سین هشتم
راست و چپ در دنیا در نظام سیاسی بین الملل مرسوم است که جناح های سیاسی را به دو دسته راست و چپ تقسیم می کنند. ریشه تاریخی این مساله به پارلمان فرانسه باز می گردد که در آن دو جناح عمده شکل گرفت. یکی از آنها در سمت راست هیات رئیسه و دیگری در سمت چپ هیات رئیسه می نشست. به این ترتیب به راست و چپ مشهور شدند. در اصطلاح های بین المللی گروه های راست یا محافظه کار گروههایی هستند که خواهان حفظ وضع موجود بوده و از اقتصاد آزاد و دولت حداقلی حمایت می کنند و در زمانی که دنیا به دو بلوک تقسیم شده بود به آمریکا تمایل داشتند. گروه های چپ گروه هایی هستند که عمدتا به انقلاب و بر هم زدن وضع موجود تمایل داشته و از سیاستهای اقتصادی چپ مانند یارانه، کوپن و... استقبال کرده و با اقتصاد آزاد مخالف هستند. احزاب تندروی چپ طرفدار حذف مالکیت و دولتی شدن تمام یا اکثر عرصه های اقتصادی هستند. این گروه ها در زمانی که دنیا به دو بلوک تقسیم شده بود به آمریکا تمایل داشتند. تطبیق این تقسیم بندی بین المللی بر احزاب ایران کمی دشوار است. هرچند تقسیم بندی راست و چپ در ایران نیز به کار می رود ولی منطبق با تقسیم بندی رایج جهانی نیست هرچند کاملا هم بی ارتباط نیست. به خصوص آنکه مواضع برخی احزاب ایران از ابتدای انقلاب تاکنون تغییر یافته است. راست و چپ در ایران در اوایل انقلاب گروه هایی که به اقتصاد آزاد متمایل بودند را راست نامیدند و گروه هایی که به اقتصاد دولتی تمایل داشتند را چپ. به خصوص آنکه گروه های چپ به حرکتهای انقلابی مانند تسخیر لانه جاسوسی تمایل بیشتری داشتند. اما به مرور در مواضع این گروه ها تغییراتی ایجاد شد، بخش عمده ای از گروه های چپ از اقتصاد دولتی فاصله گرفته و بیش از گروه های راست بر اقتصاد آزاد تاکید کردند و مهمتر از آن به سوی شعار آزادی تمایل یافتند و بعد از دوم خرداد 1376 به گروه های اصلاح طلب شهرت یافتند. گروه های اصلاح طلب که تاکید بیشتری بر جمهوریت نظام دارند تا اسلامیت آن، خواهان ایجاد اصلاحات در برخی شعارها و ساختارهای برآمده از انقلاب هستند. حزب مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، حزب همبستگی، حزب کارگزاران سازندگی، مجمع روحانیون مبارز، حزب اعتماد ملی و... از مهمترین گروه های طرفدار اصلاح طلبی هستند. در مقابل گروه های راست که همچنان موضع قبلی خود را در برابر اقتصاد بازار حفظ کرده بودند، در برابر شعار آزادی مطرح شده از سوی گروه های اصلاح طلب موضع گرفته و به حاکمیت بیشتر ارزشهای دینی در جامعه تاکید نمودند و آزادی بیش از حد را نقد کرده و به گروه های اصولگرا مشهور شدند. این گروه ها که بیشتر بر اسلامیت نظام تاکید دارند تا جمهوریت آن، خواستار حفظ و حراست از اصول و ارزشهای انقلاب می باشند. جامعه روحانیت مبارز، جامعه مدرسین، حزب موتلفه اسلامی، جامعه اسلامی مهندسین ، جامعه زینب(س)، جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی ، جامعه انجمنهای اسلامی اصناف و بازار، اصولگرایان تحول خواه و.... از مهمترین گروه های طرفدار اصولگرایی می باشند. البته لازم به ذکر است که جریانات سیاسی در ایران مانند یک طیف است و دقیقا نمی توان تمام گروه ها را به طور دقیق به دو دسته راست و چپ تقسیم کرد و در بسیاری موارد گروه ها مواضع بینابینی را اتخاذ می کنند. شما می توانید با عضویت در سایت ایران مارکت سنتر از طریق بازار یابی کسب درآمد کنید ... در این سیستم سه روش درآمد زایی تعریف شده است: برای عضویت در این سایت و آغاز کارتان از لینک زیر استفاده کنید *** با تشکر *** نویسنده: مایکل اینوود مترجم: سیدنصیر احمدحسینى «هرمنوتیک» یعنى «هنر تأویل» . در اصل ارائه نظریه و روش درباره تأویل کتاب مقدّس و دیگر متون دشوار بود. ویلهلم دیلتاى آن را به تأویل تمامى اعمال و دستاوردهاى انسانى، از جمله تاریخ و تأویل زندگى انسانى گسترش داد. هایدگر در وجود و زمان (1927)، تأویلى از وجود انسانى ارائه کرد; وجودى که خود مى فهمد و تأویل مى کند. هرمنوتیک تحت تأثیر او به عنوان مسئله اى اساسى در فلسفه قارّه اى مطرح و موجب بحث و مناقشه هاى بسیارى گردید. در تأویل یک متن، آیا از اندیشه ها و نیات مؤلف پرده برمى داریم و خود را در جایگاه او تصور مى کنیم؟ یا آن را با یک کل گسترده ترى که به آن معنا مى بخشد، مربوط مى سازیم؟ دیدگاه دوم از دور هرمنوتیکى سربرمى آورد: نمى توان به فهم یک کل (مثلا، یک متن) رهنمون شد، مگر آنکه اجزاى آن را فهمید، و نمى توان اجزاى آن را فهمید، مگر اینکه به فهم کل آن راه یافت. هایدگر دور دیگرى را کشف کرد: از آن رو که ما به طور اجتناب ناپذیر پیش فرض ها را بر آنچه قابل تأویل است، تحمیل مى کنیم، آیا این بدان معناست که هر تأویلى پایان ناپذیر است، دست کم بى نهایت قابل بازنگرى است؟ واژه یونانى «هرمنویین» ( hermeneuein ) به معناى بیان کردن، توضیح دادن، ترجمه کردن یا تأویل نمودن است. «هرمینی» ( hermeneia ) به معناى تأویل و مانند آن، غالباً به معناى تأویل پیام قدسى است. افلاطون ( Plato ) شاعران را «هرمینس» ـ یعنى پیام آوران خدایان ـ مى خواند. فیلسوفان، هومر ( Homer ) را به صورت رمزى (تمثیلى) تأویل مى کردند. آگوستین ( Augustine ) با استفاده از مفاهیم نوافلاطونى 2 و ارتقا دادن نفس از سطح لفظى و اخلاقى متن به معناى معنوى آن، عهد عتیق را به عنوان حکایتى رمزى (تمثیلى) 3 تأویل کرد. تأویل رمزى در سراسر سده هاى میانه رایج بود. بانهضت اصلاح دینى، 4 به ویژه در آلمان، تأویلْ روشن تر و نظام مندتر گردید. واژه «هرمنوتیک» ـ یعنى «هنر تأویل» ـ در عنوان اثر جى. سى. دانهاور ( J.C.Dannhauer ) هرمنوتیک قدسى : روش تفسیر کتاب مقدّس 5 در سال 1654 ظاهر شد، پروتستان ها باید تفسیر درستى از کتاب مقدّس ارائه مى کردند. آنان علیه مذهب کاتولیک رومى به کتاب مقدّس متوسّل شدند و تأویل رمزى را رد کردند. آن ها به امید این که معناى متن را به دور از تحریف هاى پدید آمده از سوى کلیسا و مکتب مدرسى احیا کنند، بر الفاظ متن پاى مى فشردند. تفسیر کتاب مقدّس از تأویل متون دیگر به دور باقى نماند. اسپینوزا ( Spinoza )، در رساله در باب الهیّات و سیاست (1670 ch.VII: p9 4 )، تصریح کرد که «تفسیر کتاب مقدّس مى تواند تنها معیار عقل مشترک براى همگان باشد.» از نظر اسپینوزا، تفسیر کتاب مقدّس تبدیل به نقد کتاب مقدّس گردید و نقد متضمّن تاریخ بود. از آنجا که حکایت معجزات معیارهاى عقلانى باور را تنزّل مى دهد، باید توضیح داد که چرا مؤلّفان کتاب مقدّس و معاصران ایشان معتقد به معجزه بوده اند. یوهان ارنستى ( Johann Ernesti ) در هرمنوتیک خود (1761:7) اعلام کرد که «معناى لفظى» 6 کتاب مقدّس باید به همان روشى معیّن شود که معناى کتاب هاى دیگر را معیّن مى کنیم. متون دیگرى که نیازمند تأویل بودند مدارک و اسناد حقوقى و آثار کلاسیک عصر باستان بودند، و این رشته ها نیز با هرمنوتیک پیوند مى خوردند. دو پیرو مکتب کلاسیک، فردریش آست ( FriedrichAst ) و فردریش آگست وُلف ( Friedrich August wolf )، موجب پیشرفت هاى مهمى گردیدند. آست ، در کتاب مبانى دستور، هرمنوتیک و نقد (1808 م)، سطوح متفاوت فهم یک متن را مشخص کرد. سطح نخستِ [فهم]، تاریخى است که از طریق مقایسه نوشته هاى گوناگون و بر اساس علم تاریخ و دیگر دست نوشته هاى آن دوره اصالت متن را اثبات مى کند. این [سطح] فهم مطابق با «هرمنوتیک نص صریح» است. سطح دوم [فهم]، به دستور زبان مربوط مى شود و مطابق با «هرمنوتیک معن» است: معناى واژگان و جملات را در متن مى فهمیم. سطح سومِ [فهم]، معنوى است; [در این سطح] از معناى ظاهرى 7 به روح 8 ( Geist ) مؤلّف و جامعه وى صعود مى کنیم. ( «روح» به معناى «چشم انداز» ، «ذهنیت» و «جهان بینى» است که لازم نیست دلالت ضمنى روان شناختى یا کلامى داشته باشد.) وُلف در خطابه هاى خود در باب «دانش نامه مطالعات کلاسیکى» که از سال 1785 تا 1807 ایراد کرد، هرمنوتیک را به مثابه «علم به قواعدى که از رهگذر آن معناى نشانه ها فهمیده مى شود» تعریف کرد. (1831:290) هدف هرمنوتیک «دریافت اندیشه هاى نوشتارى یا حتى صرفاً اندیشه هاى گفتارى شخص دیگر است; درست همان گونه که آن ها را دریافته است.» (1831:293) این امر نه تنها متضمّن شناخت زبان متن، بلکه شناخت تاریخى، یعنى شناخت زندگى مؤلّف، شناخت تاریخ و جغرافیاى کشور وى نیز مى باشد. تأویل کننده باید به نحو مطلوبى هر چه را که مؤلف از آن آگاه بوده است، بداند. وُلف قواعد بسیارى براى حلّ مشکلات تأویل پیشنهاد کرد، اما اصرار داشت که تأویل کننده نیازمند «نورانیت نفس» است که «به سرعت، خود را با اندیشه هاى بیگانه هماهنگ کند.» (1831:273) شناخت قواعد کافى نیست، ما در به کارگیرىِ قواعد، نیاز به مهارتى داریم که هیچ قاعده اى نمى تواند آن را تضمین کند. فردریش شلایر ماخر این نظریات ناقص و پراکنده را در رشته واحدى گرد آورد که تأویل تمامى متون را، قطع نظر از نوع و آموزه هاى آن، شامل مى شد. (او به تأویل هراکلیتس ( Heraclitus ) و افلاطون و نیز کتاب مقدّس پرداخت.) ما در سطحى از تأویل، درگیر دور هرمنوتیکى 9 هستیم و نمى توانیم قرائت درست یک عبارت را در متنى بدانیم، مگر اینکه این متن را به عنوان یک کل ـ کمابیش ـ بدانیم و نمى توانیم متن را به عنوان یک کل بفهمیم، مگر اینکه فرازها و عبارت هاى جزء را بفهمیم. نمى توان معناى واژه اى را دریافت، مگر آنکه معانى واژه هاى مجاور و معناى متن را به عنوان یک کل فهمید. فهم معناى کل مستلزم فهم تک تک واژه هاست. نمى توان به طور کامل به فهم متن راه یافت، مگر اینکه زندگى و آثار مؤلّف را به عنوان یک کل دانست، بلکه این مستلزم شناخت متون و دیگر رویدادهایى است که زندگى او را مى سازند. نمى توان متنى را کاملا فهمید، جز آنکه راجع به کل فرهنگى که این متن از آن برخاسته است، شناخت داشت، اما این شناخت کل فرهنگ، مستلزم شناخت متون و امور دیگرى است که فرهنگ را شکل مى دهند. نه تنها در هر سطحى از تأویل دور وجود دارد، بلکه میان سطوح [مختلف] نیز دور وجود دارد. زمانى مى توان راجع به قرائت درست عبارت خاصى تصمیم گرفت که از پیش، چیزى درباره معناى آن و نیز زندگى و فرهنگ مؤلّف دانست. اما تا زمانى که به این گونه متون دست رسى نداریم، چگونه مى توانیم به این شناخت برسیم؟ دور هرمنوتیکى کمتر از آنچه اغلب تصور مى شود اسرار آمیز است. یک متن لازم نیست به طور یک دست پیچیده باشد. یک دست نوشته کاملا تحریف شده (یا کتاب داراى غلط چاپى) چه بسا قابل فهم نباشد. اما اگر دست نوشته ها بیش از متن قابل اعتماد باشند، تأویلگرِ شناخت، این بخش را بر بخش هایى که در آنجا دست نوشته ها تحریف شده اند مسلّط مى کند. کلمات و جملات به طور یکسان گنگ نیستند; قابل فهم نسبى، سر نخى از گنگ نسبى به دست مى دهد. از سوى دیگر، فهم مقوله اى ذومراتب است. نمى توان کاملا به فهم یک متن راه یافت، جز آنکه به طور کامل هر واژه و جمله اى را فهمید، و نمى توان به طور کامل هیچ واژه و جمله اى را فهمید، مگر اینکه کل آن را دریافت. اگر فهم کامل و عدم فهم کامل تنها شقوق بودند، امکان نداشت متنى مشکل و پیچیده را فهمید. اما فهم این گونه نیست، بلکه مى توان کمابیش متنى را بدون فهم کامل آن فهمید و فهم تقریبى، ما را قادر مى سازد که از معناى اجزاى معینى سر در آوریم. شلایر ماخر در سال 1813 نوشت: «اندیشه و بیان آن در اصل و در ذات کاملا یکسان هستند.» (1959: 21) این مطلب حاکى از آن است که آنچه را ما مى فهمیم، معناى ظاهرى متن است; یعنى چیزى که این کلمات آن را مى رسانند. وى در سال 1819 نوشت: «هنر مى تواند قواعدش را تنها از طریق فرمول اثباتى گسترش دهد; یعنى از طریق بازسازى تاریخى و پیش گویانه،10 عینى و ذهنى یک بیان11 خاص.» (1959:87) این سخن شلایر ماخر بیان مى دارد که چه بسا در اندیشه مؤلّف [چیزى] بیش از معناى کلماتِ سخنِ او باشد، و تأویلگر باید این اندیشه را کشف نماید. اندیشه به چند دلیل از معناى کلمات متفاوت است: مؤلّفان چه بسا سخن خود را [به دلیل] لغزش قلم یا زبان، [یا به خاطر] فقدان سلاست در زبان یا اشتباه سهوى به خوبى بیان نکنند. (وقتى کسى عبارت «mitigating against» را مى گوید یا « it is worthnothing that...» را مى نویسد، تصور مى کنیم که مقصود از آن ها «militating against» و « it is worth notingthat...» است.) براى فهمیدن کامل سخنى، اغلب از معناى کلمات فراتر مى رویم و از نیات مؤلّف آن پرسش مى کنیم: آیا مؤلّف، آن سخن را به طور جدّى قصد کرده است یا به عنوان شوخى؟ آیا مقصود او از این کلمه این معناست، یا آن معنا؟ آیا مؤلّف تلویحاً از این و آن استفاده مى کند؟ در مقابل، این امکان نیز وجود دارد که در کلمات مولّف چیز بیشترى بیابیم تا به طور قابل قبولى بتوانیم به اندیشه هاى آگاهانه وى و به اندیشه هاى ناآگاهانه یا «روح» مؤلّف یا فرهنگ وى استناد کنیم یا به مخاطبان متوسّل شویم. این پرسش را که «معناى متن چیست؟» مى توان به دو صورت توسعه و بسط داد: 1. «مقصود مؤلّف از این متن چیست؟» 2. «متن براى مخاطبان (خوانندگان) آن به چه معناست؟» این دو پرسش، که حاصل بسط پرسش پیشین اند، به نوبه خود مى توانند به طرق گوناگونى تأویل شوند. چه چیزى مؤلّف و مقصود (پیام) او را تشکیل مى دهد؟ ممکن است مقصود مؤلّف را به اندیشه ها و نیات آگاهانه وى محدود کنیم، یا چه بسا اندیشه ها و نیات نیمه آگاه یا حتى روح عصر وى را، که به طور ضمنى در تألیف وى سهیم است، منظور کنیم. مخاطبان چه کسانى هستند؟ خوانندگان و مخاطبان ممکن است معاصر مؤلّف باشند، یا کسانى پس از او مانند خود ما باشند. اگر مؤلّف و خوانندگان متعلّق به دوره ها و فرهنگ هاى متفاوتى باشند، پاسخ به این دو پرسش بعید است یکى باشد. مقصود شکسپیر در هملت آن چیزى نیست که خوانندگان دوره جدید از آن مى فهمند، مگر اینکه خوانندگان متشکّل از نظریه پردازان متخصص هرمنوتیک باشند. اگر خوانندگان، معاصر مؤلّف باشند، پاسخ ها به احتمال زیاد باهم مطابقت دارند. بنابراین، مؤلّف و خوانندگان از روح کلیسایى برخوردارند، حتى اگر آنان از قدرت خلّاقه یکسانى برخوردار نباشند. هنگامى که شلایر ماخر با این باور که اندیشه و بیان آن یکى هستند، قصد بازسازى معناى لفظى متن را داشت، به این پرسش که «متن براى خوانندگان فرهیخته معاصر آن چه معنایى دارد» پاسخ مى گفت. هنگامى که بر پایه این باور که لازم نیست اندیشه مؤلّف عین بیان آن باشد و مى کوشید اندیشه مؤلّف را بازسازى کند، به این پرسش که «مراد مؤلّف از متن چیست؟» پاسخ مى گفت. چگونه مى توانیم مراد شکسپیر را (یعنى آنچه را او در ذهن داشته است) بدانیم؟ آیا مى توانیم مراد شکسپیر را به همان صورتى بفهمیم که مقصود یک شخص معاصر را که با وى در حال گفتوگو هستیم، مى فهمیم؟ ذهن ما کاملا با ذهن شکسپیر تفاوت ندارد; میان ما «قرابت معنوى» وجود دارد. اگر دانش کافى در مورد زندگى و آثار او به دست آوریم، مى توانیم خیال پردازانه پا جاى پاى او بگذاریم و به بازآفرینى اندیشه او بپردازیم. پا جاى پاى دیگرى گذاشتن ممکن است. رمان نویسان اغلب چنین مى کنند. این که براى انجام این کار لازم است از اندیشه کسى آگاهى داشته باشیم، محل تردید است. مى دانیم که سگ استخوان مى خواهد، بدون اینکه خیال پردازانه این خواست او را در خود باز آفرینیم. ویلهلم دیلتاى ( Wilhelm Dilthey ) آشنایى با هرمنوتیک را وامدار آموزش خود در باب الهیّات است، اما او از هرمنوتیک براى پاسخ به این پرسش که «علوم اجتماعى یا علوم انسانى چه تفاوتى با علوم طبیعى دارند» استفاده کرد. در حالى که علوم طبیعى به تبیین ( erklaren ) [پدیده هاى طبیعى ]مى پردازد، علوم اجتماعى به فهم ( Verstehen ) [متون و عناصر فرهنگى] راه مى برد. عالمان اجتماعى نه تنها متون و سخنان را مى فهمند، بلکه هرگونه «عینیت» 12 یا «بیان» 13 معنادارى از زندگى انسانى، مانند نشانه ها، کنش ها، زندگى خود و دیگران، نقاشى ها، نهادها، جامعه ها و رویدادهاى گذشته را مى فهمند. دو نوع فهم وجود دارد: نوع نخست، فهم بیان هاى ساده از قبیل یک گفتار، یک کنش یا نشانه ترس است. در اینجا، هیچ گونه شکاف و فاصله اى میان بیان و تجربه 14 اى که بیان مى شود، وجود ندارد; [یعنى ]آن را مستقیماً بدون هیچ گونه استتناجى مى فهمیم. چنین فهمى واسطه مشترک میان «من» و «تو» ، یعنى «روح عینى» 15 را که در درون آن بیان و فهم صورت مى گیرد، پیش فرض قرار مى دهد: زبان و فرهنگ مشترک. نوع دوم «صورت هاى برتر فهم» اند که به کل هاى پیچیده اى همچون زندگى یا اثر هنرى مى پردازند. یک جزء داراى معنایى 16 است که از رهگذر فهم ابتدایى درک مى شود. یک کل داراى مفهومى 17 است که از ترکیب منظم اجزاى آن به دست مى آید و از رهگذر فهم برتر 18 درک مى شود. ناکامى فهم ابتدایى اغلب باعث فهم برتر مى گردد. اگر من به طور مستقیم نتوانم کنش شخصى را بفهمم، [در آن صورت] فرهنگ یا زندگى وى را به عنوان یک کل بررسى مى کنم. اگر قادر به فهم جمله اى نباشم، چه بسا به تأویل کل کتاب بپردازم. اغلب وقتى فهم ابتدایى با شکست مواجه مى شود، به این دلیل است که شخص ـ مؤلّفِ یک متن، یک نشانه یا یک عمل ـ غیرعادى است و با معیارهاى متعارف روح عینى قابل فهم نیست. براى فهم آنچه مؤلف مى گوید یا انجام مى دهد، لازم است او را در حالت فردیت 19 وى بفهمیم. بنابراین، فهم برتر معمولا متضمّن فهم فردهاى مستقل است، نه صرفاً فهم عام متناسب با زندگى روزمرّه. من همچنین خودم را مى فهمم; با فهم ابتدایى و بدون توسّل به بیانات خودم بىواسطه مى فهمم که گرسنه، حسود و مانند آن هستم. از طریق فهم برتر، خودم و زندگى ام را به عنوان یک کل درمى یابم. ناکامى فهم بىواسطه چه بسا دوباره فهم برتر را برانگیزد: از خود مى پرسم چگونه مى توانم حسود باشم یا چگونه توانسته ام این کار را انجام دهم؟ در فهم برتر از خود، از فردیت خودم، یعنى از آنچه مرا از دیگران متمایز مى سازد، آگاه مى شوم. دیلتاى در دهه 1890 روان شناسى را بنیاد علوم اجتماعى دانست. بعدها هرمنوتیک جاى روان شناسى را گرفت. آنچه در علوم اجتماعى جلب توجه مى کند «نفس» ، 20 یعنى فرایندهاى روان شناختى فرد نیست، بلکه «روح» ، یعنى جهان فرهنگى مشترک است. معناى یک نمایش از نفس مؤلّف آن مستقل است. حتى اگر اثرى بیانگر شادى یا غم باشد، این احوال نفسانى بیانگر شادى یا غم مؤلف نیستند، بلکه بیانگر شادى یا غم «انسان آرمانى» 21 هستند که مؤلّف تجربه خود را از زبان او بیان مى کند. زندگى روان شناسانه، حتى زندگىِ روان شناسانه خود شخص، از رهگذر تأویل بیان هاى آن شناخته مى شود: «انسان هرگز خودش را با درون نگرى22نمى شناسد، بلکه فقط در تاریخ مى شناسد.» (1981: 347) تأویل تاریخ ماهیت انسان را در قالب 23 گرفتار نمى کند، بلکه امکان هاى متنوّعى از انسانیت را براى وى آشکار مى کند و او را از محدودیت هاى کنونى رها مى سازد. به اعتقاد دیلتاى ، مطالعات تاریخى بر آگاهى ما از حیات انسانى به عنوان یک کل «تاریخى» و منسجم، که در یک زمینه تاریخى احاطه شده است، مبتنى مى باشد. مارتین هایدگر ( Martin Heidegger ) همچنین مسائل پیرامون معناى متون تاریخى را با مسائلى در باب معناى زندگى پیوند داد. متونى همچون نامه هاى پولُس قدیس ( St. Paul ) را نمى توان صرفاً با استفاده از فرهنگ لغات و کتاب هاى دستور زبان دریافت; ما لازم است زندگى و موقعیت مؤلّف و خوانندگان (مخاطبان) او را بفهمیم. در مورد هر متنى، به ویژه متون فیلسوف دشوارى همچون ارسطو ( Aristotle )، لازم است به مطالعه و بررسى «موقعیت هرمنوتیکى» خود بپردازیم. این موقعیت، که گذشته آن را شکل داده، پیش فرض هایى بر ما تحمیل مى کند که [در پرتو آن] به فهم متون مى پردازیم. آیا این اصطلاحاتى که با آن به تأویل فلسفه ارسطو مى پردازیم مناسبند؟ اگر نه، چگونه مى توانیم این از هم پاشیدگى 24 آشکار را در دستگاه مفهومى خود توضیح دهیم؟ این ها پرسش هایى هستند مربوط به زمان حاضر، و تنها مربوط به فلسفه معاصر نمى شوند، بلکه به زندگى معاصر و تمایل ما به بدفهمى و تعبیر نادرست از گذشته نیز مربوط مى شوند. از این رو، هایدگر در خطابه هاى خود در سال 1923 به سوى «هرمنوتیک واقع بودن» ، 25 یعنى تأویل وجود انسانى (دازاین) و زندگى روزمرّه به پیش مى رود. کتاب وجود و زمان (1927) هایدگر از جهات گوناگونى یک اثر هرمنوتیکى است. این اثر به بررسى فهم و تأویل خود «دازاین» 26 مى پردازد. «دازاین» نه به طور اتفاقى و گاه به گاه، بلکه به طور اساسى و مستمر مى فهمد و تأویل مى نماید. «دازاین» مى فهمد; او راهش را گرداگرد جهان، همچون زمینه اى براى فعالیت هاى خود مى شناسد. او موجودات را در جهان تأویل مى کند، میز را همچون میز مى بیند و صندلى را همچون صندلى. چنین فهم و تأویلى مقدّم بر علوم است. پیش از اینکه سندى را تأویل نمایم، آن را همچون یک سند مى بینم; پیش از آنکه دانش زمین شناسى بیاموزم، سنگ را همچون سنگ مى بینم. تأویل متضمّن پیش فرض هاست: براى اینکه چیزى را به عنوان کتابى تأویل نمایم، باید با جهانى که کتاب ها در آن جاى دارند، یعنى جهانى از اتاق ها، وسایل، قفسه ها و خوانندگان، آشنا شوم. «دازاین» همچنین به تأویلِ خود مى پردازد; مثلا، او خودش را پینه دوز یا ملوان مى داند و زندگى خود را در مسیر خاصى مى بیند. «دازاین» به طور ضمنى در زندگى روزمرّه ـ و با وضوح بیشتر در فلسفه ـ همچون حیوان ناطق، 27 ذات اندیشه گر یا یک ماشین، از خود تأویل نادرست به دست مى دهد. هایدگر به توصیف ویژگى هاى اساسى «دازاین» ، از جمله تأویل و خود تأویلى 28 مى پردازد. از آن رو که خود فلاسفه «دازاین» هستند، آنان روى هم رفته، به عنوان «دازاین» ، تمایلات یکسانى را به نمایش مى گذارند. بنابراین، آنان در مطالعه «دازاین» ، به فهم و تأویل آن مى پردازند و [تا رسیدن ]به یک سطح مفهومى برتر، به خود تأویلى، که ویژگى اجتناب ناپذیر هر «دازاین» است، ادامه مى دهند. تأویل هایدگر مانند هر تأویلى متضمّن پیش فرض هایى است: فهم مقدّماتى «دازاین» مانند هر دازاینى داراى شیوه خاصى در نگرش به «دازاین» (نسبت به «وجود» آن، نه خصیصه هاى زیست شناختى آن) است و داراى مفاهیمى همچون «وجود خاص انسانى» 29 است که به آن اطلاق مى شوند. تأویل «دازاین» و «وجود» به طور کلى، متضمّن تأویل متون است. از آن جا که دازاین خود را تأویل نادرست مى کند، باید لایه هاى سوء تأویل 30 را کنار بزنیم تا آن را آن گونه که هست، ببینیم. این تأویل هاى نادرست در خلوص اولیه خود در فیلسوفانى همچون ارسطو ، دکارت و کانت رخ داده اند. ما آن ها را مورد مطالعه و بررسى قرار مى دهیم تا ببینیم کجا به راه درست رفته اند و کجا راه انحراف پیموده اند و بدین سان، از تأثیر آنان بر موقعیت هرمنوتیکى خود پرده برداشته، این تأثیر را مورد ارزیابى قرار مى دهیم و هر جا مناسب است، خود را از چنگ تأثیر آنان رها مى سازیم. هایدگر عمدتاً در آثار اخیرش به تأویل چنین متونى پرداخت، اما «وجود» و «زمان» از پیش بر شیوه او سایه مى افکنند. کلمات مستقل از استعمال و کاربرد خود معانى ثابت و واحدى ندارند. معانى کلمات از مناسبات متقابل معنادارى به دست مى آیند که جهان ما را مى سازند. «چکش» صرفاً ابزارى براى کوبیدن نیست: معناى این کلمه از بافت نیمکت، میخ ها، چوب، کارگاه و خریداران به دست مى آید که جهان پیشهور را مى سازد. معناى یک کلمه بستگى به جهان استفاده کننده آن دارد. مقصود ارسطو از «حمل و نقل» ، «آزادى» یا «تعلیم و تربیت» همان معنایى نیست که ما از آن ها مى فهمیم; زیرا او در جهان دیگرى مى زیست. براى فهم یک متن، باید فراتر از فرهنگ لغات و دستور زبان رویم تا جهان مؤلّف آن و «امکان ه» یى را، که این جهان پیش روى ما مى نهند، بازسازى نماییم. بعدها هایدگر دیگر از واژه «هرمنوتیک» استفاده نکرد، اما او در جستوجوى خود از «معناى وجود» 31 به تأویل متون شعرى و فلسفى ادامه داد. او در مورد این پرسش که آیا مى توانیم متنى را تأویل قطعى نماییم، مبهم سخن مى گوید: تأویل هاى ما از گذشته، محدود به موقعیت هرمنوتیکى ماست و براى بازنگرى بعدى گشوده اند. کتاب وجود و زمان به طور ضمنى به این مطلب اشاره دارد که معناى یک رویداد یا یک زندگى، اگر نه معناى متنى، آن چیزى است که ما (من) از آن درمى یابیم و بستگى به معنایى دارد که با تصمیم هاى خود در مورد آینده، به آن مى بخشیم. از سوى دیگر، وى مدعى است ـ با همه تندى او نسبت به متن لفظى ـ که مقصود مثلا، ارسطو را به زحمت با اشاره به این که تأویل خود او چه بسا بعداً با توجیه یکسانى، مانند یک سوء تأویل دیگرى تلقّى شود، آشکار مى کند. اینک در همه رویدادها، دور هرمنوتیکى تأویلگران و پیش فرض هاى آنان و نیز متن، مؤلّف و فرهنگ ایشان را دربرمى گیرد. فهم پیشینى 32 کل، که شلایر ماخر و دیلتاى براى تأویل جزء لازم مى دیدند، تنها مى تواند از پیش فرض هاى خود تأویلگر به دست آید. اما این پیش فرض ها چه بسا در جریان تأویل بازنگرى شوند. 5. پس از هایدگر بولتمان ، ریکور و دریدا از هرمنوتیک هایدگر بهره گرفته اند، اما نزدیک ترین پیرو او گادامر ( Gadamer ) است. گادامر نیز پافشارى مى کند که بافتى را که مؤلف در آن نوشته است، بازسازى کنیم و به [دیدگاه ]مخاطبان موردنظر و پرسش هایى که مؤلّف بدان ها پاسخ مى گوید، وقع بنهیم. تأویل «پیش فهم» 33 معیّن تاریخى، یعنى یک «افق» 34 را پیش فرض مى گیرد و مستلزم آمیزش افق هاست; افق هاى گذشته و حال. نمى توانیم مطمئن باشیم که تأویل ما درست یا بهتر از تأویل هاى پیشین است. تأویل ما و رأى در مورد تأویل هاى پیشین براى بازنگرى بعدى گشوده است. در تأویل متون گذشته، پیش فهم هاى خودمان را به اندازه خود متن مى کاویم. هرمنوتیک با گادامر و دیگران به ریشه هاى دوران باستان و میانه خود بازگشته است. ما دیگر در جستوجوى مقصود مؤلّف از متن نیستیم، بلکه در پى آن معنایى هستیم که از متن به دست مى آوریم. توجیه قرون وسطایى این سخن این است که خداوند ـ یعنى خالق و مؤلّف نهایى متن ـ هر معنایى را هرچند تمثیلى یا کهنه (ناسازگار با زمان) برگزیند، مى تواند در متن ثبت کند. اندیشمندان دوره جدید با توسّل به عدم وجود، 35 عدم تعیّن، 36 دسترس ناپذیرى یا بى ارتباط بودن نیت مؤلّف، یا با توسّل به پیش فرض هاى متغیر تاریخى در مورد تأویل، به توجیه متن مى پردازند. گسترش هرمنوتیک دیلتاى به سوى زندگى و رویدادهاى تاریخى مؤیّد این روند است. «معن» ى انقلاب فرانسه نمى تواند آن چیزى باشد که مقصود مؤلّف آن است، یا حتى نمى تواند معنایى باشد که خوانندگان معاصر آن، از آن در نظر مى گیرند. «معن» ى انقلاب فرانسه چیزى است که خوانندگان متوالى دوره هاى بعد مى فهمند یا حتى آن چیزى است که آنان با برنامه ها و تصمیم هاى خود، آن را مى سازند. اما برخى استدلال مى کنند که تأویل متن کاملا به خواست تأویلگر بستگى دارد. این مطلب انتقال پذیرى شکاکیت هرمنوتیکى را از طریق امکان دادن به مخالفان براى تأویل بیان آن، آن گونه که مى خواهند، برهم مى زند. پاسخ این سوال این