سفارش تبلیغ
صبا ویژن





























سین هشتم

کامپیوترهای جدید دارای یک و یا چندین کانکتور Universal Serial Bus)USB) می باشند. کانکتورهای فوق امکان اتصال تجهیزات جانبی متفاوتی نظیر : چاپگر، اسکنر ، دوربین های وب و ... را فراهم می نمایند.سیستم های عامل پورت های USB را حمایت می نمانید و درایور آنان به سرعت و به سادگی نصب می گردد .

USB چیست ؟

 

همواره اتصال یک دستگاه به کامپیوتر و پیکربندی مناسب آن برای استفاده ، یکی از چالش های اصلی در رابطه با به خدمت گرفتن تجهیزات جانبی در کامپیوتر بوده است :

چاپگرها به پورت موازی متصل شده و اغلب کامپیوترها دارای یک پورت هستند . فرض نمائید که دارای یک Zip drive باشیم . درایوهای فوق نیازمند یک اتصال با سرعت بالا با کامپیوتر می باشند. در صورت استفاده از پورت موازی، از لحاظ سرعت خواسته یک Zip Drive تامین نخواهد گردید

مودم ها از پورت های سریال استفاده می نمایند. اغلب کامپیوترها دارای دو پورت سریال بوده و در اکثر موارد سرعت مناسبی را دارا نمی باشند.

دستگاههائی که به سرعت بالائی نیاز دارند بهمراه کارت های خود عرضه می گردند.این نوع کارت ها می بایست در یکی از اسلات های برد اصلی نصب گردند.متاسفانه تعداد اسلات های موجود محدود بوده و در برخی حالات نصب نرم افزار مربوط به کارت دردسرآفرین نیز می باشد .

هدف USB خاتمه بخشیدن به تمام موارد و مشکلات موجود در زمینه بخدمت گرفتن تجهیزات جانبی در کامپیوتر است .USB یک روش آسان و استاندارد را برای اتصال 127 دستگاه به کامپیوتر، فراهم می کند. هر دستگاه می تواند شش مگابیت در ثانیه پهنای باند داشته باشد. پهنای باند فوق برای اکثر دستگاههائی که می خواهیم به کامپیوتر متصل نمائیم ، مناسب خواهد بود.

اکثر تجهیزات جانبی که جدیدا" تولید می گردند، دارای یک پورت USB می باشند. چاپگر، اسکنر، موس، دوربین های دیجیتال، دوربین های وب ،مودم، بلندگو، تلفن، رسانه های ذخیره سازی، اتصالات شبکه و ... نمونه هائی از این نوع دستگاهها می باشند.

اتصال یک دستگاه USB به کامپیوتر ساده است . کانکنورهای USB را می توان در پشت سیستم مشاهده و در ادامه کانکنور USB را به آنها متصل کرد. شکل زیر کانکنورهای USB را در پشت سیستم نشان می دهد.

در صورتیکه دستگاهی برای اولین مرتبه ( بار اول ) نصب گردد، سیستم عامل مربوطه آن را تشخیص و با نصب درایور ، عملا" زمینه استفاده از دستگاه فراهم خواهد شد. دستگاههای USB را می توان بدفعات به سیستم متصل و یا آنها را از سیستم جدا کرد.اغلب دستگاههای USB بهمراه کابل اختصاصی خود ارائه می گردند . کابل های فوق دارای اتصالی از نوع A می باشند.شکل زیر یک کانکنور USB را که از نوع A است نشان می دهد.

در صورتیکه دستگاه USB دارای کانکتور A نباشد بهمراه آن سوکتی ارائه شده که می تواند یک کانکنور از نوع B را قبول نماید.

از کانکتور نوع A برای اتصال به کامپیوتر و از کانکتور نوع B برای اتصال دستگاههای خاص استفاده می گردد.

اغلب کامپیوترهای جدید بهمراه یک و یا بیش از یک سوکت USB ارائه می گردند. با توجه به وجود دستگاههای متعدد که دارای پورت USB می باشند، می توان بسادگی دستگاه مورد نظر را ازطریق پورت USB به یکی از سوکت های USB کامپیوتر متصل نمود.مثلا" می توان به کامپیوتر یک چاپگر USB ، یک اسکنر USB ، یک دوربین وب USB و یک کارت شبکه USB را متصل نمود. در صورتیکه کامپیونر دارای صرفا" یک کانکتور USB باشد و بخواهیم تجهیزات USB گفته شده را به آن متصل نمائیم چه کار باید کرد؟ برای حل مشکل فوق می بایست یک USB hub را تهیه کرد. USB استاندارد قادر به حمایت از 127 دستگاه است . هاب USB بخشی از استاندارد فوق محسوب می گردد.

شکل زیر یک هاب USB را بهمراه چهار کانکنور از نوع A نشان می دهد.

یک هاب ممکن است چهار و یا بیش از چهار پورت داشته باشد. هاب به کامپیوتر متصل شده و هر یک از دستگاهها به یکی از پورت های هاب متصل خواهند شد. هاب ها می توانند با برق و یا بدون برق باشند. استاندارد USB این امکان را فراهم می سازد که دستگاهها برق مورد نیاز خود را از طریق اتصال USB مربوطه تامین نمایند. یک دستگاه با مصرف برق بالا نظیر اسکنر دارای منبع تغذیه اختصاصی خود است ولی دستگاههای با مصرف برق پایین نظیر موس و دوربین های دیجیتال ، برق مورد نیاز خود را می توانند از گذرگاه مربوطه تامین نمایند. در صورتیکه از دستگاههائی نظیر چاپگر و یا اسکنر استفاده می گردد که خود دارای منبع تغذیه اختصاصی می باشند، نیازی به هاب با برق نخواهد بود در صورتیکه از دستگاههای فاقد منبع تغذیه نظیر موس و دوربین استفاده می گردد ، به هاب برق دار نیاز خواهد بود. هاب دارای ترانسفورماتور اختصاصی خود بوده و برق مورد نیاز گذرگاه را تامین خواهد کرد.

ویژگی های USB

USB دارای ویژگی های زیر است :

حداکثر 127 دستگاه را می توان متصل نمود. ( مستقیما" و یا توسط هاب های USB)

کابل های USBبتنهائی قادر به حمایت از طول 5 متر می باشند. در صورت استفاده از هاب حداکثر طول 30 متر خواهد بود.

نرخ انتقال اطلاعات گذرگاه دوازده مگابیت در ثانیه است .

هر دستگاه قادر به درخواست شش مگابیت در ثانیه است . عملا" بیش از یک دستگاه در هر لحظه نمی تواند درخواست شش مگابیت در ثانیه را داشته باشد چراکه از پهنای باند گذرگاه تجاوز خواهد کرد.

یک کابل USB دارای دو سیم برای برق ( 5+ ولت و Ground) و یک سیم بهم تابیده برای حمل داده است .

بر روی سیم برق، کامپیوتر قادر به تامین برق با حداکثر پانصد میلی آمپر و پنج ولت است .

دستگاههای با مصرف برق پایین نظیر موس می توانند برق مورد نیاز خود را مستقیما" از طریق گذرگاه تامین نمایند.

دستگاههای USB را می توان هر زمان متصل و مجددا" از سیستم جدا کرد.

اکثر دستگاههای USB می توانند توسط کامپیوتر و در زمان حالت Power-saving ، به خواب ( غیره استفاده گردند) روند.

دستگاههائی که به پورت USB متصل می گردند از یک کابل USB که حامل برق و داده است استفاده می نمایند. دو سیم حامل برق ( قرمز - پنج ولت و قهوه ای ( زمین ) یک زوج کابل بهم تابیده برای حمل داده ( زرد و آبی )

زمانیکه کامپیوتر روشن می گردد ، عملیات پرس و جو در رابطه با دستگاههای متصل به گذرگاه انجام شده و به هر یک از آنها یک آدرس خاص ، نسبت خواهد شد . فرآیند فوق "سرشماری" نامیده می شود. دستگاهها نیز زمانیکه به گذرگاه متصل می گردند شمارش می گردند. کامپیوتر از نحوه انتقال اطلاعات توسط دستگاهها با استناد بر یکی از روشهای زیر ، آگاهی می یابد.

وقفه : دستگاهی نظیر موس یا صفحه کلید که داده های کمی را ارسال می دارند از روش " وقفه " استفاده می نمایند.

Bulk ( توده ای ) . یک دستگاه نظیر چاپگر که حجم بالائی از اطلاعات را در یک بسته دریافت می دارد، از روش فوق استفاده می نماید. یک بلاک از داده ها برای چاپگر ارسال و صحت آنها نیز بررسی می گردد.

Isochronous ( همزمان ) . دستگاههای نظیر بلندگو از روش فوق استفاده می نمایند. جریان پیوسته ای از داده ها بین دستگاه و کامپیوتر برقرار می گردد.

USB پهنای باند موجود را به مجموعه ای از فریم ها تقسیم و کامپیوتر فریم ها را کنترل خواهد کرد. فریم ها شامل 1500 بایت بوده و هر میلی ثانیه یک فریم جدید، بوجود می آید.

اخیرا" استاندارد USB نسخه دو، مطرح شده است . بر اساس استاندارد فوق ، سرعت ده تا بیست برابر افزایش خواهد یافت . با رسیدن به سرعت های فوق می توان تقریبا" هر نوع دستگاهی را از طریق USB به کامپیوتر متصل کرد. هارد دیسک های خارجی و دوربین های فیلم برداری نمونه هائی در این زمینه می باشند.


نوشته شده در چهارشنبه 88/3/20ساعت 5:11 صبح توسط یزدان ذوالقدر نظرات ( ) |

یک مقدمه تئوریک :
تفکر! لازمه یک انسانِ ذی شعورست، انسانی که مهمترین تمایزش با حیوان را همین تفکر و گویائی دانسته اند.
با گسترش ارتباطات و تحقیق دهکده جهانی مک لوهان، موج سوم تافلر و امواج بعدی در زندگی بشری؛ تفکر، تحلیل و بصیرت به جزئی لاینفک از زندگیِ انسانیِ آدم ها تبدیل شده است.


زمانی اگر در زندگی بشری، قدرت بازو معیار و ملاک برتری بود، زور و تفنگ تعیین کننده قدرت بود...
زمانی اگر ثروت حرف اول را در معادلات بشری می زد و با ثروت،قدرت به اجاره او در می آمد...
زمانی اگر فرانسیس بیکن، قدرت را در دانش می دانست(Power is knowledge)...
امروز در عصر انفجار اطلاعات، تفکر و تحلیل است که عامل اصلی قدرت محسوب می شو؛  اینکه کسی چگونه بتواند از میان دریای اطلاعات موجود و شتابنده هزاره سوم، بهترین، نزدیک ترین،خلاصه ترین و جامع ترین جواب و راه حل مناسب را برگزیند!


جهان امروز، دیگر جهان از بَر کردن اطلاعات نیست، امروز، عصر، عصر ِ اندیشه و خردباوری و روشن بینی است.عصر آزاد اندیشی و پرهیز از دُگم اندیشی هاست.


