سین هشتم
آنتون پاولوویچ چخوف روز 17 ژانویه مصادف با سالروز تولد آنتون پاولوویچ چخوف نویسنده و نمایشنامه نویس بزرگ روسی است . آنتون چخوف، فرزند پاول ویوگنیا چخوف، درروز 17 ژانویه سال 1860 در تاگانروگ، شمال قفقاز، متولد شد. پدر بزرگش یک رعیت برده بود، اما از راه تجارت، ثروتی اندوخت و توانست آزادی خود و خانوادهاش را بخرد. پدرش در یک دفتر بازرگانی کارمند بود و پس از چندی دکان خواربار فروشی باز کرد. اما علاقهاش به موسیقی بیش از علاقهاش به حرفهاش بود و در نتیجه، در 187? ورشکسته شد و خانواده اش به مسکو نقل مکان کرد اما او به قصد تمام کردن مکتب در زادگاه خود ماند. آنتون در بیست سالگی برای تحصیل در رشته پزشکی به مسکو رفت و از همان زمان انتشار داستانها و طرحهای طنز آمیزش را با امضاهای مستعاری نظیر " برادر برادرم " و "طبیب بیبیمار" در نشریات آغاز کرد. مجموعه داستانی که در سال ???? از او به چاپ رسید آنچنان موفقیت آمیز از آب در آمد که او توانست حرفه پزشکی را رها کند و اوقاتش را تماما به کار نوشتن اختصاص دهد. چخوف سالهای آخر عمرش را در شهر یالتا در منطقه کریمه و دور از مسکو گذراند و پس از آنکه در سال ???? به خونریزی ریه دچار شد، باقی عمر را در انزوای نسبی گذراند و سرانجام در ?? ژوئیه ???? در یک آسایشگاه مسلولین در بادن وایلر آلمان درگذشت و جسدش در صومعه نوو دویچ در مسکو به خاک سپرده شد. سالشمار زندگی آنتون پاولوویچ چخوف: 1860- تولد در هفدهم ژانویه، شهر تاگانروگ در جنوب شرقی روسیه، واقع بر کرانه دریای آزوف. 1876- ورود به دبیرستان شهر تاگانروگ در شانزده سالگی. - مهاجرت خانواده به مسکو بدلیل ورشکستگی پدرش. 1877- نوشتن نخستین نمایشنامه اش با نام " یتیم " در سن 17 سالگی . 1879- اتمام دوره دبیرستان در 19 سالگی. - پیوستن به خانواده و عزیمت به مسکو. - پذیرفته شدن در دانشگاه مسکو در رشته پزشکی. - شروع کار در روزنامهها و مجلات فکاهی و نوشتن داستانواره های کوتاه با امضاء " آنتوشا چخونته " آنهم بمنظور کاستن از فقر و کمک به اقتصاد خانواده. 1880- نوشتن داستان " هزار و یک شهوت ". - عزیمت به مسکو برای تحصیل در رشته پزشکی . - انتشار داستانها و طرحهای طنز آمیز با اسمهای مستعار نظیر " پایان برادر برادرم و طبیب بیمار " در نشریات . - نوشتن داستان کوتاه با نام " یک دست و دو هندوانه " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " پیش از ازدواج " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " پدر جان " . 1881- نوشتن داستان کوتاه " در واگن " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " محاکمه " . 1882- نوشتن نخستین داستان جدی " زن ارباب " . - خلق داستان " گلهای دیر هنگام " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " نسیان " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " اعتراف " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " داس سبز " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " خبرنگار " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " اسکولاپ های روستایی " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " سار از درخت پرید " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " کدام یک از سه " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " زن ارباب " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " کالای جاندار " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " نوشداروی بعد از مرگ " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " دو رسوایی " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " ماجرای گند " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " بازار مکاره " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " بارون " . 