است: «احتمال دارد.» کمبود بعضی از ویتامین ها و مواد معدنی در بدن انسان می تواند باعث نشانه های افسردگی در فرد شود. بنابراین چنانچه افسردگی به این علت باشد، خوردن مکمل های غذایی حتماً به شخص کمک می کند و بر عکس، اگر افسردگی شخص دلایل دیگری داشته باشد، خوردن ویتامین ها و مکمل های غذایی کمکی نخواهد کرد. البته مطمئناً به امتحانش می ارزد و خوب است که شخص قبل از مصرف داروهای ضدافسردگی، ابتدا برای مدتی از مکمل های غذایی به مقدار کافی استفاده کند. در زیر با برخی از ویتامین ها و ارتباط آنها با افسردگی آشنا می شویم. ویتامین های ب-کمپلکس برای سلامت هیجانی و ذهنی، نقش اساسی دارند. این ویتامین ها در بدن ما ذخیره نمی شوند. بنابراین باید روزانه در رژیم غذایی ما گنجانده شوند. ویتامین های ب توسط الکل، شکر، نیکوتین و کافئین از بین می رود. در نتیجه، تعجبی ندارد که بسیاری از مردم دچار کمبود این نوع ویتامین هستند. یافته های جدید درباره ارتباط ویتامین های ب- کمپلکس و افسردگی به قرار زیر است: مغز انسان از این ویتامین برای کمک به تبدیل قندخون به سوخت و عامل محرّک استفاده می کند و بدون آن، مغز به سرعت بدون انرژی می ماند. این امر می تواند به خستگی، افسردگی، تندخوئی، زودرنجی، اضطراب و حتی فکر خودکشی بیانجامد. کمبود ویتامین ب-1، همچنین می تواند باعث مشکلات حافظه، کم اشتهایی، بیخوابی و اختلالات گوارشی گردد. مصرف کربوهیدراتهای تصفیه شده، مثل شکر، نیاز ویتامین ب-1 بدن را تامین می کند. سرانجام کشف شد که بیماری پلاگر ( pellagra ) که روان پریشی و زوال عقل از جمله نشانه های آن است، به دلیل کمبود نیاسین بروز می کند. هم اکنون بسیاری از محصولات غذایی حاوی نیاسین هستند و بیماری پلاگر تقریباً ریشه کن شده است. کمبود ویتامین ب-3 می تواند باعث بیقراری، اضطراب و نیز کند ذهنی و کم تحرکی گردد. نشانه های کمبود این ویتامین عبارتند از خستگی، اضطراب مزمن وافسردگی. ویتامین ب-5 برای ایجاد هورمونها و استفاده از اسیدهای آمینه و استیل کولین ( acetylcholine ) شیمیایی مغز که به کمک هم از انواع خاصی از افسردگی جلوگیری می کنند مورد نیاز است. این ویتامین به پردازش اسیدهای آمینه که عناصر سازنده تمام پروتئین ها و برخی از هورمونها هستند، کمک می کند. این ویتامین همچنین در تولید سروتونین، ملاتونین و دوپامین مورد نیاز است. کمبود ویتامین ب-6 که البته بسیار نادر است، باعث آسیب رساندن به سیستم ایمنی بدن، ضایعات پوستی و آشفتگی ذهنی می گردد. کمبود این ویتامین گاهی در افراد الکلی، بیمارانی که دارای نارسائی کبدی هستند، و خانمهایی که از قرص های ضدبارداری استفاده می کنند، بروز می کند. بسیاری از متخصصان تغذیه عقیده دارند که اغلب رژیم های غذایی، به مقدار بهینه و کافی این ویتامین را تامین نمی کنند. به دلیل اهمیت ویتامین ب-12 در تشکیل گلبولهای قرمز خون، کمبود آن به مشکلاتی در اکسیژن رسانی که به کم خونی خطرناک موسوم است، منجر می شود. این اختلال می تواند باعث تغییر حالت مداوم، پارانویا (بدگمانی ) ، تحریک پذیری، گیجی، زوال عقل ، توهّم زدگی یا شیدایی و سرانجام به دنبال آن کم اشتهایی، سرگیجه، ضعف، نفس تنگی، تپش قلب، اسهال و احساس سوزش در اندامهای انتهایی مثل دست و پا گردد. کمبود این ویتامین پس از یک دوره طولانی پیش می آید زیرا در کبد انسان برای سه تا پنج سال ذخیره وجود دارد. هنگامی که کمبود ویتامین ب-12 در فردی بروز می کند، معمولاً به خاطر کمبود آنزیمی است که باعث جذب آن در روده می شود. به دلیل آن که با بالارفتن سن از مقدار این آنزیم کاسته می شود، افرد مسن بیشتر در معرض کمبود ویتامین ب-12 هستند. این ویتامین ب برای ترکیب DNA مورد نیاز است. رژیم غذایی نامناسب و عوامل دیگری مانند بیماری، الکلیسم و نیز مصرف داروهای مختلفی چون آسپرین، قرص های ضدبارداری، باربیتورات ها و داروهای ضد تشنج، در کمبود اسیدفولیک دخالت دارند. مصرف این ویتامین مخصوصاً به خانم های باردار توصیه می گردد. کمبود ویتامین ث مستقیماً باعث افسردگی می گردد که باید با استفاده از مکملهای غذایی به برطرف کردن آن پرداخت. استفاده از مکملهای غذایی خصوصاً پس از اعمال جراحی و بیماری های التهابی اهمیت دارد. اضطراب، بارداری و شیردهی نیز نیاز بدن به ویتامین ث را افزایش می دهند. لازم به تذکر است که مصرف آسپرین، تتراسیکلین و قرص های ضدبارداری، ذخیره بدن را به انتها می رساند. کمبود برخی از مواد معدنی نیز می تواند باعث افسردگی گردد. کمبود منیزیم باعث بروز نشانه های افسردگی و همچنین گیجی، بیقراری، اضطراب، توهّم و انواع مشکلات جسمی می گردد. اغلب رژیم های غذایی شامل منیزیم به مقدار کافی نیستند و استرس نیز به شدّت، مقدار منیزیم موجود بدن را کاهش می دهد. کمبود کلسیم بر روی سیستم مرکزی اعصاب تاثیر می گذارد. سطح پائین کلسیم باعث ناآرامی، دلهره، تندخوئی، زودرنجی و بی حسّی می شود. کمبود روی در بدن به بی احساسی ، بی اشتهایی، سستی و خواب آلودگی منجر می شود. با پائین آمدن سطح روی در بدن، ممکن است میزان مس بدن به سطح سمّی افزایش یابد و باعث پارانویا (بدگمانی ) و ترس و وحشت گردد. افسردگی غالباً نشانه ای از کمبود آهن مزمن است. از دیگر نشانه های کمبود آهن می توان به ضعف عمومی، سستی و بی حالی، خستگی، کم اشتهایی و سردرد اشاره کرد. این فلز برای استفاده مناسب از ویتامین های ب-کمپلکس و ویتامین ث مورد نیاز است. منگنز همچنین در تشکیل اسیدهای آمینه نقش دارد و به همین دلیل، کمبود آن می تواند به کاهش سطح ناقل های عصبی و در نتیجه افسردگی منجر شود. این فلز به تثبیت قندخون و جلوگیری از تغییر حالت های مداوم نیز کمک می کند. کمبود پتاسیم معمولاً به افسردگی، گریانی، ضعف و خستگی منجر می شود. ترجمه : کلینیک الکترونیکی روان یار * Can Vitamins Help Depression , Nancy Schimelpfening, http://depression.about.com/cs/diet/a/vitamin.htm دنیای رو به جلوی امروزه ما را وادار نموده است که همواره و در همه جا به اطلاعات و منابع مهم مورد نیازمان ، دسترسی داشته باشیم و بالطبع، مظهر این دسترسی به منابع اطلاعاتی که همانا کامپیوتر ها باشند نیز میبایست همواره در دسترس باشد از اینجاست که یکی از مظاهر تکنولوژی مدرن ، یعنی لپ تاپ ها ظهور می کنند. شاید بعنوان یک بیننده در هنگام مواجهه با خرید این دستگاه ، تنها فاکتور مهم در حهت خرید آن را قیمت دستگاه بدانید ولی در مقام خریدار اوضاع کاملا تفاوت می کند. در این مقاله سعی داریم با معرفی ویژگی های یک محصول برتر به معرفی بهترین های حال حاضر ایران در رده های مختلف کاربردی و قیمتی بپردازم.
شاید در دنیای دیجیتال هیچ محصولی تا به این اندازه دارای تنوع و بازاری کاملا متنوع و در عین حال تشنه نباشد که در دنیای لپ تاپ جریان دارد.(البته در خارج از مرزهای ایران این مساله در مورد کامپیوترهای Desktop معمولی نیز کاملا مصداق دارد چون بعنوان مثال در آنجا خریدار بدنبال فلان CPU یا فلان Main نمی گردد بلکه یکراست به بازار رفته یک کامپیوتر سونی ، دل ، اچ پی و... را خریده و به خانه می آورد و بی دغدغه دردسرهای سخت افزاری، خریدی آسان و در عین حال مطمئن را انجام می دهد)
خب همین حالا گروه خودتان را انتخاب کنید چون در ادامه باز هم در درون این گروه ها به دسته بندی می پردازیم: خب حالا که نیازهایمان برای خرید نوت بوک را مشخص کردیم نوبت به آن میرسد که به بازار سری بزنیم و ببنیم برای رفع این نیاز ها شرکت های مختلف دارای چه امکاناتی هستند. الف) Vaio Sony : که معرف همه دوستان میباشد . دارای کیفیت های بسیار بالا از لحاظ ساخت، قیمت های نسبتا بالا ، باتری های نه چندان خوب و بجز دو سه مدل بسیار گران هیچکدام کارت گرافیک جدا ندارند. شرکتهای عرضه کننده اصلی وایو در ایران عبارتند از : امرتات ،نقش ، رایانه همراه و دو سه شرکت نچندان مطرح دیگر . ب)Dell : شرکت بزرگ دل در سالهای اخیر لقب بهترین (و شاید بهتر است بگوئیم پر فروش ترین) لپ تاپ های متوسط (از لحاظ قیمتی) را به خود اختصاص داده است که از لحاظ کیفیت و قیمت یک تعادل متناسب برقرار کرده است شرکت های عرضه کننده دل در ایران عبارتند از :هستی ، پارسیان ، دیجیتال و چند تای دیگر. پ) Toshiba : این شرکت ژاپنی (؟) نیز در زمینه تولید لپ تاپ ید طولائی دارد بطوریکه گستره مدل های آن بسیار زیاد است و در این زمینه طرفداران خود را نیز دارد (به شخصه آن را توصیه نمی کنم!) شرکت های عرضه کننده آن در ایران عبارتند از : نقش ، رایانه همراه و پارسیان. ت) Lenovo : شرکت IBM را که به خاطر دارید؟ لنوو از این پس لپ تاپهای IBM را با این مارک جدید به بازار عرضه میکند. مشخصه این کامپیوتر ها طراحی های نچندان دلچسب ولی کیفیتهای بسیار بالا بهمراه قیمتهای نسبتا بالا باازای مشخصات متوسط است که اگر به شکل ظاهری اهمیت نمیدهید Lenovo برای شما ساخته شده است. شرکت های توزیع کننده این لپ تاپ در ایران عبارتند از :نقش و هستی.