 یک مقدمه پراتیک
صاحب این قلم، با تمام ایرادات، مضایق و احیانا اشتباهاتی که در مسیر "شدن" داشته است، به خود می بالد که در این بیست و اندی سال، همواره تلاش کرده است در سِلک کسانی نباشد که طوطی وار آنچه می بینند و می شنوند را تکرار کند! و با همه فراز و نشیب ها، امروز می تواند ادعا کند اندیشه هایش نه محصول خانواده است، نه محیط و نه پروپاگاندای بوق های دروغ پرداز! هرچند تاثیر دو عامل ابتدایی و حتی عامل سوم، بر  هیچ کسی پوشیده نیست اما این تاثیر و تاثر ها سعی شده است آگاهانه باشد و از روی انتخاب. که همه اینها نه به واسطه این قلم حقیر و این اندیشه محدود، که همگی حاصل عنایات الهی است،  که مارا از آنانی قرار نداد که چون بت پرستان ایمانمان را معطوف به کفر پدرانمان کنیم! و این شدن ماحصل تلاشیست برای آموختن مبانی و بنیاد های علوم در حد بضاعت این حقیر!هرچند این ظرف کوچک تهی، بسیار بسیار کوچکتر از عظمت مظروف است اما "لا یکلف الله نفسا الا وسعا"
 "من نامه" نویسی را دوست نمی دارم اما این مقدمه تئوریک را برای عرایضات بعدی لازم می دانم:


 ماجرا چیست:


با آغاز ماراطون انتخابات دهم و عطش نوشتن در این چند مدت ِ پرهیز، سعی شد آنقدر که وسع مطالعات اجازه می دهد، مطالبی را برای خودم یادداشت! کنم تا هم تمرینی برای ابراز عقیده باشد و هم محملی برای تضارب نظرات و جریان آزاد اطلاعات.
سعی شد آنچه گفته می شود بر اساس منابع در دسترس و ثقه باشد که مبادا راه به بیراهه بریم و قدمی از حق و عدالت دور بیفتیم. شور ِ جوانی را به شعور اندیشه سنجاق کردیم و مطالبی ایراد شد.
مخاطبان بسیاری هم جذب شدند!


 تیپولوژی نظرات و سلوک رفتاری
اما آنچه دیدم سه ضد را( به اعتبار جناب مولانا که می فرمود:عاشقم بر قهر و بر لطفش بجد/ بوالعجب من عاشق این هر دو ضد) به یکجا در درون من ایجاد کرد:
اول: مسرت: از بابت اینکه دیگرانی شریک و ناقد اندیشه های این قلم اند.
دوم: تاسف: از بابت عده ای که بنیان مخالفتشان تنها بر پایه های اهانت و هتک حرمت و بی منطقی استوار بود
سوم:  رضایت: از بابت اینکه تجربه ای جدید در برخورد با نظرات مختلف و شعارها به دست آوردم.
دیدن اهانت ها هرچند گاهی صاحب این قلم را آزرده خاطر می سازد اما خوشحالم که می توانم اندکی بفهمم چقدر سخت بود آغاز رسالت آخرین نبی؛ و چه میزان قوی بود ایمان کسانی که با کمی یاران و کثرت دشمنان حتی قدمی از ارزشها و اعتقاداتشان عقب ننشستند!
و خوشحالتر از بابت اینکه امروز  وقتی پیامبر می فرماید:" در آخرالزمان امتی از امت من خواهند آمد که بی آنکه پیامبر خدا را دیده باشند، مومن اند" و اینکه " ایمان مسلمانان آخر الزمان بیشتر از مسلمانان صدر اسلام است" و.... می توانم کمی تصور کنم چرا؟


 صاحب این قلم بر خود فرض می داند از همه کسانی که با نظرات خویش، راهی برای رویش های جدید در اختیار قرار می دهند تشکر کند، چه آنهایی که مشفقانه نصیحت می کنند و چه آنهایی که مغرضانه اهانت! و چه آنهایی که سعی در حمایت دارند!
باور دارم اهانت های بی دلیل و منطق، آدمی را به درست بودن مسیر امیدوارتر می کند و به بی محتوا بودن آن عده متحجر ِ خشک اندیش واقفتر!


اغلب نظر هتاکان را حذف نکرده ام تا منطق این فحاشان برای سایرین روشن باشد! و نیز جوابی هم برای آنها ندارم که با سکوت، هدیه این هتاکان را به خودشان باز پس می دهم.


و خدا را شاکرم که مارا در میان صراط های ضلال، به مستقیم ترین صراط خویش راهنما شد.
و شکر می کنم که "الحمدلله الذی جعل اعدائنا من الحمقاء".
و شکایت می کنم از این زمانه وانفسا، از این جهنم شیطنت و شیطانیت، این بهشت شهوت و شعار!
و می گویم " الهی أشکو الیک من کثرة أعدائی و قلة احبابی"
شکایت می کنم از عصر عصیان و غیبت! که امروز بی صاحب مانده ایم! که هر کس و ناکسی کمر به قتل عاشقان می بندد و باورهای دینی را با وقاحتی تمام اراجیفی قرون وسطایی می خواند! کسانی که آنقَدَر در منّیت خویش و نفس طغیان کرده امّاره خویش، غرق شده اند که دلهایشان سیاه و فطرتهایشان قلب شده است.
پناه می برم به خداوند از شر شیطان و نفسم، و کمک می خواهم از خدا برای ثبات قدم و داشتن یک زندگی آگاهانه، و صبر در برابر مصائب.


 اما سخنی با دُهُل نشینان بی منطق!
راستی که قرار نیست مُطّلا ها همیشه محترم بمانند! همیشه و همیشه سنگ محکی هست که مشخص کند چه کسی باطل و بی محتواست و کدام طلای ناب و خالص.
همیشه معیاری وجود دارد که سره از ناسره باز شناخته شود.
همیشه جریاناتی اتفاق می افتد تا مشخص شود چه کسانی در پشت ظاهر فریبای! گفتگو و تساهل و تسامح، تنها به فکر انحراف افکار عموم هستند و وقتی کوچکترین اعتراضی به آنها می شود، چهره از نقاب ها بیرون می کنند و آن روی دیگرشان را نشان می دهند
(برای  آدرس این مطلب به آذر ماه 86، دانشگاه تهران، نشست آقای خاتمی با دانشجویان مراجعه فرمایید)
همیشه اتفاقاتی رخ می دهد تا آن مقدس نمایانی که ادعای تقواپیشگی و زهد می کنند، حتی از آوردن نام خداوند در اول صحبت هایشان یا خجالت بکشند و یا فراموش کنند که دومی اگر تاسف بارتر از اولی نباشد کمتر نیست( آدرس این ملطلب به مناظره آقای موسوی با آقای رضایی بر می گردد).


همیشه چیزهایی! پیش می آید که برخی مدعیان اخلاق، که صحبت کردن از افراد را در مواقع غیبتشان تقبیح می کنند و آن را بی تقوایی و غیر اخلاقی می دانند، ده دقیقه اول و 5دقیقه آخر یک مناظره(آدرس همان قبلی است) و تمام فرصت یک مناظره دیگر را ( مناظره آقای موسوی با آقای کروبی) را به وارد کردن اتهام، تخریب و هتک حرمت کسی کند که غایب است!


 و راستی ابرهای تیره هرچقدر هم که فراگیر،تهمت ها هرچقدر هم که بزرگ، و نقاب ها هر اندازه هم که باور پذیر باشند، اما سرانجام آفتاب حقیقت، برون خواهد آمد!


 همیشه اتفاقاتی می افتد تا شعارهای "زنده باد مخالف" و یا ورژن های قدیمی تر آن"تحمل مخالف" با فحاشی و هتاکی های برای همه تعبیر شوند!
اتفاقاتی می افتد تا کمیته های جنگ روانی ستاد های انتخاباتی، شرّشان به خودشان برگردد و خود و حامیانشان رسوا شوند
( به اخبار کشف چاپخانه های تکثیر انبوه عکس های پیش از انقلاب! بزرگترین زن روشنفکر ایران رجوع کنید)
چیزهایی پیش می آید که مصرع ِ "ادب ِ مرد به از دولت اوست" تعبیر شود وقتی کسی در برابر تذکر قانونی مجری برنامه ای - بر می آشوبد و با عصبانیت، هرچه از دستش برمی آید می کند تا عقده های ذلت مناظره رو در رو را با محاکمه غیابی حریف، خالی کند( آدرس این ماجرا مناظره آقای موسوی و کروبی است)


  و من فکر می کنم به کلام جناب مولانا:
باز گستاخان ادب بگذاشتند/ چون گدایان زله ها برداشتند
 بی ادب تنها نه خود را داشت بد/ بلکه آتش در همه آفاق زد


و راستی!
و راستی ابرهای تیره هرچقدر هم که فراگیر،تهمت ها هرچقدر هم که بزرگ، و نقاب ها هر اندازه هم که باور پذیر باشند، اما سرانجام آفتاب حقیقت، برون خواهد آمد!


نوشته شده در دوشنبه 88/3/18ساعت 6:15 صبح توسط یزدان ذوالقدر نظرات ( ) |

می دونی هر وقت دلم میگیره چی کار می کنم ، یه قلم و کاغذ بر می دارم "می نویسم" از دل تنگی هام ، از گذشته هام ، از شکست هام ، از بدترین لحظه های زندگیم ، از جدا شدنم از بهترینم ، بعد تا می تونم گریه می کنم ، اشک می ریزم ، انقدر اشک می ریزم که دیگه اشکی برای ریختن برام نمی مونه ، اون وقت صبح که پا می شم می بینم که یه چیز قشنگی از نوشته هام در اومده ، اون وقت اون نوشته رو می خونم و بازم گریه می کنم ، وقتی به این فکر می کنم که چه ساده از دستش دادم ، چه آسون نگاه قشنگ شو ازم دریغ کرد ، چه آروم جواب تمام خوبیام و با بی صدایی داد ، با این که همیشه شعرام و به یادش می گم یه بار نشده بهم فکر بکنه ، از اولم دوستم نداشت ولی من براش می مردم ، الان تقریبا نه ماه که همیشه به یادشم ، به یادش همه کارم و می کنم ، می نویسم ، می بینم ، گوش می دم ، حس می کنم ، لمس می کنم ، ولی هیچ وقت بدون اون زندگی نمی کنم یعنی نمی تونم ، دفعه اول که دیدمش یه هفته به فکرش بودم ، فکر می کردم گرفتار هوس شدم ، اما حالا که نه ماه می گذره و از ذهنم بیرون نمی ره به یاد اون شعر معین می افتم که می گه :

عشق عاشق با ندیدن کم نمی شه

حالا همه کارام به یاد اونه ، به عشق اونه ، به نام اونه ، می دونم اگه خدا نخواد هیچ وقت به هم نمی رسیم ، اما خودش می دونه که به خاطر اون من شاعر شدم ، به خاطر اونه که الان هنوز زندم ، آخرین شعری که واسش گفتم ، امروز تموم کردم با این که همه ی شعرام و تقدیمش کردم اما اون کسه دیگه ای رو دوست داره ، منو هیچ وقت نمی بینه ... هی ...

