سین هشتم
می شوم من غرق دریا شعری از عمق وجودم *** چشمهایم خیس و خسته کامران نجف زاده
می زنم او را صدایش
کشتی عشقست اینجا
می رود با ناخدایش
***
می سرایم از برایش
اشک هایم را ضمیمه
می کنم با هر کلامش
می شود از اشک هایم
ذکرهایم می شود گم
لابلای گریه هایم......
نوشته شده در جمعه 87/3/3ساعت
4:29 صبح توسط یزدان ذوالقدر نظرات ( ) |
Design By : Pars Skin |