ث) HP : این برند شاید تنها تولید کننده عمده لپ تاپ های با پردازنده AMD می باشد و به همین خاطر قیمت تمام شده آنها به نسبت سایرین بسیار کمتر است که فاکتور خوبی است ولی چون مصرف برق این پردازنده ها به نسبت پردازنده های دو هسته ای اینتل ، بیشتر است لذا از عمر باتری کمتری برخوردارند(دقت کنید فقط دو هسته ای ها برق کمتر مصرف میکنند و مثلا مصرف یک پردازنده P4 بسیار بیشتر از AMD دو هسته ای میباشد).البته این به آن معنی نیست که HP لپ تاپ با پردازنده اینتل ندارد. شرکت هستی عرضه کننده HP در ایران می باشد. ج) Fujitsu Siemens: این اتحاد ژاپنی آلمانی که در عرضه موبایل کاملا به بن بست رسید این بار در عرضه لپ تاپ موفق مینماید لپ تاپ های این شرکت به دو دسته عمده : Amilo ها و Lifebook ها دسته بندی میشوند که اولی لپ تاپ های متوسط با قیمت پائین و دیگری سری حرفه ای نوت بوک های این شرکت است. هستی ارقام کامپیوتر و بهین تکنولوژی از شرکت های ارائه دهنده این برند هستند. نوت بوک های دیگر موجود در بازار به همراه گارانتی های معتبر آنها به اختصار عبارتند از : Asus با گارانتی دیجیتال، Acer با گارانتی رسام موج ، Panasonic با گارانتی نقش ،گیگابایت با گارانتی آواژنگ و چندین برند دیگر که شاید حتی به گوش تان هم نخورده باشد. البته به برندهای تولید کننده لپ تاپ میبایست یک برند کاملا متفاوت با بقیه چه از لحاظ سخت افزاری و چه از لحاظ نرم افزاری و چه از لحاظ قیمتی اضافه کرد و آن چیزی نیست مگر لپ تاپ های بسیار زیبای iMac از کمپانی Apple که دارای سیستم عامل Mac OSx میباشند که از زمین تا آسمان با ویندوز تفاوت دارد و اگر به سرتان زد از این مدل ها خرید کنید حتما یک بار این سیستم عامل را امتحان کنید(البته جدیدا قرار است امکان نصب ویندوز بر روی Mac هم فراهم شود) از لحاظ قیمتی نیز این لپ تاپ ها با سایرین تفاوت عمده دارند جائیکه قیمت آنها از دو میلیون تومان شروع می شود. خب حالا قصد داریم این برندهای ذکر شده را به ترتیب در دسته بندی اولیه مان قرار دهیم: ?- لپ تاپ برای طراحان و گیم باز ها: ?- لپ تاپ برای مدیران مایه دار! :
?- لپ تاپ کار راه بنداز کوچولو : برای خرید این محصول منحصر به فرد از لینک زیر اقدام نمایید در عصر سرعت و کامپیوتر، فردی موفق است که بیشتر بداند و موفق تر از او کسی است که سریعتر بیاموزد یک گفت و گوی خوب (در فیلمنامه یا نمایشنامه) باید : -1 گفتوگوهای کوتاه طرح یکخطی، طرحی فاقد قصهی فرعی است، طرحی است که نویسنده از ابتدا یک موضوع را میگیرد و تا انتها همان را قدم به قدم دنبال میکند بدون آنکه برای ایجاد تنوع پیچشی به داستانش بدهد. برای مثال مردی که رابطهی خوبی با همسرش ندارد متوجه تماسهای تلفنی مشکوک او میشود، مدتی همسرش را زیر نظر میگیرد و بعد میفهمد که او با شخصی ارتباط برقرار ساخته است، او را میکشد یا از خانهاش بیرون میاندازد و یا از او شکایت میکند (پایان را خصلتها و خصوصیات شخصیتی مرد مشخص میسازد). اگر بخواهیم قصه را به شکل بالا پیش ببریم و به سرانجام برسانیم، این قصه قصهیی یکخطی خواهد شد. قصهی یکخطی نقطهضعفهایی دارد از جمله این که به هر حال خواننده از همان اول میتواند ادامهی ماجرا را حدس بزند و بر اساس شناختی که از مرد و زن مورد نظر به دست میآورد پایان آن را نیز پیشبینی نماید؛ به همین خاطر معمولاً مخاطب را با موضوع ویژه و خاصی روبهرو نمیسازد و قصهیی خستهکننده خواهد شد، اما اگر بخواهیم به آن پیچیدگیهایی بدهیم و آن را از فرم یکخطی خارج سازیم به گونهیی که خواننده نتواند وقایع مختلف آن را حدس بزند باید به شکل دیگری عمل کنیم. پسر عصبانی شده و راجع به هویت او میپرسد. مرد ناشناس به تحقیر وی میپردازد و با نشانههایی که از خواهرش میدهد میگوید مدتهاست که با او در ارتباط است. پسرِ خشمگین با شنیدن این حرفها به جان خواهر میافتد و او را بهشدت مورد ضرب و شتم قرار میدهد تا نام و نشانی تماسگیرنده را بگوید. دختر موضوع را به کلی انکار میکند و زیر ضربات برادر جان میدهد. برادر با گمان اینکه تماسگیرنده پسر همسایهشان است میرود تا حق او را نیز کف دستش بگذارد. در واقع دختر کاملاً بیگناه بوده و تماس صرفاً یک شیطنت بوده است»؛ قرار شد این خط قصه گسترش یابد و تبدیل به یک فیلمنامهی سینمایی شود. اگر همین داستان در خط طولی گسترش مییافت یعنی ماجرا حول پیدا کردن تماسگیرندهی ناشناس و درگیری بین پسر جوان خانواده با او ادامه مییافت و در نهایت نشان داده میشد که یک شوخی یا شیطنت ساده میتواند به سرانجامی فاجعهبار و مرگ و نیستی منجر شود، حرفی که مد نظر مسئولان کارگاه فیلمنامه بود، فیلمنامه متنی یکخطی، تخت و یکنواخت میشد ضمن این که مخاطب بر اساس نقطهی شروع میتوانست پایان آن را نیز حدس بزند؛ حال آنکه یک قصهی فرعی مناسب میتوانست به داستان پیچیدگی و گیرایی خاصی ببخشد و آن را تبدیل به داستانی غیرقابل پیشبینی نماید. در طرح جدید خواهر و برادر قصه جای خود را به یک زوج همراه با برادرزنی جوان دادند. «یک مأمور ادارهی آگاهی بر اثر حادثهیی که در گذشته رخ داده رابطهی سرد و تیرهیی با همسرش دارد؛ او برادرزنی بزهکار داشته که چهار سال قبل به اتهام قاچاق مواد مخدر تحت پیگرد قانونی بوده و طی یک درگیری و تعقیب و گریز به دستور مرد پلیس که خود شخصاً پروندهاش را دنبال میکرده جنازهی سوختهی وی به دست آمده است، به همین دلیل همسرش او را در مرگ برادر مقصر میداند و کینهاش را به دل گرفته است. اکنون مرد تلاش میکند رابطهاش را با همسرش بهبود بخشد و گذشته را از ذهن او پاک کند (این میتواند خط اصلی داستان باشد)، اما در همین زمان متوجه تماسهای مشکوک همسرش با یک ناشناس میشود. تماسها، بینظمیها، بداخلاقیها و رفتار سرد و بیروح زن بوی خیانت میدهد و رفتهرفته شک و ظن مرد را تقویت میکند. مرد ناگزیر دست به تعقیب همسرش میزند و عاقبت نیز او را در محلی با جوانی گیر میاندازد؛ وی کسی نیست جز برادرزنش مسعود که تا این زمان همهی آنها را گمراه کرده و جنازهی سوختهی کس دیگری را به جای خود جا زده است (در این شکل، تماسهای تلفنی مزاحم ناشناس باعث بیرون زدن آتش از زیر خاکستر میشود). مرد از این ملاقات غیرمنتظره شوکه شده و مسعود فرصت دوبارهیی برای فرار مییابد. حالا مرد نمیداند باید به افراد مافوق خود چه بگوید، از یک سو وظیفهی حرفهیی و اخلاقی خود میداند که موضوع را گزارش کند و از سوی دیگر این گزارش میتواند کانون زندگی او را به کلی از هم بپاشاند. مرد حالا باید دو هدف را دنبال کند؛ اول اینکه او که عاشق همسرش است باید به هر شکلی شده رابطهاش را با وی بهبود بخشد و دوم، موضوع برادرزن را گزارش داده و پرونده را دوباره به جریان بیندازد (در اینجا رابطهی این دو خط داستانی یعنی قصهی اصلی و قصهی فرعی، بر اساس فرضیهیی است که از گذشتهی شخصیتها به دست میآید). در ادامه معلوم میشود مسعود که چهار سال دور از چشم همه به زندگی پنهانیِ خود ادامه میداده اکنون پولی در بساط ندارد و بازگشته تا با گرفتن پول از خواهرش فرزانه از راه غیرقانونی کشور را ترک کند و به گفتهی خویش خود را نجات دهد. فرزانه تحت تأثیر احساسات شدید خواهرانه میخواهد دور از چشم همسرش برای وی پول تهیه کند، غافل از این که مسعود از او و همسرش کینهیی شدید به دل دارد و طبق نقشهیی شیطانی ضمن سرکیسه کردنِ او میخواهد زندگیاش را نیز از هم بپاشاند. عاقبت بر اثر تلاش مرد پلیس دست مسعود رو شده و به سزای عملش میرسد و فرزانه که به دیدگاه تازهیی نسبت به اطرافیانش رسیده، میرود تا زندگی گرم و صمیمانهیی را با همسرش پی بگیرد»؛ مشاهده میکنید که داستانی یکخطی و ساده میتواند به داستانی پیچیده تبدیل شود و در یک ساختار پیچیدهی سینمایی چیزی قابل پیشبینی نیست و مخاطب هر لحظه با نکتهی تازهیی روبهرو میشود که قبلاً فکرش را نمیکرده است، حال آنکه همهی نکات حول یک محور مشخص قرار دارند و کاملاً با هم مرتبط بوده و بر هم اثر میگذارند. در فیلمنامهی تلفن وقتی مرد پی به زنده بودن برادرزنش میبرد، اگر حاضر به چشمپوشی از این مسئله شود و به فرار وی از کشور کمک نماید رابطهاش با همسرش بهبود مییابد، اما او به وظیفهی قانونی، حرفهیی و اخلاقی خود عمل میکند و این رابطه به بحرانی جدیتر میانجامد. پس فراموش نکنید که داستان اصلی و داستان فرعی به خاطر رابطهی تنگاتنگی که با هم دارند در انتها بر هم اثر تعیینکنندهیی میگذارند و به یک نقطهی مشترک میرسند. در همین فیلمنامه شخصیتهای طرح و فکر اول را یک مرد تاجر، همسر جوان او، برادرِ زن و مأموران پلیس تشکیل میدادند؛ «مرد تاجر به خاطر شغلش مدام در سفر بود. روزی سرزده از سفری باز میگشت و با پیغامی مبهم روی پیغامگیر تلفن روبهرو میشد؛ ابتدا اهمیت نمیداد، اما بعد که تماسها تکرار میشد او رفتهرفته به همسرش مشکوک شده و با شکایت پنهانی او پای پلیس به ماجرا کشیده میشد». کمی که بیشتر روی این طرح فکر کردم دیدم در قصه دستِ کم چهار شخصیت محوری دارم؛ مرد تاجر، همسرش، مردی ناشناس و پلیسی که بهاجبار در طول کار باید حضوری دایم داشته باشد. میتوانستم حدس بزنم که در چنین صورتی مخاطب سردرگم خواهد شد و با هیچ یک از شخصیتها ارتباط لازمه را برقرار نخواهد کرد؛ تعدد شخصیت منجر به آشفتگی در فیلمنامه خواهد شد و مانع ایجاد رابطهیی محکم بین مخاطب و شخصیت اصلی داستان میگردد. در داستان مذکور حضور فیزیکی مرد ناشناس را تا یک - سوم ابتدایی فیلمنامه نداشتم (چون نمیخواستم تماشاگر بفهمد او کیست)، اما حس حضور او کاملاً بر قصه حاکم بود و به هر حال او نقشی مؤثر داشته و در واقع آنتاگونیست داستان بود و وقتی هم که معلوم میشد او کیست باید به موازات داستان به او نیز بیشتر میپرداختم؛ پس برای آنکه بتوانم دستِ کم یکی از شخصیتها را حذف کنم فکر کردم چرا شغل مردِ قصه تجارت باشد، اگر او مأمور ادارهی آگاهی باشد چه میشود؟ او میتواند به جای سفرهای تجاری، دایم در مأموریت برای پیگیری پروندههای مختلف باشد؛ این طوری خیلی بهتر به نظر میرسید، با این تغییر یکی از شخصیتهای اضافی حذف شده و از نظر ساختاری نیز کار محکمتر میشد. کسی که مدام پروندههای دیگران را دنبال میکرد یک روز به خود میآمد و میدید که زندگی خودش تبدیل به پروندهی پیچیدهیی شده است! به این شکل تکلیف شخصیت اصلی را مشخص کردم؛ او یک مأمور پلیس بود که بر اثر اتفاقاتی رفتهرفته به همسرش مشکوک میشد و دورادور وی را زیر نظر میگرفت تا واقعیت برایش آشکار شود. بعدها وقتی فیلم ساختهشده را دیدم متوجه شدم متأسفانه در هنگام تولید، ساختار و چیدمان فوق را به هم زدهاند و دوباره شخصیت زایدی را وارد قصه کردهاند؛ شغل شخصیت اصلی داستان به خلبانی هواپیمای مسافربری تغییر کرده و به جای آن یک شخصیت پلیس وارد ماجرا شده بود. این تغییر (جدا از تغییرات پراکندهی دیگری که در سراسر داستان به چشم میخورد) شاید به نظر تغییری اندک میآمد، اما همان تأثیر ویرانگر تعدد شخصیت و آشفتگی را متوجه فیلم نموده بود. مشترکان تلفن همراه میتوانند با استفاده از سرویس پیام هوشمند (OTA) گوشیهای تلفن همراه خود را برای استفاده از سرویسهای مخابراتی مانند GPRS ، WAP، Internet Access Point Settings ، SMS، Email به صورت خودکار تنظیم کنند. دکتر مهدی نیامنش مجری طرح OTA در گفتگو با خبرنگار مهر، OTA را پیام هوشمندی دانست که با ارسال آن، مشترکان قادر هستند Setting مربوط به GPRS را در گوشی تلفن همراه خود تنظیم کنند. وی افزود: سرویس OTA امکان مدیریت گوشی کاربران و اعمال تنظیمات روی آنها را از راه دور فراهم میکند ضمن آن که اپراتورهای شبکه تلفن همراه نیز هنگام ارائه سرویسهای جدید که نیازمند تنظیمات خاص دارند با استفاده از این سرویس میتوانند پارامترهای مربوط را بدون درگیر کردن کاربر و از راه دور در اختیار گوشی کاربر قرار دهند. نیامنش با بیان اینکه تنظیمات GPRS بر روی گوشیها، تنظیمات راحت و سادهای نیست، اظهار داشت: این سیستم برای سهولت تنظیم گوشیهای همراه برای استفاده از سرویس GPRS طراحی شده است که علاوه بر این سرویس امکان اعمال تنظیم برای سرویسهایی چون GPRS ، WAP، Internet Access Point Settings ، SMS، Email را نیز دارد. مجری طرح به بیان نحوه عملکرد سرویس OTA پرداخت و خاطر نشان کرد: مشترکین با ثبت نام در سایت یک درخواست ارسال میکنند و پس از آن سیستم OTA اقدام به ساخت پیام تنظیم در قالب SMS و ارسال آن به کاربران میکند. کاربران نیز با دریافت این پیام و تایید آن میتوانند نسبت به نصب تنظیمات بر روی گوشی تلفن همراه اقدام کنند. وی تاکید کرد: این سیستم با توجه به دارا بودن امکان اتصال به برخی نودهای شبکه، امکان شناسایی خودکار گوشیهای کاربران و ارسال تنظیمات متناسب با هر نوع گوشی را دارا است. نیامنش با تاکید بر اینکه اطلاعات تنظیم از طریق پیام کوتاه و با توجه به مشخصات گوشی و منطبق بر استانداردهای مرتبط با گوشی همراه مشترک ارسال میشود، اضافه کرد: استاندارد کنونی مورد استفاده در خدمات OTA پروتکل OMA Client Provisioning محصول مشترک شرکتهای نوکیا و اریکسون است که در سال 2002 استانداردی به نام OMA CP به وجود آمد و تمام سازندگان گوشیها موظفند تا این استاندارد را در گوشیهای خود پشتیبانی کنند هرگاه بخـشی از یـک مـتـن یا یـک تـصویـر به مـنظور قرار گـرفتن در بـخش دیگری از هـمان سند و یا در یک بـرنامه دیـگر، کپی Cut و یا Paste شـود، آن بخـش درون Clipboard وینـدوز به صـورت موقت ذخیره میشود. این سیستم، کارآمد، قابل اعتماد و آسان است اما تنها نقطه ضعـف آن این اسـت که میتـوان فقـط یک فایـل را در Clipboard نگاه داشت. نسـخههای Microsoft Office دارای عملکـرد Clipboard هـستنـد و میتوانند چنـد آیـتم را ذخـیره کنند، اما این بـرنامه بـرای کسانی که از Office استفاده نکرده و یا از یـک برنامه دیـگر همـراه با آن اسـتـفاده میکننـد، چندان کارآیی ندارد. برنامه رایـگان Yankee Clipper میتـوانـد صدها آیتـم متـفاوت را در Clipboard خود به صورت مـوقـت یا دائـم ذخـیره کند، به گونهای که بتوان از آنها مکرراً استفاده کرد. قدم اول برای دریافت نسخه رایگان Yankee Clipper، مرورگر وب خود را باز کرده و به آدرس www.tinyurl.com/9yn3y بـروید.هنگامی که صفحـه ظاهر شد، در بالای آن روی پیوند Products و سپس پیوند YC3 که حاوی نسخه رایگان Yankee Clipper است، کلیک کنید. اکنون روی دکمه Download در منوی سمت چپ کلیک کنید. با این کار یک فرم کوچک باز میشـود که از شما آدرس پستالکترونیکیتان را سوال خواهد کرد. جزئیات مربوطه را وارد کرده، روی دکـمه Submit و سپس پیوند Thanks و download کلیک کنید. قدم دوم اگر هشدار امنیتی ویندوز ظاهر شد، آن را نادیده بگیریـد. اکنون روی Save کلیک کرده و مـکان ذخیـره فایـل را انـتـخاب کنید. معمولاً دسکتاپ به دلیـل امکان دستـرسی آسان، مـکان خـوبی است. هنـگامی که Yankee Clipper دریافت شـد، به دسکتاپ رفته، روی آیـکن آن دابل کلیک کنید، مجدداً پیغام خطای ویندوز را نادیده گرفته و دستورالعمل ها را بـرای نـصب بـرنامه دنبال کنید. هنگامی که نصـب به پایان رسید، روی دکمه Finish کلیک کنید و سپـس روی آیـکنی که در Notification Area ظاهر میشود، کلیک راسـت کرده و از منوی ظاهر شده، گزینه Show را انتخاب کنید. قدم سوم از مزیتهای Yankee Clipper این است که بلافاصله شروع به کار میکند. بنابراین، تصاویر و متنهایی که کپی یا Cut میکنید، در مجمـوعه History آن قرار میگیـرند و از آنـجا میتوانید در صورت لزوم آنها را مشاهده یا استفاده کنید. چند آیتم جدید را Cut و Paste کرده، سپـس روی Start و Run کلیـک کرده و عبارت clipbrd را تاپ کنیـد. برای باز کردن ابزار Clipboard Viewer متعـلق به ویـنـدوز، روی OK کلیـک کنیـد و سـپـس آن را در کـنار Yankee Clipper قرار دهید. کاربران وینـدوز ویـستا به برنامه کاربردی Clipboard Viewer دسترسی ندارند. Clipboard معمولی، تنها آخـرین آیـتـمی که Cut یا کـپی شده است را نـگه میدارد، در حالی که Yankee Clipper میتـواند تا سقف 20 عکس و 200 کلیپ متنی را در خود نگه دارد. قدم چهارم Yankee Clipper به صـورت پـیـش فـرض، همـه چیـز را در مجمـوعه History خـود قرار میدهـد، اما هـمانطور که گفـته شـد، History آن محدود اسـت و لذا در صـورت پـر شدن، این برنامه آیتمهای قدیمیتر را با آیتمهای جدید جایگزین میکند. اگر باید برخی آیتمها را به مدت طولانیتری نگه دارید، از قابلیت Boilerplates استفاده کنید. روی یک آیتم کلیک راسـت کرده و از منوی ظاهرشده، گزینه Send to boilerplates را انتخاب کنید. برای دستـرسی به آیتـمهایی که در Boilerplate ذخیره شدهاند، روی دکمهای که در سمت چپ پایین پنجره و بالای کادر زرد رنگ قرار دارد، کلیک کنید. قدم پنجم اگر یـک Boilerplate کافی نبـود، میتوانیـد Boilerplate های بیشتری داشته باشـید؛ Boilerplate پیـشفرض را باز کـرده و روی یـکی از گروهها (مانند Text یا Pictures) که در پنجره سمت چپ قرار دارند، کلیک راست کرده و گزینه New Boilerplate را انتخـاب و بـرایش یک نام تعریف کنید. پـس از آن، میتوانید با کلیک راست روی یکی از فهرستهایی که در پنجره سمت چپ قرار دارند و انتخاب Switch bolierplate collection یکی از Boilerplateهایی را که میخـواهید، انتخاب کنیـد. boilerplate چندان ظریف نیست، اما کار را انجام میدهد. قدم ششم عـمـل Paste در Yankee Clipper وجــود نــدارد. در عــوض، آیـتمها از مـجموعهها به برنامههای دیـگر انتقال مییابنـد. به عنـوان مثال، برای کپی کردن یک عکس از Yankee Clipper به بـرنـامه Word، برنامه Wordرا باز کنید، نشانگر ورود متـن را در نـقـطه مـوردنظر قـرار داده و به Yankee Clipper بازگردید. عکس را پیدا کرده، روی آن کلیـک راسـت کرده و سپـس گزینه Shoot را از منـوی ظاهر شده انتخاب کنید. هنگامی که به Word برگردیـد، عـکس را در آنجا خواهـید دیـد. اگر Yankee Clipper از پذیرش آیتمهای جدید امـتناع کـرد، روی Edit و سـپـس Configuration کلیـک کنـیـد. روی دکـمه Advanced کلـیـک کـرده و سـپـس Periodically re-attach to clipboard را انتخاب کنید. مترجم: حنیف خالقی
روش اول کسب درآمد: شما میتوانید با تبلیغ یا معرفى کردن محصولات سایت بزرگ Iran.bz در سود فروش بیش از 1000 فروشگاه عضو سیستم ایران مارکت سنتر سهیم شوید.
در سایت iran.bz محصولات متنوعی با پورسانت هایی تا 75 درصد از قیمت کل کالا تعریف شده است که اگر خریدار از طریق تبیلغات شما یکی از این محصولات را خریداری نماید، پورسانت مربوطه به حساب شما منظور می شود. پورسانت برخی از محصولات به حدی بالا است که تقریبا بیش از 90 درصد از سود فروش، برای تبلیغ کننده منظور شده است.
تعیین پورسانت بالا به دلیل رقابتی است که بین فروشندگان در این سیستم وجود دارد. بنابراین در این سیستم، بیشترین سود نصیب تبلیغ کنندگان می شود.
این تبلیغات میتواند به روشهای زیر صورت پذیرد:
1- ایجاد یک فروشگاه مجازی در سایت خودتان که فقط با قرار دادن یک کد ساده میتوانید این فروشگاه مجازی را ایجاد نمایید.
2- قرار دادن بنرهای گرافیکی در سایزهای مختلف
3- قرار دادن لینک باکس در سایت خود
4- قرار دادن لینکهای متنی برای تعدادی محصول به دلخواه شما
5- ارسال ایمیل تبلیغاتی
6- سایر روشهای مجاز به شرط رعایت قوانین سیستم و رعایت مسایل شرعی
ویژگی های این سیستم عبارتند از:
1- در این سیستم فروشنده برای هر محصول, درصد ثابتی از کل قیمت محصول را بابت هزینه تبلیغات مشخص مینماید که بعد از فروش آن محصول، درصد مربوطه از حساب فروشنده کسر و به حساب تبلیغ کننده واریز می شود.