برای سین جانانم ***** ببخشم عشق دنیا را ***** به دوری و غمش سوگند ***** ببخشم جان سمیرا را ....
از طرف یه عاشق گمنام برای یه عشق ناتمام ... 

 


نوشته شده در شنبه 88/3/16ساعت 4:52 صبح توسط یزدان ذوالقدر نظرات ( ) |

سومین جشنواره ساعت‌های آفتابی در سال جهانی نجوم روز ? ???خرداد در سراسر کشور برگزار می‌شود.

دبیر سومین جشنواره ساعت‌های آفتابی روز شنبه در گفت و گو با خبرنگار علمی ایرنا، گفت: با توجه به اینکه ????خرداد ماه (مقابل با شب یلدا)، طولانی‌ترین روز سال است و همه گروه‌های نجومی آن را جشن می‌گیرند، جشنواره ساعت‌های آفتابی نیز در این روز در تهران برگزار خواهد شد.

کارن مولاوردی خانی افزود: زاویه چرخش زمین به دور خود و به دور خورشید دراین روز به گونه‌ای است که باعث می‌شود طولانی‌ترین روز سال بوجود آید.

مولاوردی خانی هدف از برگزاری همزمان جشنواره ساعت‌های آفتابی را کشف، حفظ و نشر ساعت‌های آفتابی و ابزارهای تقویمی و زمانی و خصوصا نشر این علم و فرهنگ در میان قشر جوان خواند.

دبیر سومین جشنواره ساعت‌های آفتابی خاطر نشان کرد، این جشنواره در چهار بخش حضور در محل جشنواره، پوستر علمی، بهترین کشف ساعت آفتابی و بهترین برگزاری جشن روز ساعت‌های آفتابی برگزار می‌شود.

مولاوردی خانی گفت: علاقمندان شرکت در بخش حضور در محل جشنواره تا ? ???خرداد فرصت دارند که درباره ابزار ساخت خود اطلاعات مختصری را به صورت لوح فشرده و یا به صورت پست الکترونیکی به دبیرخانه جشنواره به آدرس تهران ، خیابان ولی عصر، خیابان بزرگمهر پلاک ? ???طبقه سوم و یا آدرس اینترنتی ?info? ? @sundialsfestival.com?ارسال نمایند.

وی افزود: در بخش پوستر علمی، علاقمندان می‌توانند ساعت آفتابی و سایر ابزارهای مرتبط ساخته شده خود را به صورت پوستر علمی ارائه کنند.

علاقمندان تا ? ???خرداد فرصت دارند که با ارسال اطلاعات دقیق طراحی و ساخت به همراه تصاویر، فیلم و غیره به آدرس دبیرخانه و یا پست الکترونیکی جشنواره در این بخش جشنواره شرکت کنند.

دبیر سومین جشنواره ساعت‌های آفتابی در خصوص سومین بخش این جشنواره گفت:
بخش سوم در قالب بهترین کشف ساعت آفتابی و با نظارت اساتید و صاحب نظران این حوزه برگزار می‌شود.

مولاوردی خانی افزود: علاقمندان برای شرکت در این بخش جشنواره تا ? ???خرداد ماه فرصت دارند تا با مطالعه و بررسی ساعت‌های آفتابی و سایر ابزارهای نجومی مرتبط که تا کنون به صورت رسمی شناخته و یا معرفی نشده‌اند در این بخش شرکت کنند.

وی خاطر نشان کرد: پس از برگزاری این جشنواره و بر اساس گزارش‌هایی که از گروه‌های مختلف برگزارکننده اعلام می‌شود، برترین‌ها مورد تقدیر قرار می گیرند.

ساعت آفتابی وسیله‌ای است که زمان را با استفاده از مکان خورشید در آسمان می‌سنجد. معمول‌ترین نوع ساعت آفتابی از میله‌ای ساخته شده است که روی صفحه‌ای قرار دارد و ساعت‌های شبانه روز روی صفحه نشانه‌گذاری شده اند.

وقتی مکان خورشید در آسمان عوض می‌شود، مکان سایه؟ میله هم روی صفحه جابه جا می‌شود و ساعت را نشان می‌دهد.


نوشته شده در سه شنبه 88/3/12ساعت 5:6 صبح توسط یزدان ذوالقدر نظرات ( ) |

انتخابات فرایندی دموکراتیک، و یک عامل مهم برای تشکیل ارگان‌های حکومتی در جوامع مدنی می‌باشد. در انتخابات معمولاً افرادی که برای تصدی مسئولیت‌های حکومتی نامزد شده‌اند اقدام به تبلیغات گسترده می‌نمایند و مردم بر اساس نوع برنامه و خط مشی این افراد، رای خود را به صندوق‌های رای می‌اندازند. در کشورهای مختلف بسته به نوع دموکراسی که در آنجا اجرا می‌شود نهادهای متفاوتی مسئولیت اجرا و یا نظارت بر انتخابات را به عهده دارند.

انتخابات ممکن است به صورت پایان‌دوره‌ای ، میان‌دوره‌ای، یا زودهنگام انجام شود. هم‌چنین ممکن است که گستره? رای‌دهندگان در انتخابات متفاوت باشد، مانند تفاوتی که بین انتخابات ملی (رئیس جمهور) و انتخابات شهری (نمایندگان مجلس) دیده می‌شود.

در بسیاری از کشورهای دنیا، قانون اساسی، تعیین افرادی که مسئولیت‌های کلیدی در کشور را به عهده می‌گیرند، منوط به انتخابات کرده‌است. منظور از مسئولیت‌های کلیدی مواردی مانند ریاست جمهوری، نمایندگی در مجلس (نظیر مجلس شورای اسلامی در ایران، مجلس عوام در انگلستان، یا مجلس سنا در امریکا)، و مواردی از این دست است.

در ایران، رئیس جمهور، نمایندگان مجلس و اعضای شوراها باید از طریق انتخابات تعیین شوند.هم‌چنین اعضای مجلس خبرگان نیز با انتخابات تعیین می‌شوند. شورای نگهبان، مسئولیت نظارت بر تمام موارد یاد شده را به عهده دارد. سایر ارگان‌هایی که در انتخابات در ایران نقش دارند، عبارت‌اند از مجلس شورای اسلامی و ستاد انتخابات کشور در وزارت کشور و هیئت مرکزی نظارت بر انتخابات مستقر در شورای نگهبان.

اگرچه در مورد ساختارهایی نظیر شورای اسلامی شهر و روستا، مجامع صنفی و غیره هم انتخابات انجام می‌شود اما این دسته انتخابات در قانون اساسی پیش‌بینی نشده، و هر سازمان یا ساختاری با توجه به آیین‌نامه‌اش عمل می‌کند.

در نظامهای دموکراتیک و کشورهایی که انتخابات از درجه اهمیت خاصی برخوردار است و و مراجعه به آراءعمومی ملاک تعیین بسیاری از مسایل می‌باشد، برگزاری انتخابات باید با شرایط خاص و طبق قانون باشد. در کشور جمهوری اسلامی ایران قانون انتخابات تعیین کننده کیفیت و شرایط اجرای انتخابات می‌باشد .

 


نوشته شده در شنبه 88/3/9ساعت 3:0 صبح توسط یزدان ذوالقدر نظرات ( ) |

با عرض تاسف باز هم فیلم اخراجی های 2 به صورت قاچاق بیرون آمد و قصه ی سال گذشته تکرار شد البته با کمی تاخیر ......خسته کننده


نوشته شده در شنبه 88/3/9ساعت 2:50 صبح توسط یزدان ذوالقدر نظرات ( ) |

معمولا هنگامی که به انتخابات و تبلیغات انتخاباتی نزدیک می شویم بین اصحاب رسانه و کسانی که در کسوت اطلاع رسانی به جامعه مشغولند بیش از پیش ، این سئوال که "خط قرمزها چه هستند؟ "و چگونه باید آنها را  رعایت کرد؟ مطرح می شود. به همین دلیل به نظرم رسید که برداشت خود را از" خط قرمز"، و محدودیت های رسانه ای در این امر مطرح نمایم تا شاید با توجه به فرصت باقی مانده ،دیگر همکاران رسانه ای نیز با ارائه نظرات خود شرایط کار در این دوره را هر چه بیشتر و بهترفراهم نمایند.

در ایام انتخابات که نامزدها مشغول معرفی خود ورسانه های طرفدار و یا مخالف آنها به فعالیت بیشتری می پردازند ،توجه به خطوط قرمز اخلاقی در تبلیغات واطلاع رسانی جلوه بیشتری می یابد.

در ایام انتخابات که نامزدها مشغول معرفی خود ورسانه های طرفدار و یا مخالف آنها به فعالیت بیشتری می پردازند ،توجه به خطوط قرمز اخلاقی در تبلیغات واطلاع رسانی جلوه بیشتری می یابد.

در جوامع دینی به خصوص در جامعه اسلامی ما "باید ها و نباید ها" حتما یک ریشه دینی خواهند داشت و محدودیتها میبایست از مقامی بالاتر از انسان صادر شود. خالق متعال خود آزادی را به انسان مرحمت نموده  و محدودیت ها درهر دوره از حیات او را نیز بیان کرده و از او خواسته است که در چنین محدوده ای قرار گیرد .در اسلام نیز آزادی انسان فقط توسط خالق او مقید شده  که  این کار با نزول قرآن وصحه بر سنت نبوی به بشر اعلام و اجرایی گردیده است.

با چنین اعتقادی "خطّ قرمزها"، زیاد مبهم و مورد بحث نخواهند بود.

اهل قلم و اصحاب اطلاع رسانی به جامعه با مروری  درآیات قرآن بایدها و نباید های محیط با  رشته فعالیت خویش را خواهند یافت که بخشی از آنها عبارتنداز:

1. فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه (پس بندگان مرا بشارت ده! همان کسانى که سخنان را مى‏شنوند و از نیکوترین آنها پیروى مى‏کنند )   زمر18

(دریافت و جمع آوری مطالب و انعکاس صحیح گفتار و اخباردر جهت تبعیت مخاطب ازنیکوترین آنها و انتخاب احسن را روش اصلی کار خویش قرار دهیم )

2. واطیعوالله و رسوله ولاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم واصبروا ان الله مع الصابرین( و فرمان خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید و نزاع و کشمکش نکنید، تا سست نشوید، و قدرت و شوکت شما از میان نرود و صبر و استقامت کنید که خداوند با استقامت کنندگان است) انفال46

(از تنازع و کشمکش های خبری و ایجاد تنش و تزلزل در اتحاد ملی خودداری نماییم)

3. یا ایهالذین آمنوا لا تتخذوا عدوی و عدوکم اولیاء تلقون الیهم بالموده (اى کسانى که ایمان آورده‏اید! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید!) ممتحنه1

(اختلاف سلیقه و تفاوت روش ها در جهت اصلاح امور کشور یک امرداخلی است و هرگز نباید جهت تفوق بر یکی از گروه های خودی، دست کمک از اجنبی را فشرد و یا آبی به آسیاب دشمن ریخت) .

