سفارش تبلیغ
صبا ویژن





























سین هشتم

خسرو شکیبایی از آن اعجوبه‌های دنیای بازیگری است که فقط هراز چندگاهی در صحنه تئاتر و سینمای ایران ظهور کرده و خیلی زود هم از دست می‌روند. او کمال‌گرایی به تمام معنا بود که از همه ابزاری که یک بازیگر می‌توانست در حیطه اختیار داشته باشد، به بهترین نحو نهایت استفاده را می‌برد. بازی او در هامون همه چیز بود؛ شور و عشق، خشم، حسرت گذشته، طنازی و... و این همه را خودش خلق کرده بود؛ نه از کسی وام گرفته بود و نه کسی یادش داده بود. او برخلاف هر بازیگر ایرانی که سعی در نمایش جنبه‌های مثبت ویژگی‌های شخصیتی انسان، حتی اگر نقش منفی بازی می‌کند دارند، با تکیه بر اغراق‌ نمایی بر ضعف‌های شخصیتی پنهانش به‌عنوان بازیگر به چنان مقام والایی در عرصه بازیگری رسید که کمتر کسی آن را تجربه کرد. هامون گنج عظیمی بود که شکیبایی یکباره و مخلصانه به تماشاگران سینما هدیه داد و چنان همه را شیفته کرد که کمتر کسی دیگر یادش می‌آمد او همان شکیبایی بازیگری است که چنان هنرمندانه در قالب یک روحانی در سریال مدرس رفته بود. رسانه‌ها به شکیبایی اعتراض داشتند چرا از قالب حمید هامون بیرون نمی‌آید در حالی‌که خودشان چنان واله و شیدای بازی او در آن فیلم شده بود که جز در چهارچوب، آن فیلم، بازی دیگری از او نمی‌پسندیدند. در چنین فضای سنگینی، شکیبایی کوشید با بازی در تلویزیون به تجربه‌های متفاوت‌تر با مخاطب عام نزدیک شود. در فیلم‌های آخرش، چون چه کسی امیر را کشت در نقشی با محدودیت‌های فیزیکی زیاد، از پشت یک میز به هدایت بازی خود پرداخت، چرا که هنوز آن صدای جادویی را داشت که مناسب «نریشن» روی هر تصویری بود. بعضی بازی او را به دلیل بر جوش و خروش بودن و نه عصبیت پنهان در نقش، به بازی «پرویز فنی‌زاده» تشبیه کرده‌اند و بعضی، دوست دارند او را در قامت «مارچلوی» فیلم هشت و نیم، «فلینی» که فیلم هامون گوشه‌ چشمی به آن دارد ببینند. بعد از درگذشت یکباره و تأسف بارش، مطبوعات کوشیدند این نظر را که شکیبایی جز «حمید هامون» نقش بازی نکرده توجیه کنند، در حالی‌که خود چنین عقیده‌ای را به زبان‌ها انداخته و خود برای بازیگر محبوبشان چنان چهارچوب‌های تنگ رسانه‌‌ای فراهم کرده بودند. شکیبایی اما مثل هر بازیگر خوبی می‌دانست راه برون رفت از این تنگناها کجاست؟ هر چند بازی در چند سریال تلویزیونی به‌ظاهر ساده باشد.

بازی درونی، متفاوت و زیبایش در سریال شیخ بهایی، دلیلی بر این ادعاست.

اما «حمید هامونی» که مردم می‌شناسند در دنیای واقعی متولد 1323 تهران است. فارغ‌التحصیل بازیگری از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران. آغاز فعالیت هنری از 1342 با بازیگری در تئاتر است و بازی در نمایش‌های تلویزیونی، فعالیت در عرصه دوبله به مدتی کوتاه. سپس دعوت «مسعود کیمیایی» از او برای بازی در خط قرمز (1361) هنگام بازی در نمایش شب بیست و یکم، بازی در سریال‌های تلویزیونی چون مدرس و با بازی در هامون (1369) ابرستاره جدیدی به سینمای ایران معرفی می‌شود؛ آن هم در زمانه‌ای که امکان شکل‌گیری ستاره تازه‌ای در سینمای ایران وجود نداشت. اما همه با دیدن هامون بر ستاره شدن او مهر تأیید زدند.

شکیبایی به‌واسطه صدای خوبش شعرهایی از «سهراب سپهری»، «سیدعلی صالحی»، «فروغ فرخزاد» و «محمدرضا عبدالملکیان» دکلمه کرد و در قالب آلبوم به بازار عرضه نمود. در 28 تیرماه امسال، در میان ناباوری همگان یک خبر در روز تعطیل دهان به دهان ‌چرخید؛ خسرو شکیبایی معروف به «حمید هامون» پس از چند سال تحمل سرطان کبد، دوستداران سینما را تنها گذاشت. شاید به دنبال ردی از مرشدش «علی عابدینی» فیلم هامون یا در دل دریای خزر در میان امواج به دنبال یافتن ردی از حقیقت.

 

فیلمشناسی:

1351: کتیبه (کوتاه)

1361: خط قرمز

1362: دادشاه

1363: صاعقه

1364: دزد و نویسنده

1365: رابطه

1366: ترن

1366: شکار

1368: هامون

1368: عبور از غبار

1369: جستجو در جزیره

1369: ابلیس

1370: بانو

1371: پرواز را به‌خاطر بسپار

1371: سارا

1371: یکبار برای همیشه

1372: بلوف

1373: درد مشترک

1373: کیمیا

1373: پری

1374: خواهران غریب

1374: عاشقانه

1375: سایه به سایه

1375: سرزمین خورشید

1376: روانی

1376: زندگی

1377: دختردایی گمشده

1377: لژیون

1378: عشق شیشه‌ای

1378: میکس

1379: دختری به نام تندر

1380: کاغذ بی‌خط

1380: مزاحم

1380: اثیری

1382: صبحانه برای دو نفر

1383: سالاد فصل

1383: ازدواج صورتی

1383: حکم

1384: ستاره‌ها

1384: عروسک‌ فرنگی

1384: چه کسی امیر را کشت

1384: پیشنهاد پنجاه میلیونی

1385: نسکافه داغ داغ

1385: سومین روز پس از مرگ

1385: رییس

1385: دست‌های خالی

1385: اتوبوس شب

1386: شب

1386: دوشیزه باران

1386: دل‌شکسته

1386: دایناسور

عمده سریال‌ها

1365: کوچک جنگلی

1367: مدرس

1368: تهران 53

1371: روزی روزگاری

1375: خانه سبز

1375: سرزمین سبز

1376: کاکتوس

1376: پهلوانان نمی‌میرند

1386: شیخ‌بهای

خسرو شکیبایی

 


نوشته شده در یکشنبه 87/11/13ساعت 5:8 عصر توسط یزدان ذوالقدر نظرات ( ) |

Design By : Pars Skin