2- تبلیغ کننده میتواند گزارش کامل سفارشها و آخرین وضعیت آنها را در پنل اختصاصی خود مشاهده نماید.
3- هر بازدید کننده که با لینک یک تبلیغ کننده وارد سایت می شود، تا زمانی که از سایت خارج نشده، هر تعداد خریدی که انجام دهد کمیسیون آنها به حساب آن تبلیغ کننده منظور می شود.
4- با توجه به اعتبار ایران مارکت سنتر، تبلیغ کنندگان هیچگونه نگرانی از بابت واریز به موقع درآمدهای خود نخواهند داشت.
روش دوم کسب درآمد: سیستم تبلیغاتی ایران برنامه جذابی برای افزایش درآمد تبلیغ کنندگان تهیه کرده است. تبلیغ کنندگان از این امکان جدید میتوانند درآمد فوق العاده ای داشته باشند و این درآمد میتواند تا سالها همراه شما باشد و سالیان سال از آن منتفع گردید. این برنامه کاملا مطابق با قوانین کشور تنظیم شده است.
در این برنامه شما علاوه بر تبلیغ برای فروش محصولات سایت www.Iran.bz و کسب پورسانت از هر فروش، میتوانید سایر تبلیغ کنندگان را به عضویت و فعالیت در این سیستم تبلیغاتی دعوت نمایید. به این ترتیب شما در درآمد کلیه تبلیغ کنندگانی که مستقیما از طریق شما عضو سیستم تبلیغاتی شده باشند سهیم خواهید شد.
سهم شما 5 درصد از کل مبلغ پورسانت سفارشات تبلیغ کنندگانی است که شما آنها را به این سیستم دعوت نموده اید.
به طور مثال اگر شما 200 تبلیغ کننده را به عضویت در سیستم تبیلغاتی ایران دعوت نمایید و با فرض اینکه فقط 100 نفر از آنها فعال باشند و هر کدام از آنها بطور متوسط ماهیانه 100 هزار تومان درآمد کسب کنند، سهم شما از هر کدام 5 هزار تومان خواهد شد و جمعا شما هر ماه 500 هزار تومان درآمد کسب خواهید کرد که این درآمد بصورت مادام العمر برای شما منظور می شود. یعنی اگر شما در آینده هیچ فعالیتی در اینترنت نداشته باشید و هیچ کاری انجام ندهید باز هم از محل درآمد تبلیغ کنندگان زیر مجموعه، میتوانید درآمد ماهیانه مناسبی داشته باشید.
این درآمد علاوه بر درآمدی است که شما از پورسانت فروش های خودتان کسب میکنید.
حال اگر تعداد تبلیغ کنندگان معرفی شده از طرف شما بیشتر شود و یا اینکه آنها فعالیت خود را بیشتر نمایند، درآمد شما باز هم افزایش خواهد یافت.
ویژگی های این برنامه عبارتند از:
1- تبلیغ کنندگان برای کسب درآمد الزامی به دعوت سایرین ندارند و می توانند درآمد خود را فقط بر پایه کمیسیون فروش تنظیم نمایند.
2- رابطه بین هر تبلیغ کننده با تبلیغ کنندگان زیر مجموعه به یک سطح خلاصه می شود و از درآمد تبلیغ کنندگان سطح دوم و سوم و ... سهمی نخواهند داشت.
3- هر تبلیغ کننده میتواند به تعداد نامحدودی تبلیغ کننده دیگر را به عضویت در سیستم دعوت نماید و در این سیستم هیچگونه سیستم باینری یا زوجی یا درختی یا هرمی یا شبکه ای یا ماتریسی پیش بینی نشده است. بنابراین به صرف افزایش اعضا، مستقیما هیچ امتیازی به شما داده نمی شود.
4- هر تبلیغ کننده میتواند گزارش کامل سفارشهای تبلیغ کنندگان زیر مجموعه را در پنل اختصاصی خود مشاهده نماید.
5- عضویت در این سیستم برای تبلیغ کنندگان کاملا رایگان است و برای کسب درآمد نیازی به خرید کالا و خدمات ندارند. بنابراین هیچ کسب درآمدی ناشی از افزایش اعضا بصورت شبکه ای یا هرمی در این سیستم وجود ندارد.
سایر توضیحات و آموزش تکمیلی در پنل اختصاصی شما وجود دارد که بعد از عضو شدن و تایید عضویت میتوانید به آنها دسترسی داشته باشید.
روش سوم کسب درآمد: در این روش نیازی به داشتن سایت و وبلاگ و لیست ایمیل و غیره ندارید. فقط کافی است که از روابط عمومی خوبی برخوردار باشید و گوشی تلفن را بردارید و بر اساس لیست تلفنی که در اختیارتان قرار می دهیم محصولات برتر سیستم را به دیگران معرفی نمایید و سفارش دریافت نمایید.
این روش یک نوع بازاریابی تلفنی است که مزایای زیادی نسبت به سایر بازاریابی ها دارد. برخی از ویژگی ها و مزایای بازاریابی در این سیستم عبارتند است از:
1- شما هیچ گونه رابطه مالی با خریدار محصول پیدا نمی کنید و هیچ نگرانی از بابت تخفیف گرفتن و غیره نخواهید داشت.
2- شما هیچ ارتباط مالی با فروشندگان هم ندارید، چون پورسانت شما توسط سیستم ایران مارکت سنتر به شما پرداخت می شود.
3- تنوع کالا در سیستم باعث خواهد شد که شما بتوانید برای هر شرکت، موسسه و یا هر فردی با هر سن و سالی کالایی برای فروش داشته باشید. مثلا در این سیستم شما میتوانید به زنان و دختران کالاهای جدید مخصوص به ایشان را پیشنهاد کنید و یا مثلا برای کنکوری ها و یا دانشجویان کالاهای خاص آنها را ارائه دهید. برای انواع موسسات و شرکتها، کالاهایی که میتواند در فعالیت آنها تحول ایجاد کند را پیشنهاد کنید.
4- چون تعداد فروشنده های عضو سیستم زیاد است، بنابراین قیمت کالا ها در سیستم بصورت رقابتی است و شما میتوانید روی قیمت مانور دهید.
5- ضمنا فروشنده ها در رقابت با یکدیگر و برای فروش بیشتر، بالاترین پورسانت را برای بازاریاب یا تبلیغ کننده در نظر میگیرند و در نتیجه درآمد شما افزایش خواهد یافت.
6- اگر شما در هر روز فقط با 70 نفر ارتباط بر قرار کنید و از فقط 12 نفر آنها سفارش دریافت نمایید، با فرض اینکه متوسط مبلغ سفارشات 10 هزار تومان باشد و متوسط کمیسیون هر سفارش 50 درصد باشد آنگاه شما در هر روز 60 هزار تومان و در هر ماه 1 میلیون و 800 هزار تومان درآمد خواهید داشت که رسیدن به این تعداد سفارش برای هر فردی با روابط عمومی متوسط امکان پذیر است و با کمی تجربه میتوانید چند برابر این مبلغ درآمد داشته باشید.
7- برای شروع کار میتوانید با معرفی محصولات مورد نیاز دوستان، آشنایان و همکاران، بعد از ترغیب آنها به خرید، آدرس پستی آنها را گرفته و در سیستم برای آنها و با کد خودتان ثبت سفارش نمایید.
8- سیستم ایران مارکت سنتر بطور پیوسته محصولات برتر را به شما معرفی مینماید و بازارهای هدف آن محصولات و روش بازاریابی و معرفی محصولات را به شما آموزش خواهد داد.
9- شما میتوانید یک گروه بازاریابی تشکیل داده و به عنوان مدیر گروه، 5 درصد از درآمد اعضای گروه را از ما دریافت نمایید.
برای مشاهده کالاهای نمونه و روش بازاریابی آنها بعد از ثبت نام و تایید، با استفاده از نام کاربری و پسورد خود به پنل اختصاصی مراجعه نمایید.کسب درآمد از طریق بازاریابی
درآمدى بر هرمنوتیک 1
چکیده
1. خاستگاه هاى هرمنوتیک
2. شلایر ماخر
3. دیلتاى
4. هایدگر
ویتامین ب- کمپلکس
• ویتامین ب-1 (تیامین ):
• ویتامین ب-3 (نیاسین ):
• ویتامین ب-5 (اسیدپانتوتنیک ):
• ویتامین ب-6 (پیریدوکسین ):
• ویتامین ب-12 :
• اسیدفولیک :
ویتامین ث
مواد معدنی
• منیزیم :
• کلسیم :
• روی :
• آهن :
• منگنز :
• پتاسیم :
منبع
بازار بزرگ لپ تاپ ها آنچنان متنوع است که اگر قصد خرید یک لپ تاپ را دارید و هنوز چیزی را انتخاب نکرده اید به شما پیشنهاد میکنم اصلا و به هیچ وجه به بازار نروید چون کاملا در دریای مدلهای مختلف از مارک های متنوع غافلگیر شده و غیر ممکن است انتخاب صحیحی را انجام بدهید. برای راحتی انجام یک انتخاب مناسب میخواهم خریداران را از لحاظ انتظاری که از دستگاه خود دارند به 4 دسته تقسیم کنم:
?- افراد عادی که انتظاراتشان از نوت بوک، به مواردی همچون برنامه های ویرایش متن ، برنامه های حسابداری ، استفاده از اینترنت ، نگهداری اطلاعات و مواردی از این دست محدود می گردد(که فکر می کنم درصد بالائی از نوت بوک داران از این دسته هستند)
?- افراد طراح (که سر و کار زیادی با برنامه هایی همچون Photoshop ، Premier و از این دست دارند) و همچنین افراد خوره بازی، که حتی در هنگام خواب نیز نمی توانند از محبوبشان جدا شوند!
?- مدیران ، پشت میز نشینهای مایه دار و کلا کسانی که معمولا زیاد جابجا نمی شوند (و البته هزینه کردن به سبک بسیار مایه دارانه برایشان اصلا خیالی نیست !)
?- افرادی که فاکتور وزن و حجم برایشان از حداکثر اهمیت برخوردار است (Ultra Portable User)
دسته اول یا افراد عادی را از چند لحاظ میتوان دوباره گروه بندی کرد مثلا از لحاظ هزینه جهت خرید نوت بوک: این دسته از دانشجویان آس و پاس شروع میشود و طیف آن تا مایه دارهائی که رنگ نوت بوکشان را با رنگ پاپیون سگ شان ست میکنند ادامه دارد! (که مختص این رده هم نیست ولی در این رده کمی پررنگ تر است) .
در این دسته مشخصات نوت بوک ها حداکثر در محدوده متوسط قطعات قرار دارد (و این صرفا به آن معنی نیست که قیمت آنها هم لزوما در رده متوسط قرار داشته باشد) و مشخصات آنها را باید در لیست زیر جستجو کرد :
CPU: در اینجا از مدلهای ارزان قیمت تک هسته ای AMD تا مدل های نه چندان قدیمی Pentium M را میتوان یافت. البته در این میان شاید به چندین مدل سنت شکن نیز بر بخورید که از مدل های جدید تری استفاده کنند.
Monitor: در اینجا صفحه های نمایش از 15.4 اینچ به بالا بیشتر به چشم می خورند چون همانگونه که میدانید رابطه میان اندازه صفحه نمایش و قیمت لپ تاپ یک رابطه معکوس است(هرچه کوچک تر گران تر).
Drive: معمولا یک درایو Combo و شاید اگر هم خوش شانس باشید یک DVD Writer به تورتان بخورد.