1883- خلق داستان " آینه ترک خورده " . - نوشتن داستان " کبریت سوئدی ". - نوشتن داستان کوتاه با نام " خوشحالی " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " نزد سلمانی " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " سپاسگزار " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " زن بی اوهام " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " در حمام " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " بی عرضه " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " به نقل از یک پرونده " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " طبع معمایی " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " گفت و گو " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " دزد " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " مادر زن وکیل " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " مرگ یک کارمند " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " بچه تخس " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " کبریت بی خطر " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " چاق و لاغر " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " آلمانی حق شناس " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " قیم " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " به اقتضای زمان " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " در پستخانه " . ادامه دارد... نوشتن داستان کوتاه با نام " حقوق دان " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " نقل از دفتر خاطرات یک دوشیزه " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " دختر آلیبون " . 1884- کسب مدرک دکترا در طب پس از پایان دوره ی پنجساله دانشکده . - نوشتن داستان " دختر سرود خوان " . - تالیف داستان " شبی دهشتناک " . - خلق رمان " فاجعهای در شکار " . - تالیف داستان " امتحان نهایی " . - انتشار نخستین مجموعه داستانهای کوتاه به صورت کتاب، تحت عنوان " قصههای ملپومنه " و کسب موفقیت بسیار. - عدم پرداختن جدی به فعالیتهای پزشکی و اهتمام ویژه به نویسندگی . - نوشتن داستان " نشانه افتخار " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " انتقام زن " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " دو نامه " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " سکوت یا پر حرفی؟ " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " آدم مغرور " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " آلبوم " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " زغال سنگ روسی " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " اشکهای پنهانی " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " بوقلمون صفت " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " از چاله به چاه " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " در گورستان " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " نقاب " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " شب پیش از محاکمه " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " صدف " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " فاجعه ای در شکار " . 1885 - تالیف نمایشنامه " بر شاهراه " و عدم انتشار تا پس از مرگش . - چاپ داستان با نام " شکارچی " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " تاریخ زنده " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " هر دو بهترند " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " در اتاقهای یک هتل " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " زندگی زیباست " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " چکمه ها " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " روشنفکر کند ذهن " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " از خاطرات یک ایده آلیست " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " داماد و پدر جان " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " مهمان " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " مغروق " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " دیوار " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " نینوچکا " . ادامه دارد ... نوشتن داستان کوتاه با نام " بیکار " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " تهیه کننده در زیر کاناپه " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " مفسده جو " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " در غربت " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " دو روزنامه چی " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " کد خدا " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " ییلاقی ها " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " سگ گران قیمت " . 