4. یا ایهالذین آمنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم ولا تجسسوا ولایغتب بعضکم بعضا (اى کسانى که ایمان آورده‏اید! از بسیارى از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضى از گمانها گناه است; و هرگز (در کار دیگران) تجسس نکنید; و هیچ یک از شما دیگرى را غیبت نکند )حجرات، 12

(پایه و اساس اطلاع رسانی را اخبار و اطلاعات موثق قرارداده و از ظن و گمان دوری نموده و رعایت حریم شخصی افراد را بنماییم)

5. لم تقولون ما لا تفعلون کبر مقتا عندالله ان تقولوا ما لا تفعلون (اى کسانى که ایمان آورده‏اید! چرا سخنى مى‏گویید که عمل نمى‏کنید؟نزدخدا بسیار موجب خشم است که سخنى بگویید که عمل نمى‏کنید!) صف ،2

(قبل از انتقادنسبت به عدم توجه به  اصول ارزشی که از دیگران توقع داریم حتما خود عامل به آن اصول باشیم)

6. ویل یومئذ للمکذبین (در آن روز واى بر تکذیب‏کنندگان) مرسلات ،24

(تنها راه رسیدن به اصلاح امور را صداقت بدانیم و جز اخبار صحیح در اختیار مخاطب خود قرارندهیم)

7. ولاتقف مالیس لک به علم  (از آنچه به آن آگاهى ندارى، پیروى مکن) اسرا،36

(تسلط و آگاهی به موضوع خبر را شرط اصلی انتشار آن بدانیم واز تعجیل درنشر خبربپرهیزیم )

8. ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشه  فی الذین آمنوا لهم عذاب الیم فی الدنیا و الآخرة و الله یعلم و انتم لا تعلمون  (کسانى که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکى براى آنان در دنیا و آخرت است; و خداوند مى‏داند و شما نمى‏دانید) نور ، 19

(در انتشار اخبار صحیح هم ،مدبرانه و هنرمندانه تاثیرات منفی و بدآموزی های ممکن در خبر را خنثی نموده و از اشاعه جنبه های منفی آن خود داری نماییم) 

این دستورات نه شرقی است و نه غربی نه چپی است و نه راستی بلکه کلام الهی است و برای ما مسلمانان اطاعت از آن واجب است.  حال با چنین شناختی آیا به خط قرمز دیگری قرمز تر از اینها  نیاز میباشد

پس بیاییم همگی :

قول صحیح و واقع را برگیریم، اطاعت از حق کنیم ، وحدت را حفظ نماییم ، نزاع در پیش نگیریم، با ساده اندیشی ،دشمن خدا ودشمن ملت مان را به دوستی نخوانیم، ظن و گمان را ملاک اطلاع دهی قرار ندهیم ، در امور خصوصی مومنین کنکاش نکرده و از غیبت و عیبجویی  دوری نماییم، اول خود عمل کنیم و سپس از دیگران توقع داشته باشیم، دروغ نگوییم ، بدون اطلاع لازم و کافی به انتقاد نپردازیم، عامل اشاعه فحشا تحت لوای اطلاع رسانی قرار نگیریم و در آخر و ختم کلام  اینکه به بایدها ونبایدهای الهی مومن باشیم که در این صورت شاهد خواهیم بود ، محیط داخلی این چند ضلعی که از خطوط قرمز حاصل میشود بیش از پیش سبز خواهد شد و به حضور سبز تری خواهد انجامید.

محسن سید اسماعیلی

از تبیان


نوشته شده در پنج شنبه 88/3/7ساعت 6:26 صبح توسط یزدان ذوالقدر نظرات ( ) |

هر تصمیمی که شخص می‌گیرد ریشه در ارزش‌ها و اهداف وی دارد. مردم می‌توانند ارزش‌ها و اهداف بسیار متفاوتی داشته باشند؛ شهرت، سود، عشق، بقا، سرگرمی، و آزادی تنها تعداد کمی از اهدافی هستند که یک شخص ممکن است داشته باشد. هنگامی که هدف کمک به دیگران به مانند کمک به خود باشد، آرمان‌گرایی نامیده می‌شود.

عملکرد من در رابطه با نرم‌افزار آزاد دارای انگیزش آرمان‌گرایی است: انتشار آزادی و تعاون. قصد دارم نرم‌افزار آزاد را قدرتمند سازم تا منتشر شود، جایگزین نرم‌افزار اختصاصی که تعاون را منع می‌کند شود، و جامعه? ما را بهتر سازد.

و این اساسی‌ترین دلیلی است که چرا اجازه‌نامه? جامع و عمومی گنو (GPL) به این شکل نگاشته شده است—به عنوان کپی‌لفت. تمام کدهایی که به یک نرم‌افزار تحت پوشش GPL اضافه می‌شوند باید آزاد باشند، حتی اگر در فایل جداگانه‌ای قرار گیرند. من کد خودم را به عنوان نرم‌افزار آزاد منتشر کرده‌ام، و نه به صورت نرم‌افزار اختصاصی، به این منظور که دیگر افراد را تشویق کنم نرم‌افزارهای خود را آزاد سازند. متوجه شده‌ام همانطور که نرم‌افزار اختصاصی از کپی‌رایت برای متوقف ساختن اشتراک‌گذاری استفاده می‌کند، ما می‌توانیم از کپی‌رایت برای اعطای امتیازی به دیگر همکاران استفاده کنیم: آنها می‌توانند از کد ما استفاده کنند.

تمام آنهایی که از GPL استفاده می‌کنند چنین هدفی ندارند. چندین سال پیش، از یکی از دوستان من خواسته شد که یک نرم‌افزار کپی‌لفت را تحت قوانین غیر کپی‌لفت منتشر کند. پاسخ او چیزی همانند این بود:

بعضی مواقع من روی نرم‌افزار آزاد کار می‌کنم، بعضی مواقع روی نرم‌افزار اختصاصی کار می‌کنم.—اما هنگامی که روی نرم‌افزار اختصاصی کار می‌کنم، انتظار دریافت دستمزد دارم.

او قصد داشت کار خود را با جامعه‌ای که نرم‌افزار را به اشتراک می‌گذارند، به اشتراک گذارد، اما دلیلی برای کمک به کسب و کارهایی که محصولاتی را تولید می‌کنند که باعث محدودیت جامعه? ما می‌شوند، نمی‌دید. هدف او با من متفاوت بود، اما متوجه شده بود که GPL برای هدف او نیز مفید است.

اگر می‌خواهید کاری را در دنیا به انجام رسانید، آرمان‌گرایی کافی نیست—روشی احتیاج دارید که شما را به هدفتان نائل کند. به عبارت دیگر، باید عمل‌گرا باشید. آیا GPL عمل‌گرایانه است؟ بیایید دلایل را برسی کنیم.

GNU C++ را در نظر بگیرید. چرا ما یک کامپایلر آزاد برای C++ داریم؟ تنها به این دلیل که GNU GPL می‌گوید که باید آزاد باشد. GNU C++ توسط یک کنسرسیوم صنعتی، MCC، با شروع از GNU C توسعه داده شد. به طور معمول MCC محصول خود را تا آن جا که ممکن است اختصاصی طراحی می‌کند. اما آنها کامپایلر C++ را به صورت نرم‌افزار آزاد توسعه دادند، چرا که GNU GPL می‌گفت که این تنها راهی است که می‌توانند برنامه? خود را منتشر کنند. کامپایلر C++ شامل بسیاری فایل‌های جدید می‌شد، اما از آنجایی که آنها با GCC پیوند می‌خوردند، GPL به آنها نیز اعمال می‌شد. منفعتی که به جامعه? ما رسیده آشکار است.

GNU ive C را در نظر بگیرید. در آغاز NeXT قصد داشت این نرم‌افزار را به صورت اختصاصی منتشر کند؛ آنها پیشنهاد کردند که کامپایلر را به صورت فایل‌های .o منتشر کنند و کاربران آنها را به GCC پیوند کنند، با این تصور که ممکن است بتوانند التزامات GPL را دور بزنند. اما وکیل ما گفت که این امر نمی‌تواند باعث گریز از التزامات شود، اجازه? انجام این کار وجود ندارد. بنابراین آنان کامپایلر ive C را به صورت نرم‌افزار آزاد منتشر کردند.

این مثال‌ها چند سال پیش اتفاق افتاده‌اند، اما GNU GPL به فراهم آوردن نرم‌افزار آزاد بیشتر برای ما ادامه می‌دهد.

بسیاری از کتابخانه‌های گنو تحت پوشش اجازه‌نامه? کوچکتر جامع و عمومی گنو (LGPL) قرار دارند، اما نه تمامی آنها. یکی از کتابخانه‌هایی که تحت پوشش GPL عادی قرار دارد Readline است، که ویرایش در خط فرمان را پیاده‌سازی می‌کند. زمانی متوجه شدم که یک برنامه? غیر آزاد به گونه‌ای طراحی شده است که از کتابخانه‌های Readline استفاده کند، و به توسعه‌دهنده? آن گفتم که این کار مجاز نیست. او می‌توانست ویرایش خط فرمان را از برنامه حذف کند، اما کاری که او در حقیقت انجام داد این بود که برنامه را تحت قوانین GPL منتشر سازد. حال آن برنامه یک نرم‌افزار آزاد است.

برنامه‌نویسانی که اصلاحیه‌هایی برای GCC (یا Emacs، یا Bash، یا لینوکس و یا هر برنامه? تحت GPL) می‌نویسند، معمولا توسط شرکت‌ها و یا دانشگاه‌ها استخدام شده‌اند. هنگامی که برنامه‌نویس می‌خواهد اصلاحیه? خود را به جامعه بازگرداند، و کد خود را در نسخه? بعد ببیند، رئیس او ممکن است بگوید ”دست نگه دار—کد تو متعلق به ما است! ما نمی‌خواهیم آن را به اشتراک بگذاریم؛ ما تصمیم گرفته‌ایم اصلاحیه? تو را به یک نرم‌افزار اختصاصی تبدیل کنیم.“

و اینجا است که GNU GPL برای نجات سر می‌رسد. برنامه‌نویس به رئیس نشان می‌دهد که این محصول اختصاصی تخلف از کپی‌رایت خواهد بود، و رئیس متوجه می‌شود که تنها دو انتخاب پیش رو دارد: کد جدید را به عنوان نرم‌افزار آزاد منتشر کند، و یا به هیچ وجه آن را منتشر نکند. تقریبا همیشه رئیس اجازه می‌دهد برنامه‌نویس آنچه را می‌خواسته است انجام دهد، و کد در نسخه? بعد قرار می‌گیرد.

GNU GPL یک آقای مؤدب نیست. GPL به بعضی از کارهایی که مردم می‌خواهند انجام دهند ”نه“ می‌گوید. تعدادی از کاربران معتقدند که این روش بدی است—اینکه GPL ”مانع ورود“ بعضی توسعه‌دهندگان نرم‌افزارهای اختصاصی که ”لازم است به جامعه? نرم‌افزار آزاد آورده شوند“ می‌شود.