از سه مورد بالا که که بگذریم تقریبا بقیه مشخصات در سایر رده بندی ها هم دیده میشود ولی یک نکته مهم که شاید در نگاه اول به چشم نیاید و در این رده بسیار پر کاربرد هم مینماید وجود امکانات ارتباطی نظیر کارت خوان ، Wi-Fi و Bluetooth در دستگاه است که حتما در مورد آن دقیق باشید.
لپ تاپ های این رده از حدود 600 هرار تومان تا یک میلیون و چهار صد هزار تومان گستره قیمت دارند.
یک پله بالاتر از این دسته گروه نوت بوک های طراحی و گیم قرار دارد که از لحاظ قیمت از رده پیشین گرانترند. در اینجا اولویتها با گروه قبل تفاوت میکند جائیکه وجود یک کارت گرافیک قوی به همراه یک حافظه (RAM) بالا کاملا یک امر مهم میباشد. وجود یک صفحه نمایش عریض (WXGA) با کیفیت بالا نیز مطمئنا از ملزومات کار است.
امکانات ارتباطی این دسته نیز میبایست بسیار بالا باشد بعنوان مثال کارت LAN ، کارت خوان ، بلوتوث و Wi-Fi از امکانات استاندارد این سری هستند.
قیمت های این رده نیز از حدود یک میلیون و سیصد هزار تومان تا حدود چهار میلون تومان پراکنده است.
در رده سوم، لپ تاپ هائی قرار دارندکه به سختی بتوان بر آنها اسم نوت بوک نهاد و کارائی و سخت افزار های حرفه ای آنها قابلیت قرار دادن آنها در رده دسک تاپ ها را به آنها میدهد تا جائیکه به آنها لقب Desktop Replacement (جایگزین دسک تاپ) را داده اند و جابجا کردن آنها بیشتر به یک شوخی شبیه است چون در اینجا صحبت از یک غول 8 تا 9 کیلوئی است تا یک لپ تاپ نازک نارنجی !
و اما درست در نقطه مقابل دسته اخیر کوچولوهائی قرار دارند که اگر ندانیم، شاید آنها را با یک MP3 Player حرفه ای اشتباه بگیریم چون حداکثر ابعاد صفحه نمایش این همراه های کوچک 4.3 اینچ است و در آنها خبری از درایو نوری هم نیست و مجبور به استفاده از External درایو ها هستیم ولی در عوض اینگونه مدل ها چنان آزادی عملی به کاربر میدهند که بیشتر از آن قابل تصور نیست: به عنوان مثال وزن اینگونه نوت بوک ها در حداکثر خود از 500 گرم تجاوز نمی کند و مدل های 250 گرمی آن هم موجود است و این در حالی است که مشخصات آنها هم چندان پائین نیست مثلا مشخصات کلیدی یکی از پرطرفدارترین این نوت بوک ها به این شرح است:
CPU: Intel Core Solo 1.2 GHz
RAM : 512 MB DDR 2
HDD : 30 GB
که این مدل دارای بلوتوث ، وای فای و دوربین نیز می باشد . پس می بینیم که در این رده بیشتر از اینکه در نگاه اول به چشم می آید امکانات فراوان گنجانده شده که البته در حد یک رفع نیاز ضروری در جائیکه امکان حمل یک لپ تاپ معمولی را نداریم بسیار کارامد می نماید.
همانگونه که حدس میزنید قیمت این رده نیز به نسبت لپ تاپ های معمولی بسیار گرانتر است و از حدود یک میلیون و ششصد هزار تومان شروع می شود و گستره آن به بالای دو و نیم میلیون هم میرسد.
بازار نوت بوک از آنچنان کششی برخوردار است که تقریبا هر شرکتی که شما فکرش را بکنید دارای مدلی در این بازار است: از وایوهای سونی(WAIO) بگیرید تا تازه وارد این عرصه یعنی گیگابایت. پس در ابتدا لازم میدانم در مورد هرکدام از این برندها بسیار مختصر توضیحی بدهم:
?- لپ تاپ برای افراد عادی :
پیشنهادات: مطمئنا در اینجا بهترین گزینه لپ تاپ مشهور و پر فروش شرکت دل با نام Dell inspiron 6400 قرار دارد(که در مدل پایه در حدود 840 هزار تومان و در بهترین مدل یک میلیون و دویست هرار تومان قیمت دارد) یک پله بالاتر از لحاظ قیمتی مطمئنا وایوهای سونی سری N میباشد که پایه قیمتی معادل یک میلیون و صد هزار تومان دارند.
در این دسته به کارت گرافیک حداقل 256 احتیاج داریم. مدلی که در این رده یک سر و گردن از همه بالاتر است Dell Latitude D820 میباشد که کارت 512 مگابایتی دارد (و قیمتی در حدود یک میلیون و ششصد هزار تومان) انتخاب دیگر در این رده لپ تاپ زیبای Vaio VGN-BX660P43 میباشد که باقیمتی نزدیک به یک میلیون و ششصد هزار تومان به فروش میرسد.
بدون شک Dell XPS M2010 با وزنی معادل هشت کیلو و نیم! و مشخصاتی که کمتر کامپیوتر دسک تاپی به آن میرسد و قیمتی که بسیار بسیار گران است (آنقدر گران که من هم نمی دانم چقدر است!)
در اینجا بر عکس بقیه قسمت ها آنچنان تنوعی نداریم و آنچه که من از بازار میدانم این مدل محدود به دو مدل وایوی سونی و یک مدل Asus میشود که سونی ها عبارتند از Vaio VGN- UX17 و UX19 که از لحاظ ظاهری تفاوت چندانی با هم نمی کنند و قیمت آتها هم از یک میلیون و ششصد هزار تومان شرو ع می شود و مدل ASUS هم R2H نام دارد که خود Asus به آن لقب
( UMPC = Ultra Mobile PC) داده است و برخلاف UX17 سونی که صفحه کلید کامل دارد ،این مدل کاملا متکی به قلم نوری می باشد. البته قیمت این یکی را ندارم ولی با توجه به سابقه بالا بودن قیمت لپ تاپ های Asus فکر نمیکنم پائین باشد(ندید بالای یک و نیم میلیون !)
اهمیت تند خوانی:
امروزه خواندن یکی از مهمترین وسایل ارتباطی انسان با محیط بیرونش می باشد، وی سعی دارد با مطالعه منابع گوناگون ارتباط بیشتری با جهان خارج از خود برقرار نماید و بر وسعت اطلاعات خویش بیافزاید. در این میان مطالب گوناگون با سرعت غیر قابل وصفی افزایش می یابند هر روز بر تعداد روزنامه ها، مجلات، کتابهای درسی، داستانی، علمی، تحقیقاتی و غیره افزوده می گردد که در این راستا نیاز به مطالعه بیشتر نیز ضرورت می یابد.
ولی مشکل عمده این است که برای افزایش اطلاعات خویش باید زمان بیشتری را صرف مطالعه نماید اما متاسفانه زمان محدود است و غیر قابل افزایش پس چاره چیست؟ تنها راه حل این است که بر سرعت مطالعه خویش بیفزاید تا از غافله علم عقب نماند.
وقتی پیرامون انسان امروزی با انبوهی از کتابها احاطه می گردد، زمانیکه وی در دنیایی از کتابها سرگردان میشود، هنگامی که زمان به سرعت می گذرد و فرصت بس اندک است وی مات و مبهوت می ماند و نمی داند چگونه از نتیجه زحمات دانشمندان و نویسندگانی که عمر خویش را صرف مطالعه و تحقیق نموده اند استفاده کند و آرزو می کند ایکاش راهی بود تا فرصت خواندن اینهمه مطالب را داشت، ولی این آرزویش نیز تحقق یافت و سرانجام شیوه های آموزش تند خوانی ارائه گردید. سرانجام شیوه هایی بوجود آمد که وی می تواند خود را با کاروان علم و دانش هماهنگ کند، شیوه هایی که وی را در رسیدن به اهدافش یاری می دهند و اکنون آموزش این شیوه ها در کشورهای پیشرفته یک ضرورت محسوب می گردد اما متاسفانه در کشور ما دوستداران علم و دانش با کاروان خود هماهنگ نیستند. مطمئنا اگر دانش آموزان و دانشجویان ما از مزایای تند خوانی آگاهی یابند از هیچ فرصتی جهت آموختن آن دریغ نمی ورزند.
سر فصل های مطالب ارائه شده در این مجموعه در زمینه تندخوانی :
• آشنایی با اصول علمی و عملی مطالعه و یادگیری موثر
• افزایش سرعت مطالعه حداقل تا 5 برابر
• بکارگیری سیستم مطالعه 8 مرحله ای
• آشنایی با سیستم برنامه ریزی تحصیلی ، زندگی و شغلی
• افزایش اعتماد به نفس
• ارتقاء روحیه و انگیزه
• و ...
سر فصل های مطالب ارائه شده در این مجموعه در زمینه تقویت حافظه :
• افزایش قدرت حافظه تا چندین برابر میزان کنونی
• افزایش قدرت تمرکز و کاهش حواس پرتی
• آموزش نحوه بکارگیری هر دو نمیکره مغز برای ثبت بهتر مطالب در مغز
• افزایش چشمگیر شور و اشتیاق به مطالعه
• آماده سازی ذهن برای ثبت اسامی اشخاص ، اشیاء ، اعداد و ارقام ، فرمولها و متون درسی پ
• استفاده از ذهن همچون یک کامپیوتر پرقدرت در امور روزمره
• نتایج بهتر ، بیشتر و ثمربخش تر در کلیه امور ( شغل ، تحصیل ، مدیریت و زندگی )
• و ...
• ارائه محصولات با کیفیت بالا و بسته بندی مناسب و با کیفیت و همچنین گارانتی تعویض محصولات نشان از اهمیت رضایت مشتری در نزد ما می باشد.
-2 قطع طبیعی حرف آدمها توسط دیگری
-3 واداشتن پرسشگر به طرح سؤال دیگر به جای پاسخگویی به سؤال وی
-4 واداشتن شخصیت به توضیح چرایی یک اتفاق به جای توضیح دربارهی آن رویداد
-5 واداشتن شخصیت به پاسخگویی با استفاده از کلماتی مغایر با واژههای فرد پرسشگر
گفتیم فیلمنامههایی که طرحهای یکخطی دارند حتی اگر مملو از درگیری و تضاد باشند و در طول داستان شخصیتها مدام بر سر و کلهی هم بکوبند باز هم فیلمنامههایی خستهکننده خواهند بود، پس هر فیلمنامهیی به جز طرح و قصهی اصلی به یک قصهی فرعی نیز نیاز دارد.
زمانی که قرار شد فیلمنامهی سینمایی «تلفن» در کارگاه اجتماعیِ مدرسهی کارگاهی فیلمنامهنویسی نوشته شود، سوژهی پیشنهادی شکل سادهیی داشت. «روزی پسر جوانی در حالی که در خانه به استراحت مشغول است با تماسی ناراحتکننده روبهرو میشود؛ مرد ناشناسی که تماس گرفته میخواهد با خواهر وی صحبت کند.
قصهی فرعی بخشی از قصهی اصلی است، از دل موضوع اصلی بیرون میزند و نمیتواند بیارتباط با آن باشد؛ این دو موضوع با هم رابطهی تماتیک و تنگاتنگی داشته و بر هم اثر میگذارند.
در جلسات بعدی کارگاه وقتی بیشتر روی داستان کار شد، رفتهرفته این قصهی سادهی یکخطی قصهی اصلی و قصهی فرعی خود را پیدا کرد. با انتخاب شخصیتها و تعیین پیشینه و هویت آنها، نقشهی کلی کار نیز نمایان شد؛ در این لحظه بود که میشد به قصهی اصلی و قصهی فرعی فکر کرد و این قصه را از دل شخصیتها و زندگی آنها بیرون کشید.
حذف شخصیتهای دست و پاگیر
Design By : Pars Skin |