1886 - انتشار اولین مجموعهاز قصه ها بهصورت کتاب با نام " قصه های گوناگون " . - دعوت به همکاری از طرف آلکسی سوورین، مدیر روزنامه نوویه ورمیا . - چاپ مطالب در نشریهای جدی برای نخستین بار و کناره گیری ازمجلات و روزنامههای فکاهی . - انتشار داستان " مردم نیک " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " ناکامی " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " جهت اطلاع شوهرها " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " بزرکترین شهر روسیه " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " دلتنگی " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " ولوله " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " فرانسوی کودن " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " شوخی کوچولو " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " آگافیا " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " عشق " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " مرد آشنا " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " خوش اقبال " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " مدیر کل " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " در مدرسه شبانه روزی " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " در ییلاق " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " خواننده کر " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " بدبختی " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " جوراب صورتی " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " مسافر واگن درجه یک " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " نانخورها " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " وای دندانم " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " مرد غیر عادی " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " لجن " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " رویاها " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " واقعه " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " سخنران " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " تصاویر " . - نوشتن نمایشنامه ی " زیانهای دخانیات ". - نوشتن داستان کوتاه با نام " وانکا " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " خود او بود " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " احساسات شدید " . ادامه دارد ... نوشتن داستان کوتاه با نام " این زنها " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " کفت و گویم با رییس پستخانه " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " کابوس " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " مهمان نا آرام " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " مرگ هنرمندانه " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " درباره زنها " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " زن دوا خانه چی " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " آنیوتا " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " روزی در حومه شهر " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " ایوان ماتوه یچ " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " آدم های سخت " . 1887 - شروع پیدایش علائم ابتلا به بیماری سل . - نوشتن نمایشنامه ی " ایوانف ". - اجرای نمایشنامه ی " ایوانف " ابتدا در مسکو و بعد در پترزبورگ. - نوشتن داستان با نام " مجلس جشن " . - انتشار داستان " منتقم " . - نوشتن نمایشنامه ی " آواز قو " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " شکنجه سال نو " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " شامپانی " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " سائل " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " دشمنان " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " جهالت " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " مست ها " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " بی پناه " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " عمل زشت " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " تیفوس " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " حادثه " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " مستنطق " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " والودیا " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " یک از خیلی ها " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " از یادداشتهای مردی تند مزاج " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " زینوچکا " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " فراری " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " مساله" . - نوشتن داستان کوتاه با نام " خانه کلنگی " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " حکایت خانم N.N " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " بی احتیاطی " . - انتشار مجموعه داستان کوتاه با نام " داستانهای خالخالی " . - انتشار مجموعه داستان با نام " دمدمای غروب " . - کسب جایزه پوشکین از طرف فرهنگستان روسیه بخاطر انتشار مجموعه داستان " دمدمای غروب " . ادامه دارد ... 1888- نوشتن نخستین اثر مهم و داستان بلند با نام " استپ " به سبک روایی . - چاپ داستان " استپ " در مجله سیورنیه وستنیک، از معتبرترین مجلات روشنفکری روسیه . - چاپ داستان با نام " خوابآلود " و روایت آن از زاویه دید یک کودک . - نوشتن داستان " بحران روانی " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " بیابان " . - تالیف کتاب داستان با نام " حادثه ناگوار " . - تالیف نمایشنامه ی " خرس " . - نوشتن نمایشنامه ی " خواستگاری " . 1889- فروش کلیه آثار منتشره " مارکس " ناشر. - تالیف کتاب داستان با موضوع خود شیفتگی با نام " پرنسس " . - نوشتن داستان با نام " داستانی ملالانگیز " . - انتشار داستان " مهمان بیقرار " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " شرط بندی " . - تلاش فعالانه برای کمک به قحطیزدگان. 1890- از طریق سیبری به آغاز سفر خطرناک و خستهکننده به اردوگاه محکومین جزیره " ساخالین " و مطالعه زندگی محکومان به کار اجباری. - نوشتن داستان " دزدان " . - انتشار داستان " گوسیف " . - خلق نمایشنامه ی " عروسی ". 1891- انتشار داستان کوتاه با نام " جزیره ی ساخالین " . - نوشتن یکی از طولانی ترین داستان هایش با نام " زنان دهقان ". - نوشتن داستان بلند با نام " دوئل " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " تصاویر " . - نوشتن داستانی بمنظور پرداختن به مسئله قحطی با نام " همسر " . - خلق نمایشنامه ی " سالگرد " . - عزیمت وسکونت در دهکده ملیخووا بعنوان پزشک . 1892- خلق یکی از قویترین داستان هایش با نام " اتاق شماره شش " . - نوشتن رمان کوتاه " ملخ " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " در تبعید " تحت تأثیر مشاهداتش در جزیره ساخالین . - نوشتن داستان " جنگ تن به تن " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " دوئل " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " همسرم " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " زن ددری " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " قطعه بعد از تئاتر" . ادامه دارد .... 1893- انتشار داستان با نام " داستانی بدون عنوان " . - انتشار یکی از بد بینانه ترین رمان هایش با نام " سرگذشت بیحاصل " . 1894- انتشار کتاب با نام " راهب سیاهپوش ". - انتشار داستان " قلمرو حاکمیت یک زن ". - انتشار داستان با نام " ویولن روتچیلد ". - چاپ کتاب داستان با نام " معلم ادبیات ". - نوشتن داستان کوتاه با نام " حکایت سر باغبان " . 1895- نوشتن نمایشنامه " مرغ دریایی " . - نوشتن داستان " سه سال " . - اجرای ناموفق نمایشنامه ی " مرغ دریایی " در سالن تئاتر الکساندریسکی در شهر سنت پترزبورگ . - نوشتن داستان با نام " آردیانا " . - خلق داستان با نام " آنا " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " همسر " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " یآنا برگردن" . - نوشتن داستان کوتاه با نام " آری آدنا" . - تالیف کتاب داستان با نام " داستان یک هنرمند " . - نوشتن داستان " زندگی من " . 1896- نوشتن داستان " خانهای با نیم طبقه " . - نوشتن رمان " زندگی من ". - اجرای نمایشنامه ای در چهار پرده با نام " گاکی " در مسکو .( توفیق این نمایشنامه ، چنان بود که تئاتر هنری مسکو که در آن وقت در دست ساختمان بود، مرغ گاکی را علامت خود قرار داد ) . - اجرای نمایشنامه ی " مرغ دریایی " در تئاتر دولتی پترزبورگ. 