اما ما مانع ورود آنها به جامعه? خود نیستیم؛ آنها خود خواسته‌اند که وارد نشوند. تصمیم آنها برای ساخت نرم‌افزار اختصاصی تصمیمی برای وارد نشدن به جامعه? ما است. بودن در جامعه? ما به این معنی است که به همکاری با ما بپیوندید؛ اگر خودشان نمی‌خواهند، ما نمی‌توانیم ”آنها را به جامعه? خود وارد کنیم.“

کاری که می‌توانیم انجام دهیم این است که انگیزه‌ای برای پیوستن به جامعه به آنها بدهیم. GNU GPL طراحی شده است که انگیزه‌ای از نرم‌افزارهای موجودِ ما بیافریند: ”اگر نرم‌افزار خود را آزاد سازید، می‌توانید از این کد استفاده کنید.“ مسلما این امر در همه? موارد باعث پیروزی نمی‌شود، اما گاهی اوقات پیروز می‌شود.

توسعه? نرم‌افزار اختصاصی در جامعه? ما جایی ندارد، اما توسعه‌دهندگان آن معمولا از ما کمک می‌طلبند. کاربران نرم‌افزار آزاد می‌توانند برای توسعه‌دهندگان رضایت خاطر—به رسمیت شناختن و قدردانی— را فراهم آورند اما اینکه تاجری به شما بگوید ”بگذار برنامه? تو را در نرم‌افزار اختصاصی خود قرار دهیم، و هزاران کاربر از آن استفاده خواهند کرد!“ می‌تواند بسیار اغوا کننده باشد. این وسوسه می‌تواند بسیار قدرتمند باشد، اما اگر بتوانیم در مقابل آن مقاومت کنیم، در طولانی مدت فایده? بیشتری خواهیم برد.

تشخیص وسوسه و فشار هنگامی که به صورت غیر مستقیم توسط سازمان‌های نرم‌افزار آزادی که سیاست کمک به نرم‌افزارهای اختصاصی را پذیرفته‌اند، سخت‌تر خواهد بود. یک مثال آن کنسرسیومِ X (و جانشین آن، Open Group) است: آنها از شرکت‌هایی تشکیل شده بودند که نرم‌افزار اختصاصی تولید می‌کردند، آنها یک دهه را صرف این کردند که برنامه‌نویسان را متقاعد کنند از کپی‌لفت استفاده نکنند. حال که Open Group نرم‌افزار X11R6.4 را به یک نرم‌افزار غیر آزاد تبدیل کرده است، آنهایی که در مقابل فشار مقاومت کرده‌اند، خرسندند.

[در سپتامبر ????، چندین ماه پس از اینکه X11R6.4 تحت قوانین غیر آزاد توزیع شد، Open Group از تصمیم خود بازگشت و X11R6.4 را تحت همان قوانین کپی‌لفت که قبلا برای آن به کار گرفته شده بود، توزیع کرد. متشکریم Open Group—اما این بازگشت از تصمیم، نتیجه‌ای که ما از این حقیقت که امکان اضافه کردن محدودیت‌ها وجود داشت گرفته‌ایم را بی‌اعتبار نمی‌سازد.]

اگر واقع‌بین باشیم، اندیشیدن درباره? اهدافِ بزرگترِ طولانی مدت، اراده? شما را برای مقاومت در برابر این فشار تقویت می‌کند. اگر ذهن خود را بر روی آزادی و جامعه‌ای که می‌توانید با محکم ایستادن بسازید، متمرکز کنید، قدرت انجام این کار را خواهید یافت. ”به خاطر چیزی ایستادگی کنید، در غیر اینصورت به خاطر هیچ سقوط می‌کنید.“

و اگر بدبین‌ها آزادی را به تمسخر می‌گیرند، جامعه را به تمسخر می‌گیرند…”اگر واقع‌بینان متعصب“ می‌گویند که سود، تنها آرمان است…آنها را ندیده بگیرید، و در تمام مدت از کپی‌لفت استفاده کنید.


نوشته شده در چهارشنبه 88/2/30ساعت 3:5 صبح توسط یزدان ذوالقدر نظرات ( ) |

طرح مسئله اساسی فلسفه رابطه فکر (ذهن) است با هستی (عین). به عبارت دیگر مسئله رابطه شعور انسانی است با جهان مادی خارج. این مسئله اساسی دارای دو جهت است. جهت اول مسئله تقدم ماده‌است بر شعور یا شعور بر ماده؟ همه مکاتب فلسفی طبق پاسخی که به این مسئله اساسی می‌دهند به دو گروه بزرگ تقسیم می‌شوند. همه فلسفه علی رغم تنوع افکار فلسفی و گوناگونی مکاتب در حقیقت دو گروه بزرگ را تشکیل می‌دهند.

کسانی که معتقدند ماده قبل از پیدایش شعور وجود داشته و شعور نتیجه تکامل طولانی ماده‌است ماتریالیست‌ها نام دارند. ماتریالیسم اندیشه‌ها را زائیده و محصول فعالیت مغز انسانی می‌شمرند.

کسانی که معتقدند شعور مقدم بر ماده و مستقل از ماده‌است و به صورت «عقل محض» یا به صورت «محسوسات و ذهنیات انسان» خالق جهان مادی است ایده آلیست‌ها نام دارند. آن‌ها اندیشه و شناخت را عامل اولیه و مبداء نخست و دارای تقدم می‌شمرند.

برابر اروپایی آرمان یعنی واژه ایده در اصل واژه‌ای است یونانی و معانی مختلفی دارد. مانند شکل، ظاهر، نمونه و غیره... خود این واژه از لفظ یونانی دیگری با نام «ایده ئیو» که به معنای دیدن است، مشتق شده‌است. گاه با ترجمه ساده‌ای ماتریالیست‌ها را مادیون و ایده آلیست‌ها را آرمان گرایان می‌خوانند و می‌گویند که مادیون یعنی کسانی که بدنبال منافع مادی هستند نظر به مادیات و سود شخصی دارند با حرص و آز به دنبال ثروت و شهرت می‌روند. ولی ایده آلیست‌ها یعنی کسانی که نظر به معنویات دارند و به دنبال آرمانی عالی بوده و خود را وقف ایده و اندیشه‌ای نموده‌اند. واضح است که این گونه ترجمه و تعریف معانی ماتریالیسم و ایده آلیسم نادرست است.


اول کسی که این واژه را در فلسفه و به عنوان اصطلاح فلسفی آرمان به کاربرد، افلاطون بود که آن را به اعتبار یکی از معانی این واژه یعنی نمونه و مثال، در مورد یک سلسله حقایق مجرد یا همان مثل افلاطونی استعمال نمود.

افلاطون برای هر نوعی از انواع موجودات جهان، یک موجود مجرد عقلانی قائل بود که افراد محسوس یا همین موجوداتی که در جهان می‌بینیم، سایه و نمونه آن موجود و خود آن موجود، نمونه کامل افرادش است. حقیقت هر نوع را باید در آن موجود یافت. افلاطون، این موجودات مجرد از ماده را که حقایق عالمند و تنها با سلوک عقلانی می‌توان به آنها رسید، ایده خواند. (مترجمان دوره اسلامی آن را مثال ترجمه کرده‌اند.) باید توجه داشت که وی منکر وجود افراد محسوس نبود، بلکه وجود آنها را متغیر و فانی می‌دانست. بر خلاف موجودات جهان محسوس، ایده یا مثال دارای وجود لایتغیر و باقی است. در میان مسلمانان، پیروان مکتب اشراق به این ایده‌های افلاطونی معتقد بودند.

طبق نظر افلاطون، ما نمی‌توانیم به موجودات جهان خارجی علم پیدا کنیم بلکه تنها آن‌ها را با حواس درک می‌کنیم. (چرا که میان ادراک و علم تفاوت وجود دارد. همه حیوانات، ادراک دارند، اما علم ندارند.) علم به چیزی تعلق می‌گیرد که کلی و بیرون از زمان و مکان است و آن همان ایده یا موجود مجرد عقلانی است. به همین دلیل، افلاطون نخستین آرمانگرا خوانده می‌شود. یعنی کسی که اصالت حقیقی محسوسات و موجودات جهان محسوس را نفی کرده و واقعیت اصلی را در جای دیگر می‌جوید.

تا اواخر سده هفدهم، آرمانگرایی تنها به همین مکتب یعنی اعتقاد به مثل و ایده‌ها و یا به عبارت دیگر، اعتقاد به حقایق اصلی جهان که مستقل از ماده و دور از دسترس حواسند، گفته می‌شد. اما به تدریج معانی مختلفی پیدا کرد و هر مکتب فلسفی این اصطلاح را به معنای خاصی بکار برد. مثلاً کانت به آرمانگرایی‌ای معتقد بود که آن را آرمانگرایی استعلایی نام گذارد.

امروزه معنی اصلی و شایع آن، این است که:

ایده یعنی تصورات ذهنی (اعم از حسی، خیالی یا عقلی) و آرمانگرایی یعنی مسلک کسانی که تنها ایده و تصورات ذهنی را واقعی می‌دانند و به وجود خارجی جهان خارج و یا به عبارت دیگر به وجود جهان مستقل از ادراک قائل نیستند.

آرمانگرایان به واقعیتهای خارجی مانند آسمان، زمین، حیوان، اشخاص دیگر و به طور کلی آن چه با حواس درک شود، اعتقاد ندارند و همه جهان را خیال و پندار می‌دانندو می‌گویند: ما جز واقعیت وجود خود و یک رشته پندارهای ذهنی به وجود چیز دیگری در جهان اعتقاد نداریم؛ زیرا آنچه را که جهان خارج از خود می‌نامیم، به هیچ وجه نمی‌توانیم درک کنیم مگر با قوه ادراک خود و قوه ادراک چیزی بیش از تصورات مختلف در اختیارمان قرار نمی‌دهد.

به عبارت دیگر آنها وجود عالم خارج یا این پندارها را صرفاً ساخته ذهن خود می‌دانند و نظرشان این است که ما فکر می‌کنیم که واقعیتی به نام درخت وجود دارد، ولی هرگز نمی‌دانیم که آیا در خارج از ذهن چنین واقعیتی هست یا نه؟ برخی از ایده‌آلیست‌ها گام را فراتر نهادند و کلیه واقعیتهای خارجی حتی وجود خود و علم به هر چیزی را انکار کردند که در یونان قدیم به سوفسطائی یا سوفسیت مشهور شدند.

در واقع آرمانگرایی به معنای اصالت تصور و در مقابل واقعگرایی قرار دارد که به معنای اصالت واقع یا اصالت وجود خارجی موجودات جهان محسوس است و آرمانگرا کسی است که جهان خارج از ذهن را منکر است.

از آرمانگرایان مشهور یونان باستان می‌توان به پروتاگوراس و گرگیاس و از آرمانگرایان جدید به بارکلی و شوپنهاور اشاره کرد.





کاربرد دیگر
ریشه کلمه ایده آلیسم (آرمان گرایی)، ایده آل به معنای مطلوب کامل است. به همین جهت ایده آلیست در ادبیات روزمره به فردی اطلاق می‌گردد که استانداردهای بسیار بالا دارد در حالی که ممکن است این استاندارد با توجه به شرایط و یا حقیقت طبیعت و دنیا غیر واقعی یا غیر قابل دسترس باشد. از این جهت ایده آلیسم متضاد با مفهوم پراگماتیزم یا عمل گرایی می‌باشد. بنا به دلایل تاریخی و نمونه‌های فرهنگی، عده‌ای بر این عقیده‌اند که در مجموع ایرانیان ملتی آرمان گرا هستند.
 

نوشته شده در چهارشنبه 88/2/30ساعت 3:5 صبح توسط یزدان ذوالقدر نظرات ( ) |

مقدمه

کاربردهای عدد و مفاهیم و ضرایب عددی در تمام امور روزمره زندگی بشر و علوم و فنون عصر به حد وفور به چشم میخورد.
• در نظر اخوان الصفا، علم عدد، ریشه علوم و عنصر حکمت و مبدأ معرفت و اساس معانی است.
• به نظر فیثاغورث شناسایی عدد، شناسایی وحدت خداوند است.
• فارابی در اثر «فی التحصیل السعاده» چنین نگاشته است:«نخستین چیزهای بحث، با عدد، یعنی با علم حساب باید آغاز شود.»
بحث دیگر درباره عدد، اعتقاد به مبارکی یا نحوست اعداد است. این مبحث از زمانهای بسیار دیرین در فکر بشر پدیدار گشته و عددپرستی خود بحث جالبی در تاریخچه علم اعداد است. طالع بینی و ستاره شناسی، کیمیاگری و... نیز هرکدام نوعی عددشناسی مخصوص بوده است. تقدس و ارزش اعتقادی اعداد در نزد ملل مختلف یا در زمانهای مختلف، متفاوت بوده است. مثلا اعداد شش، هفت و چهل، اعداد نحس عربی بودند و دین مسیح عدد هفت و چهار را مقدس میدانسته است. بابلی ها و ایرانیها، شصت و مضارب شصت را ترجیح میدادند. بابلیها به هر یک از خدایان خود عددی کمتر از ?? وابسته می کردند و این عدد، مرتبه آن خداوند را در سلسله مراتب آسمانی نشان میداد. جالب اینکه فیثاغورثیان نیز نظیر بابلیها عدد را میپرستیدند و چنین می نماید که آنها برای اینکه با فراموش کردن عددی آن را نرنجانند، به اغلب اعداد کمتر از ?? منزلتی الهی نسبت میدادند.
در اساطیر چین نیز، اعداد فرد به سعد و فرخندگی یاد شده و نشانه سفیدی، روز ، خورشید و آتش بوده اند. عدد فرد در چین مظهر یانگ، لاهوت و عددی تغییرناپذیر است. اینان اعداد زوج را نحس و نامبارک دانسته و نشانه تاریکی، شب و سرما، آب و زمین دانسته اند. اعداد زوج در نزد چینیان مظهر یین، ناسوت و اعدادی تغییرپذیر به شمار میرفته اند. فیثاغورثیان نیز اعداد فرد را غیرقابل حل، مذکر، با ماهیتی آسمانی تصور میکرده اند و اعداد زوج را قابل حل، گذرا، مؤنث و خاکی میدانسته اند. در عین حال عددپرستی نماینده یک فکر اساسی هم هست که انسان به وسیله عدد و شکل میتواند اشیاء را بشناسد و این نظر به وسیله نیکوماخس که در سلک نوفیثاغورثیان است و فیلولائس که از شاگردان بزرگ فیثاغورث بوده، بیان شده است:«هر چیز که بتوان آن را شناخت عدد دارد، زیرا ممکن نیست بتوان بدون عدد چیزی را درک کرد یا شناخت.»

تاریخچه اعداد

عدد از مفاهیم پایه ریاضیات است. در آغاز صرفا برای شمارش و اندازه گیری به کار میرفت ولی بعدها ریاضی دانان مفاهیم آن را توسعه دادند و مفهوم عدد صفر، عدد منفی و عدد موهومی و عدد مختلط را ابداع کردند. البته عدد را نباید با رقم اشتباه گرفت. رقم نشانه ای است که برای نوشتن عدد به کار میرود.
تاریخ اکتشاف عدد و مکان آن به درستی مشخص نیست ولی مسلم است که دوره ای از تاریخ وجود داشته که در آن انسان عدد را نمی شناخته و دلیل بر این امر وجود قبایلی است که تا امروز نیز عدد را نمی شناسند مگر به شکل ابتدایی. مانند قبایل زولو Zoulou و پیگمه Pygmees در افریقا، اراندا Aranda و کامیلارای Kamilarai در استرالیا، ابوریجن Aborigenes در جزایر مورای Murray و بوتوکودو Botocoudo در برزیل.
به عقیده برخی سومریها اعداد را در ???? سال قبل از میلاد مسیح کشف کردند و اعداد سومریها قدیمیترین اعداد در تاریخ محسوب میشود.
در آغاز عدد به صورت محدود وجود داشت. حتی عدد را تا ? بیشتر نمیتوانستند بشمارند. برای عدد، مرزی داشتند. برای نمونه زمانی در بسیاری مناطق، مرز شمارش عدد ? بود. آنها تا ? می شمردند و پس از آن را می گفتند : «بسیار». هنوز هم در بسیاری زبانها هفت به معنی بسیار است. در زبان فارسی ضرب المثلی هست که می گوید: «هفت بار گز کن، یک بار پاره کن» در این مثل، منظور دقیقا هفت بار عمل کردن نیست بلکه منظور این است که پس از عمل «بسیار» نتیجه بگیر. در زبان روسی نیز ضرب المثلی هست به این مفهوم که « هفت نفر منتظر یک نفر نمی مانند» که باز هم منظور این است که تعداد زیادی منتظر یک نفر نمیمانند. همچنین در داستانها، هفت دریا، هفت سرزمین، هفت آسمان و ... همگی به معنای بسیار به کار رفته اند.

نماد و عدد

کارل گوستاو یونگ (روانکاو و روانشناس سوییسی ????-????، مؤسس مکتب روانشناسی تحلیلی که شاخه ای از روانکاوی فرویدی است) می گوید: «واژه یا تصویر زمانی یک نماد است که متضمن چیزی در ماوراء معنای آشکار و مستقیم خود باشد. نماد دارای جنبه ای وسیع و ناخودآگاه است که هرگز نمیتوان به طور دقیق آن را تعریف یا توصیف نمود. ما نیز امیدوار نیستیم که بتوانیم آن را توصیف یا تعریف کنیم.
در ادبیات، دین و فرهنگ سرزمین های گوناگون از گذشته های دور نمونه های نمادین فراوان دیده میشوند. این نمادها شامل اعداد ( سه، چهار، هفت و ...) و عناصر شامل ( آب، باد، خاک و آتش ) و ستارگان و ... میشود.
در بخش نمادین فرهنگهای مختلف جهان مجموعه ای از نمادهای رنگی، عددی، نجومی و ... درکنار یکدیگر قرار گرفته اند و به آفرینش ادبی آن ساختاری جذاب و گاه با مفاهیم بلند عرفانی بخشیده اند. از آن جمله عدد هفت که پایه ای اسطوره ای و مقدس دارد.

هفت

هفت از سه حرف تشکیل شده است: «ه » که میتوان آن را هستی، «ف» فرسایش و «ت» تباهی و نابودی معنا کرد.
هفت در لغت به معنی زمین هموار، باران زود بارنده و نیز به معنی از سبکی پریدن و سخن بسیار و بی اندیشه گفتن است.
هفت عددی معروف است مابین دو عدد شش و هشت که جزء اعداد اول بوده و غیر از صفر و یک و خودش به هیچ عدد دیگری قابل تقسیم نیست، شاید بدین سبب است که هفت را عدد باکره نیز می نامند.
عدد هفت جامع جمیع اصناف عدد بوده و کامل است، کمال بالاتر از اتمام میباشد و عدد شش نزد حکما عددی تام است، وقتی اصل عدد را که یک است با آن جمع کنیم هفت که عددی کامل است به دست می آید.
هفت نماد پیچیدگی و تودرتویی است. حاکی از بطن در بطن بودن خلقت، زمین، آسمان و هر آنچه که عمیق و ژرف و وسیع است میباشد. هفت سمبل مراتب کمال و تعالی است.
هفت عدد عالم و نشانه کمال است که از مجموع «سه» نماد آسمان و «چهار» نماد زمین به وجود می آید و نخستین عددی است که هم مادی و هم معنوی می باشد.
هفت یعنی امنیت، ایمنی، آرامش، وفور، اتحاد مجدد، سنتز و بکارت.
در لغت نامه دهخدا ذیل عدد هفت چنین آمده است: « هفت، عددی است معروف، که از دیرباز مورد توجه اقوام مختلف جهان بوده است. اغلب هفت را در امور ایزدی و نیک و گاه در امور اهریمنی و شرّ به کار می گرفتند. وجود بعضی عوامل طبیعی مانند تعداد سیاره های مکشوف جهان باستان و همچنین رنگهای اصلی مؤید رجحان و جنبه ماوراء طبیعی این عدد گردیده است. قدیمی ترین قومی که به عدد هفت توجه کرده قوم سومر است زیرا آنان متوجه سیارات شدند و آنها را به صورت ارباب انواع می پرستیدند.»

عدد هفت در اسلام

در آیاتی از قرآن به عدد هفت اشاره شده است، برای نمونه:
ای یوسف! مرد راستگوی! در باره این خواب که هفت گاو فربه را هفت گاو لاغر میخورند و هفت خوشه نیرو را هفت خوشه خشکیده، به ما نظر ده. سوره یوسف، آیه ??
دوزخی که برای آن هفت در است و از هر دری بخشی معین از آنان وارد میشوند.
سوره حجر، آیه ??
آسمانهای هفتگانه و زمین و هر کس که در آنهاست او را تسبیح میگویند.
سوره اسراء، آیه ??

هفت صفات پروردگار عبارت است از: حیات، علم، سمع، بصر، کلام، ارادت، قدرت
هفت صفت در غالب توجیه انسان: زنده، دانا، شنوا، بینا، گویا، توانا، خواهنده
هفت اسماء اولیه الهی: حیّ، عالم، مرید، قادر، سمیع، بصیر، متکلم
هفت رکن نماز: نیّت، تکبیره الاحرام، سجود، قیام، رکوع، تشهد، سلام
هفت مکان مقدس: مکه، مدینه، نجف، کربلا، کاظمین، سامره، مشهد
هفت مناسک حج: احرام، طواف، سعی، عرفات، منی، رمی، ذبح
هفت غسل واجب: جنابت، حیض، نفاس، استحاضه، مس میت، میت، غسل به واسطه نذر و دعا
هفت چشمه بهشت: کافور، کوثر، سلسبیل، تسنیم، معین، میم، زنجبیل
هفت دوزخ: سقر، سعید، لفی، حطمه، جحیم، جهنم، هاویه
هفت موضوع قرآن: وعد، وعید، وعظ، قصص، امر، نهی، ادعیه
هفت موضع بدن: روح حیوانی، عقل، باصره، سامعه، ذائقه، شامه، لامسه
هفت قلعه خیبر: کتیبه، ناعم، شق، قموس، نطاه، وطیح، سلالم
هفت قاری معروف قرآن در زمان پیامبر: حضرت علی (ع)، ابی بن کعب، زید بن ثابت، ابن مسعود، عثمان بن عفان، ابوالدرداء، ابوموسی اشعری
تیمم بر هفت چیز صحیح است: خاک، ریگ، کلوخ، سنگ، گل پخته، آجر، کوزه
هفت گناه کبیره: شرک به خدا، ظلم به پدر و مادر، تهمت ناروا، قتل، فرار از جنگ، خوردن مال یتیم، زنا
هفت عضو بدن که در هنگام سجده به زمین میرسند: پیشانی، دو کف دست، دو زانو، دو سر انگشت شست پا
هفت فرشته ایام هفته: اوریاییل، جسدیاییل، شماییل، رفاییل، عناییل، جبراییل، عزراییل
هفت پادشاه جن: مذهب، مره، احمر، برقان، شمورش، ابیض، میموم
هفت چیز در حال نماز از شیطان است: وسواس، چرت زدن، روی از قبله برگرداندن، خون دماغ، خمیازه، خارش بدن، با چیزی بازی کردن (گروهی شک و اشتباه را هم ضمیمه کرده اند)
هفت بار طواف کعبه، رمی جمره با هفت سنگ بر شیطان، هفت بار سعی میان مروه و صفا، هفت بار تطهیر، هفت دروازه برای بهشت و دوزخ، هفت سلام قرآن، هفت آیه سوره فاتحه (فاتحه الکتاب) و ... از نمونه های استفاده از این عدد رمزآلود و مقدس میباشد.