1897- ترک منطقه میلخووو به دلیل بیماریاش و عزیمت به سواحل جنوب کریمه و آسایشگاههای فرانسه و آلمان . - نوشتن داستان " دهقانان " . - اجرای موفقیت آمیز نمایشنامه ی " مرغ دریایی " در سالن تئاتر هنری مسکو . - انتشار داستان " سفری با کالسکه " . - خلق داستان بانام " ماژیکها " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " پچنگ " . - چاپ و انتشار رمان " دوئل " یکی از مشهورترین آثارش و تصویری تقریباً حقیقی از آشفتگی روحی روسها در پایان قرن گذشته . - بروز خونریزی ریه بر اثر ابتلا قبلی به بیماری سل . 1898- انتشار داستان " بانو و سگ کوچکش " . - انتشار داستان " دلبند " . - چاپ و انتشار داستان " از خاطرات یک پزشک " . - انتشار داستان با نام " مردی در جعبه ". - چاپ داستان کوتاه " انگور فرنگی " . - انتشار و چاپ داستان با نام " درباره عشق " . - انتشار داستان کوتاه با نام " داستان عزیزم " . ادامه دارد ... - چاپ داستان " اییونیچ " . 1899- فوت پدر در سن 39 سالگی . - انتشار کتاب داستان با نام " ویلای جدید " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " عزیز دلم " . - خلق نمایشنامه ی " سه خواهر " . - نوشتن داستان کوتاه با نام " بانویی با سگ کوچولویش " . - نوشتن نمایشنامه با عنوان " دایی وانیا " و اجرای این نمایشنامه، برای نخستین بار در تئاتر هنری مسکو . 1900- اقامت در ایتالیا و انجام دیدارهای زیاد با تولستوی . - نوشتن داستان با نام " در هنگام کریسمس ". - خلق داستان کوتاه با نام " دهقانان " . - نوشتن و خلق داستان " در دره " . 1901- ازدواج در ماه مه، با یکی از هنرپیشگان تئاتر هنری مسکو به نام " الگا. ل. کنیپر " . - بازنویسی داستان " مردم نیک " برای چاپ در مجموعه آثارش. - اجرای نمایشنامه ی " سه خواهر " . 1902- استعفا از عضویت در آکادمی علوم روسیه برای اعتراض به لغو عضویت گورکی . ( تحت فشار حکومت، عضویت گورکی را در آن آکادمی لغو شده بود ) - خلق نمایشنامه ی بلند با عنوان " دایی وانیا " . 1903- انتشار داستان " نامزد " در ماه دسامبر، یعنی هفت ماه پیش از مرگش . 1904- شروع دوران سخت بیماری . - نوشتن و انتشار نمایشنامه ی " باغ آلبالو " . - حضور در اولین شب اجرای نمایشنامه ی " باغ آلبالو " . - سکونت در آسایشگاهی در جنگل های سیاه آلمان در منطقه بادن ویلر به توصیه پزشکان معالجش . - اقامت سه هفته ای در آسایشگاه و فوت در شب دوم ژوئیه . - انتقال جسدش به مسکو و دفن در صومعه نووو ـ دویچ، در قسمت مربوط به هنرمندان. 1914: دستنویس نمایشنامه ی " پلاتونوف "، در یکی از گاوصندوقهای بانک مسکو به دست آمد. نمایشنامه مذکور، بیعنوان بود. بنابراین، در چاپهای مختلف، عنوانهای گوناگونی همچون " پلاتونوف "، " نمایشنامه بیعنوان "، " این پلاتونوف دیوانه " و " غیبت پدران " به چاپ رسید. این نمایشنامه، در زمان حیات چخوف، هرگز به نمایش درنیامد. نخست در 1923 به همت " بلچیکوف " منتشر شد. نامه الکساندر چخوف به برادرش، در تاریخ 14 اکتبر 1878، ثابت میکند که چخوف این نمایشنامه را زمانی که هجده سال داشته و شاگرد دبیرستان بوده، نوشته است. آثار نمایشنامه ای : - بی پدری / نمایشنامه در چهار پرده - در جاده بزرگ / اتود دراماتیک در یک پرده - آواز قو (کالخاس) / اتود دراماتیک در یک پرده -ایوانف / کمدی در چهار پرده - خرس / کمدی در یک پرده - خواستگاری / کمدی در یک پرده - ایوانف / درام در چهار پرده - تاتیانا رپینا / درام در یک پرده - بازیگر تراژدی علیرغم میل خود / کمدی در یک پرده - عروسی / صحنه ای در یک پرده - غول جنگلی / کمدی در یک پرده - سالگرد / کمدی در یک پرده - مرغ دریایی / کمدی در چهار پرده - دانی وانیا / صحنه هایی از زندگی روستایی در چهار پرده - سه خواهر / درام در چهار پرده - در مضار توتون / صحنه تک گویی در یک پرده - باغ آلبالو / کمدی در چهار پرده ادامه دارد ... جومونگ و بخشی از تاریخ ایران نویسنده وبلاگ «تلویزیون مجازی» در مطلبی آورده است: بدبختانه عدم شناخت نسل امروز نسبت به تاریخ باشکوه ایران باعث شده است که بسیاری از داشته های خویش را در دستان دیگران ببینیم و لذت هم ببریم ! سریال افسانه جومونگ ( ساخته کشور کره جنوبی ) در واقع بخشی از تاریخ ایران را ربوده است . آنها نام ارمنستان را لاک گرفته و بر آن سرزمین بویو گذارده اند فرمانروایی ایران را هم سلسله هان نامیده اند . در