عدد هفت در مسیحیت

مسیحیت نیز هفت را گرامی میدارد. در آیین مسیح هفت معجزه از سی و سه معجزه در انجیل یوحنا ذکر می شود.
یوحنای لاهوتی در راز و نیازهای خود هفت کلیسا را مورد خطاب قرار میدهد. در عالم خواب و بی خبری هفت روح و هفت مهر و هفت صورت و بره ای مذبوح که دارای هفت شاخ و هفت چشم بود می بیند و هفت پیاله زرین را در رویا پیش روی مجسم می کند و سرانجام در همین عوالم بی خبری هفت فرشته را می بیند که به آنان هفت کرنا داده شده است. در انجیل متی نیز از هفت روح پلید سخن رانده می شود.
کاتولیکها نیز به هفت مناسک، هفت گناه اصلی، هفت مزامیر، هفت غسل تعمید و هفت افتخار در تاریخ مریم عذرا اعتقاد دارند. هفت گناه کبیره کلیسای کاتولیک: غرور، آزمندی، بی عفتی، حسد، افراط، خشم، کاهلی
هفت امور مقدسه کلیسای کاتولیک عبارتند از: تعمید (که عیسی خود آن را دستور فرمود)، تأیید میثاق (که هر فرد مسیحی میثاق دینی خود را همه روزه تکرار می کند)، عشاء ربانی (شکستن نان و آشامیدن شراب، که نزد عیسویان از همه اعمال مقدس تر است چرا که عیسی خود در شب آخر زندگانی صوری خویش در اورشلیم آن را به اتفاق حواریون به عمل آورد)، اعتراف به گناه و توبه (این عمل نزد پروتستانها معمول نیست)، سازمان روحانی کلیسا (از مقام پاپ اعظم و کاردینالهای او گرفته تا پیشوایان مذهبی و کشیشهای ساده کلیه سه درجه دارند: شماس، کشیش و اسقف. هر عیسوی باید به این سلسله مراتب مقدسه اعتقاد داشته باشد)، ازدواج (این مراسم باید به ترتیب خاص در کلیسا و در حضور کشیش انجام گیرد)، مسح محتضر (این عمل نیز فقط در بین کاتولیکها مرسوم است و عبارت از آن است که شخص مشرف به موت را با روغن زیتون مقدس تدهین میکنند و اسقف بر او دعایی می خواند).
مقام هفت در مسیحیت تا بدانجا بالا میرود که روایت شده است مسیح بر فراز صلیب در لحظه های به دار آویختگی پیش از آنکه چنگال مرگ او را به کام خود کشد هفت گفتار را ارائه داد. مسیح با تکیه بر این هفت گفتار، قوم خود را از سرنوشتی که انتظارشان را می کشد آگاه میسازد.
عدد هفت نمودار زندگانی جسمانی (عدد ?) پیوسته به حیات الهی (عدد ?) میباشد. هفت هفته پس از عروج حضرت عیسی عید پاک مسیحیان است.
مسیحیان در ?? ژوئن هر سال هفت انسان خوابیده را به نمایش هفت شهید که زنده لای جرز گذاشته شدند گرامی میدارند.
در کتاب مقدس ( انجیل ) آمده است: بخشایش باید هفتاد مرتبه، هفت بار انجام پذیرد.

عدد هفت در یهودیت

تورات نیز هفت را عددی تمام و کامل میداند. تورات اصلی پیش از نزول قرآن در جنگهای فلسطین از میان رفته است. گروهی از محققین و دانشمندان اروپا معتقدند که نسخه تورات اصلی پس از وفات موسی در صندوق شهادت بوده و علمای بنی اسرائیل بر حسب وصیت حضرت موسی در هر هفت سال یکبار آن را بیرون آورده و بر بنی اسرائیل می خواندند.
در کتاب مقدس عهد عتیق، سفر پیدایش آمده است که خداوند جهان را در شش روز آفرید و روز هفتم را به استراحت پرداخت. این روز را یهودیان سبت مینامند. عید سبت مهمترین عید یهودیان است که مصادف است با هفتمین (آخرین) روز هفته. در این روز همه یهودیان باید استراحت کرده و دست به هیچ کاری نزنند. نیز در روز هفتم ماه محرم موسی، کلیم الله میشود.
در کتاب عهد عتیق، امثال سلیمان آمده است که هفت چیز جان خداوند را کدر میکند: چشمهای بلند، زبان دروغگو، دستهایی که خون بی گناه میریزند، قلبی که تدبیر فاسد میچیند، پاهایی که برای دویدن به سمت زیان شتاب دارند، شاهد دروغی که متکلم به کذب است و فتنه انگیز در میان برادران.
در کتاب عهد عتیق روایت کشتی نوح بیان شده و آمده که جانورانی که با نوح وارد کشتی شدند هفت هفت بودند تا بدینوسیله نسلی از آنها در زمین بماند. هفت روز پس از سوار شدن افراد در کشتى نوح ، هفت روز باران بارید.
در کتاب تاریخ تمدن ویل دورانت آمده است که: «از قوم یهود خواسته شده بود که هر هفت سال یکبار بندگان عبری را آزاد کنند و از وامی که به دیگران داده اند درگذرند.»
عید فصح یهودیان هفت روز است که باید شش روز نان فطیر بخورند و روز هفتم جشن یهوه را برگزار نمایند و هفت گاو و هفت قوچ برای خداوند قربانی کنند.
در کتاب مقدس یهود آمده است: اگر خونی ریخته شود هفت برابر یا هفتاد و هفت برابر تقاص باید صورت گیرد.
چون قوم اسرائیل برای تصرف اریحا جمع شدند مامور گشته که هفت کرنا بنوازند و تا هفت روز روزی یک مرتبه حصار اریحا را طواف کنند و روز هفتم هفت مرتبه طواف نمایند.شمعدان هفت شاخه یهودیان مظهر ظهور الهی است که شمعهای آن برای یهوه تقدیس شده اند. ساقه های شمعدان نقش درخت کیهانی و محور عالم را می پذیرد و طی مدت هفت سال ساخته شده است. جوزفوس می گوید که شاخه های هفت گانه عبارتند از: خورشید، ماه و سیارات، همین طور هفت روز هفته، هفت ستاره دب اکبر، هفت نیرو در جهان.

عدد هفت در دین زرتشتی

در دین زرتشت هفت امشاسپند، نگاهدارنده و نظم دهنده جهان هستی میباشند: اهورامزدا، وهیشتامن (بهمن)، اشاوهیشتا (اردیبهشت)، خشتراویریا (شهریور)، سپنتاآرمیتی(اسفند)، هئوروتات (خرداد)، امرتات (مرداد)
هفت آتشکده بزرگ زرتشتیان: آذرمهر _ آذرنوش_آذربهرام _ آذرخرداد _ آذرآیین_ آذربرزین مهر _ آذردهشت
مراتب هفتگانه روحانیون زرتشتی: اتوباربان، موبدان، هیربدان، دستوران، اندرزبدان، زرتشتروتمه، موبدان یسناخوان
هفت رمز فروهر: نماد انسان کامل، نیایش، پیمان، اندیشه و گفتار و کردار نیک، زمان بی پایان، دو نیروی متضاد یا دو گوهر همزاد، اندیشه و گفتار و کردار بد
هفت جشن پارسایی: نوروز، مهرگان، سده، زادروز، زناشویی، سیزده به در، یلدا
هفت صفت اهورامزدا: نور، عقل نیک، راستی، قدرت، تقوی، خیر، فناناپذیری

عدد هفت در سایر ادیان و اساطیر

در آیین مهر عدد هفت اهمیت خاصی دارد. روی برخی نقوش برجسته مهر پرستی هفت سرو (درخت خورشید نما) میبینیم که به طور متناوب با هفت خنجر جمع آمده اند.
مهرکده ناحیه دورا دارای هفت پله است که به محرابی ختم میشود.
مهرپرستان به سیارات هفتگانه ای اعتقاد داشتند که ژوپیتر در مرکز آنها قرار دارد. این سیارات عبارتند از: ساتورن، خورشید، ماه، ژوپیتر، مریخ (مارس)، ونوس، مرکور.
بر حسب فرضیه ای که سلسوس مهرپرست ساخته هفت سیاره بر هفت فلز کیمیاگری منطبق میباشند: خورشید بر طلا، ماه بر نقره، مشتری بر ارزیر یا قلع، زهره بر مس، زحل بر سرب، زمین بر آهن، عطارد بر جیوه
درجات هفتگانه تشرف به آیین مهر: کلاغ، همسر، سرباز، شیر، پارسی، پیک خورشید، پیر
هفت اصل مهم آیین مهر عبارتند از: جهان را یک پروردگار در خور ستایش است، بیش از یک زن نگیرید، برده داری کار ناشایستی است، گناه بخشوده نمی شود و بایستی جزا داده شود، پیشوایان دین و دولت، باید انتخابی باشند، ثروت باید محدود باشد، مردم جهان با هم برابرند.
در آیین مانوی انسان نخستین که خسته و رنجور بود هفت بار پدر را به یاری خویش خواند.(3)
در دین بودایی هفت گام بودا نماد صعود از هفت طبقه کیهان و زمان و فضای متعالی است. پراسادای قلمرو بودا هفت طبقه بوده است.
در اساطیر سومری دروازه های دوزخ، تعداد دیوها و بادهای نابود کننده هفت تا هستند. در بین النهرین زیگوراتهای هفت طبقه با هفت رنگ وجود داشتند.
در نزد مصریان هفت، نماد زندگانی جاودان و ابدی بوده و به همین دلیل حرف Z که چیزی جز دو 7 نیست، (حرف اول لغت Zao به معنای من زنده ام و واژه Zeus (زئوس) پدر روحانی همه زندگان) گرامی بوده است.
در اساطیر ایران و شرق دور، سلتی و مدیترانه ای، اژدهای هفت سر بسیار استفاده شده است.
پراسادای هفت طبقه در کوه مقدس بوربادور که محور کیهان و نقطه اوج شمال است به معنای رسیدن به قلمرو بودا است.