تاریخ سلسله ( هان ) سواره نظام زره پوش وجود ندارد این سواره نظام بنا بر همه اسناد تاریخی مربوط به ارتش پارت ایران بوده است . وقتی از درگیری دولت هان با یاغیان صحبت می شود و بدین خاطر بویو دست به حمله به مناطق اطراف خود می زند در واقع زمانی است که فرمانروایی ایران با یاغیان هوسپائوسینس ( شورشگر تازی ) و گوردی ین، آدیابن و اُسرائن در باختر و سکاییان در خاور مشغول جنگ است در ضمن مهمترین نکته آنکه گرفتن گروگان از خاندان نافرمان نسبت به فرمانروایی تنها در ایران باب بوده است مهرداد پادشاه اشکانی در ارمنستان ( بخاطر آنکه بی طرفی کشورش را زیر پا گذارده و از رومیان حمایت نمود ) وارد کارزار شده و آرتاواز شاه ارمنستان را فرمانبردار خویش نمود و تیگران پسر آرتاواز را به عنوان گروگان به پارت فرستاد. رویدادهای بعدی باعث مداخله دوباره ایران شد و ارتش پارت، تیگران را به عنوان شاه بر صندلی پادشاهی به جای آرتاواز قرار داد . کشور بی ریشه کره با استفاده از تمثیل های ایرانی برای خود تاریخ می سازد در سریال یانگوم نخستین رستم زاد ( سزارین ) را به یانگوم منتسب کردند و حال در دل تاریخ اشکانی ما برای سرزمین چوسان خود هویتی حماسی می سازند . باید با هزار درد افسوس گفت به خاطر عدم توجه رسانه های مسئول نسبت به هویت و تاریخ ملی ایران کشورهایی نظیر کره بجای ما ، آنها را به نام خود نموده و در نهایت ما می مانیم و مشتی تاریخ غیر ایرانی ! بقول ارد بزرگ اندیشمند و متفکر ایرانی : سرزمینی که اسطوره های خویش را فراموش کند به اسطورهای کشورهای دیگر دلخوش می کند فرزندان چنین دودمانی بی پناه و آسیب پذیرند . برای شناخت بیشتر و بهتر تاریخی که کشور کره جنوبی به یغما برده است نظر شما را به بخش های از تاریخ دودمان اشکانیان و پارت های ایران جلب می کنم : به مهرداد دوم پادشاه ایران زمین گفتند در کشورداری صبوری کنید اردوان پدر شما و همین طور فرهاد پدر بزرگتان خیلی زود کشته شدند . مهرداد گفت در حالی که هوسپائوسینس ( شورشگر تازی ) و گوردی ین، آدیابن و اُسرائن در باختر و سکاییان در خاور به جان مردم ایران افتاده و کشتار می کنند سکوت و نرمش به چه معناست . کشته شدن در این شرایط بسیار با ارزش تر از زندگی در خفت و ننگ است . شجاعت پادشاه ایران مهرداد اشکانی گویای این سخن ارد بزرگ است که : برآزندگان و ترس از نیستی؟! آرمان آنها نیستی برای هستی میهن است. مهرداد دستور داد ارتش ایران بازسازی شود استراتژی نظامی خاص اشکانیان ، جنگهای نامنظم توسط کمانداران ورزیده بود که شالودهء ارتش اشکانی را تشکیل می دادند. گروههای سوارکار چالاک و کمانداران قابلی که می توانستند در حال سوارکاری ، از هر سویی، هر هدفی را نشانه روند . علاوه بر این ، تمرینات گروهی پیوسته آنها ،در میدان نبرد ، الگوهای نامنظم ولی هدفمندی از حرکت اسبها را ایجاد می کرد، که به نحوه ای غیر قابل پیشبینی ،به هر سمت و سویی می تاختند و به طور فردی یا گروهی شلیک می کردند . بخش دیگر سپاه مهرداد دوم سواره نظام زره پوش ایران که در باختر به آن سوارکاران شوالیه و در خاور به آنها سوارکاران آهنین می گفتند تشکیل می داد تمام بدن آنها و حتی بدن اسبهایشان پوشیده از آهن بوده و بدین شکل هر سپاهی را شکافته و به تسلیم وادار می نمودند . خواندن و نوشتن همراه با تفکر هنگامی که نویسنده یی به خلق اندیشه ها و طرحهای خویش مشغول است ممکن است نوشته هایش با اشتباهات و کاستیهایی همراه باشد و در اینجا است که ممکن است ثمره های فکری او به ذهن خوانندگانی که بدون تفکر مطالعه می کنند ،راه یافته و در اعمال آنها اثرات نامطلوبی بگذارد خواندن و نوشتن همراه با تفکر هنگامی که نویسنده یی به خلق اندیشه ها و طرحهای خویش مشغول است ممکن است نوشته هایش با اشتباهات و کاستیهایی همراه باشد و در اینجا است که ممکن است ثمره های فکری او به ذهن خوانندگانی که بدون تفکر مطالعه می کنند ،راه یافته و در اعمال آنها اثرات نامطلوبی بگذارد و به همین علت است که در شرایط امروز،هم نویسنده و هم خواننده مطالب باید برای آن چیزی که می نویسند و آن چیزی که می خوانند ،بیندیشند.
یکی از افسران سپاه آهنین ایران در دوران اشکانی (???/??? تا ??/?? پیش از میلاد) در پایین عکس دیده می شود
فرمانروای ایران یاغی هان باختر و خاور را مطیع خویش نمود و با ووتی فغفور فرمانروای چین از سلسله هان (??? تا ?? پیش از میلاد) روابط سیاسی و بازرگانی برقرار نمود .
مهرداد دوم دوباره شکوه را به ایران بازگرداند ...
هنگامی که کسی قلم به دست می گیرد و می نویسد،ضروری است که سایه تفکر لحظه به لحظه بر بالای سر کلمات ثبت شده او روان باشد تا بهترین اثربخشی ناشی از نوشتن در خواننده پدپد آید .
تولستوی می گوید: نوشتن مانند زاییدن است ،هنگامی که جنین کامل می شود ،به دنیا می آید و فکر هم تا کامل نشود ،ثمره یی نخواهد داد.همچنان که جنین بسختی متولد می شود ،پیدایش فکر هم توام با درد و رنج است .
با همه اینها،ممکن است انسان در انتقال دانسته هایش به صورت کلمات خطا کند یعنی یا نوشته ها براستی حقایق درون ذهن نویسنده را منتقل نکنند و یا دانسته های ذهن از دقت نظر برخوردار نبوده و به همراه واژه ها،مفاهیم نادرست را به درون ذهن خواننده منتقل کنند .
لذا ضروری است کسی که مطالعه می کند به دقت در مورد آن چیزی که می خواند ،بیندیشد و به گفته ” هری گلدن “ ، روزنامه نگا ر معروف ،” خواندن بدون فکر کردن ،بدتر از نخواندن است .“
آن کس که می خواند و با پرتو تفکر و دقت نظر در جاده کلمات قدم می زند ،اگر این مسیر را به درستی بپیماید،ممکن است با حقایقی به شرح زیر روبرو شود :
1-یافته های ناشی از مطالعه خویش را با دانسته های درون ذهنش به هم می آمیزد و به نکات جدیدی می رسد.
2-با خواندن مطالب به فکر فرو می رود و در مورد آنها می اندیشد و سوالاتی در ذهنش پدید می آید که او را به سوی کسب دانسته های جدید هدایت می کند و چراغ علم و دانش او فروزان تر می شود .
3-هر چیزی را چشم بسته قبول نمی کند و چه بسا نوشته ها را پر از اشتباهات یافته و خود را از شر یک نرم افزار مخرب نجات می بخشد و آن را از ذهن می زداید.
4-به نقد مطالب خوانده شده می پردازد و مزایا و معایب آن را سنجیده و کفه ترازو را می نگرد که به کدام سو متمایل است ،آیا به سلامت جسم و روح او کمک می کند و یا تخریب گر او ست.
5-ابهامات پدید آمده در ذهنش را پیگیری می کند و با نویسنده مطلب ارتباط برقرار کرده و به تبادل نظر می پردازد و علاوه بر کسب اطلاعات بیشتر ،دانسته هایش را به نویسنده منتقل می کند و سبب رفع کاستیهای قلم نویسنده شده و به او کمک می کند تا در آینده بتوان نرم افزار کامل تری خلق کند.
امروزه رسالت سنگینی بر گردن مطالعه کننده وجود دارد ،زیرا او است که قادر است به نویسندگان کمک کند تا آنان در راه خویش قدم های درستی را بردارند.خوانندگان منفعل و بدون فکر،چه بسا زمینه ساز شکل گیری نویسندگانی در جامعه شوند که قلم آنان اثرات نامطلوبی بر جامعه بر جا بگذارد،اثراتی که سالیان آینده به یکباره پدیدار می شود .
6-خواننده فعال در خصوص مطالب خوانده شده با متخصصان و اندیشمندان مشورت کرده و آن را مورد تحلیل قرار می دهد و از نکات سودمند آن می آموزد و از خطرات آن آگاه می شود .
چه بسیار نوشته هایی که بدون فکر خوانده شده اند و خوانندگان شان به مصیبتی گرفتار شده اند.
امروزه زمانی است که علاوه بر اینکه ما نیازمند نویسندگان توانمند و اندیشمندی هستیم ،نیازمند خوانندگان متفکری نیز هستیم و به گفته پاسکال،” اندیشه و تفکر پشتوانه یی بزرگ در سراسر حیات بشر است و انسان بی اندیشه و تفکر به ماده یی بی روح می ماند،“
***
Design By : Pars Skin |