هفت در تاریخ و فرهنگ

هفت خفتگان شهر افسوس (هفت تن اصحاب کهف): یمیلیخا، مکشلینیا، مشیلینا، مرنوش، دبرنوش، شادنوش، مرطونش.
هفت شهر طلسم نمرود: طلسم آب، طلسم حوض، طلسم طبل، طلسم آینه، طلسم بت منادی بر منار، طلسم روی آب رفتن، طلسم درخت سایه گستر.
هفت شین نزد ایرانیان (قبل از نفوذ اعراب): شمع، شیرینی، شراب، شیر، شربت، شکر، شهد
بعد از ورود اسلام به سبب ممنوعیت و حرام بودن شراب هفت شین به هفت سین تبدیل شد.
هفت سین ایرانیان: سیر، سرکه، سیب، سماق، سمنو، سنجد، سبزه
در شیراز علاوه بر هفت سین هفت میم را هم در سفره می گذارند.
هفت میم: مدنی، مرغ، ماهی، میگو، مسقطی، مویز، ماست

هفت در ادبیات

عدد هفت در ادبیات فارسی نیز از اهمیت و جایگاهی خاص برخوردار است.
کمترین تعداد ابیات یک غزل هفت بیت است.
کتب ایرانی و خارجی بسیاری نیز بر مبنای عدد هفت شکل گرفته است:
هفت رکن خرد اثر توماس ادوارد لارونس، هفت داستان آنتوان چخوف، هفت کاخ اهریمن اثر دنه ری و کلرویل و... . منطق الطیر عطار نیشابوری (هفت وادی سلوک را بیان میکند).
هفت اقلیم احمد امین رازی (در باب اقالیم سبعه و شرح مشایخ و شعرا و علما و پادشاهان است).
هفت حصار خواجه عبدالله انصاری (از رسائل وی میباشد).
هفت بند محتشم کاشانی (در رثای شهدای کربلا است).
مجالس سبعه مولوی (مشتمل بر هفت مجلس و نمودار افکار وی قبل از آشنایی با شمس است).
هفت سال زندان محمدرضا ابن شیخ رمضانعلی خلیلی عراقی (شرح حال یوسف و زلیخا میباشد).
هفت دکان نورالدین شاه نعمت الله ولی کرمانی (در علم اکسیر است).
هفت هات دکتر محمد جعفری (دربرگیرنده سروده های زرتشت میباشد).
نظامی در منظومه خسرو و شیرین به هفت گنج خسرو اشاره میکند. هفت گنج خسروپرویز نام داستانی است از جمله ??? داستان باربد که در فرهنگهای فارسی ذکر شده و نظامی نیز آنرا در وصف ثروت خسروپرویز به نظم درآورده است. این هفت گنج عبارتند از:
گنج عروس، گنج بادآورده، گنج افراسیاب، گنج سوخته، گنج خضراء، گنج شادآورد، گنج بارتیف
نظامی در اقبالنامه از خلوت اسکندر با هفت حکیم صحبت کرده و این هفت حکیم را این چنین نام میبرد: ارسط، والیس، بلیناس، سقراط، فرفوریوس، هرمس و افلاطون
هفت پیکر نظامی در بخشهای مختلف به عدد هفت اشاره دارد که از آنها میتوان به هفت پیکر، هفت اقلیم، هفت رنگ، هفت روز هفته، هفت گنبد، هفت سیاره و هفت مظلوم اشاره نمود.
هفت پیکر: نام منظومه ای است از نظامی و چهارمین مثنوی وی از خمسه میباشد. در این منظومه داستان بهرام پنجم ساسانی شرح داده شده است. هفت پیکر، هفت تصویر شاهزادگانی است که بهرام بر دیواره خورنق آنها را مشاهده کرده و دلباخته آنان شد.
هفت گنبد: به معنی اول هفت کره است که هفت آسمان میباشد و هفت گنبد (کاخ) بهرام گور را هم میگویند که به هفت دلیل شهرت دارد: دارای هفت ستون است، هفت گنبد دارد، هر گنبد دارای رنگی جداگانه است در نتیجه هفت رنگ دارد، بر هفت روز هفته دلالت دارد، هفت سیاره بر آن منطبق است، هفت شاهزاده از هفت اقلیم را در خود جای داده است.
هفت رنگ، هفت روز هفته، هفت سیاره:
رنگ سیاه، روز شنبه، سیاره کیوان یا زحل
رنگ زرد، روز یکشنبه، سیاره خورشید
رنگ سبز، روز دوشنبه، سیاره ماه
رنگ سرخ، روز سه شنبه، سیاره مریخ
رنگ فیروزه ای، روز چهارشنبه، سیاره عطارد یا تیر
رنگ صندل گون، روز پنجشنبه، سیاره مشتری
رنگ سپید، روز آدینه، سیاره ناهید یا زهره
هفت داستان هفت پیکر: بهرام پس از ازدواج با هفت شاهزاده از هفت اقلیم از هر کدام از آنها در شبی جداگانه دیدن نموده و یک داستان طلب میکند. درنتیجه در این منظومه هفت داستان از زبان شاهزادگان بیان میگردد.
هفت مظلوم: نظامی در هنگام لشکر کشیدن مجدد خاقان چین به ایران در اثر داستان یک شبان به خیانت وزیر خود پی میبرد و وزیر را بازخواست نموده و از مردم میخواهد تا هر کس شکایتی از وی دارد به پیش او بیاید. هفت ستمدیده نزد شاه رفته و دادخواهی میکنند.
در شاهنامه فردوسی نیز بارها عدد هفت مورد توجه قرار گرفته است:
هفت پهلوان: در شاهنامه هفت پهلوان با شخصیتهای مختلف برگزیده شده اند: ضحاک (پادشاه بد)، فریدون (پادشاه خوب)، سیاوش (شاهزاده ای نیکوکار)، فرود (شاهزاده ناکام)، پیران (سردار بزرگ تورانی)، رستم (پهلوان بزرگ ایرانی)، بهرام چوبین (پهلوانی دیگر از ایران زمین)
هفت واد: نام مردی در شاهنامه که دارای هفت پسر بود و با اردشیر جنگ کرد. او را هفت بخت هم گفته اند.
هفت دیوار: سیاوش شهر «گنگ دژ» یا «سیاوش گرد» را بنا میکند که دارای هفت دیوار است: زرین، سیمین، پولادین، برنجین، آهنین، آبگنین، کاسگنین.
جنگ هفت گردان: ماجرای جنگ هفت گردان این است که رستم به همراه هفت تن از پهلوانان ایران از مرز می گذرد و به شکارگاه افراسیاب میرود. یک هفته در آنجا به شکار میپردازد، افراسیاب آگاه میشود و به جنگ آنها میرود. سرانجام ایرانیان فاتح باز میگردند.
هفت خان رستم: هفت موضع یا مرحله بین ایران و توران بود که رستم و اسفندیار در آن مناطق به مخاطرات بزرگ دچار شدند.
ترکیبات عدد هفت مانند هفت فلک، هفت گردون، هفت گنبد خضراء، هفت بنا، هفت پرگار، هفت بام، هفت اورنگ، هفت طبقه زمین، هفت الوان، هفت خم، هفت دایره، هفت اژدها و ... نیز در ادبیات رواج بسیار دارد.

هفت در موسیقی

نتهای هفت گانه موسیقی: دو، ر، می، فا، سل، لا، سی
هفت دستگاه موسیقی ایران: راست و پنجاه، چهارگاه، سه گاه، همایون، نوا، ماهور، شور
موسیقی یونانی نیز دارای هفت دستگاه می باشد. همچنین در گذشته در یونان هفت گام مورد استفاده بوده است.
باربد موسیقی دان معروف ساسانی هفت آهنگ برای هفت روز هفته ساخت. در دوران ساسانی خصوصا در دربار خسروپرویز نیز هفت دستگاه موسیقی متداول بوده است.
زنج از سازهای خراسان است که هفت سیم دارد.
چنگ در نزد قدما هفت سیم داشت.
هفت بند نام نیی است که آواز آن از سایر نی ها رساتر می باشد.
طاس هفت جوش نام یکی از آلات موسیقی دربار شاهان قدیم ایران است.
هفت نوع ساز بادی وجود دارد.

هفت در خوشنویسی

هفت خط جام: جور، بغداد، بصره، ازرق، ورشکر، کاسه گر، فرودینه
هفت خط: ثلث، محقق، ریحانی، رقاع، نسخ، تعلیق، نستعلیق
هفت خط عهد ساسانی: دردین دفتریه (که بدان اوستا را می نوشتند)، ویش دبیریه (که بدان فراست، زجر، اشاره های چشم و مانند آنرا نویسند و قلم آن به کسی نرسیده)، گستج (که بدان عهدها، امور مخفی و سکه ها را مینوشتند)، نیم گستج (که بدان طب و فلسفه را مینوشتند)، شاه دبیریه (که ملوک عجم در میان خود بدان تکلم میکردند و عوام در آن شرکت نداشتند)، راز سهریه (ملوک بدان خط اسرار خود را برای اقوام دیگر می نوشتند)، رأس سهریه (بدان منطق و فلسفه را می نوشتند)

هفت در سایر هنرها

یونانیان باستان همه ساله، هفت تن از بهترین هنرپیشگان نقشهای سنگین و غمناک و نقشهای طنز و کمدی را انتخاب میکردند. آنها مانند رومیان باستان به هفت هنر احترام میگذاشتند. در سینما (هنر هفتم) نیز فیلمهایی ساخته شده اند که در نام آنها از عدد هفت استفاده شده است مانند: هفت عروس برای هفت برادر، هفت دلاور، هفت کوتوله، هفت شیطان
نمایشنامه های بسیاری نیز با اسمی از عدد هفت وجود دارند مانند: هفت سران برابر طبس، هفت کاخ اهریمن و ...

هفت در طبیعت

گیاه اسلیوس (سلیخه) مخصوص هند و عمان، بر هفت قسم است: زرد خوشبو، سرخ خوشبو، سفید مایل به زرد، بین سرخی و سیاهی، غیربراق، سیاه و بدبو. این گیاه هفت سال عمر میکند.
هفت ستاره که آنرا به عربی بنات النعش می خوانند و به صورت خرس است و به عربی دب می گویند.
عجایب هفتگانه شامل: اهرام ثلاثه مصر، باغهای معلق بابل، مجسمه زئوس یا ژوپیتر (خدای خدایان)، معبد آرتمیس، آرامگاه موسولوس، مجسمه آپولون (خدای روشنایی یونانی)، فانوس اسکندریه
هفت اختر: ماه، تیر، ناهید، خورشید (مهر)، بهرام، برجیس (اورمزد)، کیوان


نوشته شده در چهارشنبه 88/2/30ساعت 3:3 صبح توسط یزدان ذوالقدر نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5   >>   >
Design By : Pars Skin