سفارش تبلیغ
صبا ویژن





























سین هشتم

سه دهه با پرفروش های سینمای بعد از انقلاب ایران

«اخراجی ها» نخستین ساخته مسعود ده نمکی با فروش بالایش، رکورد جدیدی را در فروش سینمای ایران به جا گذاشته است، به این بهانه مروری بر تعدادی از پرفروش ترین فیلم های ایرانی در چند سال بعد از انقلاب می تواند تا حدود زیادی در رفتارشناسی تماشاگر ایرانی و آشنایی با علایقش راهگشا باشد. علایقی که به رغم حفظ جایگاه فیلم های کمدی، در دوره های زمانی مختلف به سمت آثار متفاوتی هم گرایش پیدا کرده است.

دهه 60 - هیجان جنگ و لطافت کودکان

ویژگی های خاص این دهه از جمله حفظ روحیه انقلابی در میان جامعه و وقوع رویدادی همه گیر چون جنگ باعث شد سینما در همراهی با این اتفاقات در جهت علایق و خواسته های مخاطبانش حرکت کند و به همین ترتیب فیلم های پرفروشش را هم آثاری تشکیل می دادند که در راستای همین وقایع ساخته شده بودند. اوایل دهه 60 که جنگ در سال های آغازین خود بود و روحیه جنگاوری و سلحشوری در جامعه موج می زد، فیلم هایی با پس زمینه های مرتبط با جنگ پرفروش ترین فیلم ها بودند. در نخستین سال این دهه «برزخی ها» با حضور تعدادی از بازیگران سینمای قبل از انقلاب با موضوعی درباره یک جنگ نامشخص، پرفروش ترین فیلم سال شد و جنجالی پردامنه را در جامعه ایجاد کرد. بعد از آن هم باز این آثار مرتبط با جنگ بودند که صدرنشین جدول فروش بودند. در این میان چند فیلم حادثه یی با مضامینی درباره اتفاقات قبل از انقلاب و مبارزه با مفاسد رژیم پهلوی به فروش های بالایی دست یافتند. فیلم هایی مانند سناتور (مهدی صباغ زاده) در سال 62 و بالاش (اکبر صادقی، ساموئل خاچیکیان) در سال 63 از جمله این فیلم ها بودند. سال 64 نقطه عطفی در سینمای ایران بود. در این سال عقاب ها (ساموئل خاچیکیان) بی سابقه ترین فروش را در تاریخ سینمای ایران رقم زد به طوری که بنا بر یک آمار غیر رسمی نزدیک به نیمی از مردم تهران به تماشایش رفتند و تنها در اولین اکران رسمی اش به مدت 9 هفته 15 میلیون تومان در تهران فروش کرد و تا سال ها به عنوان فیلم پرفروش در سینماهای شهرستان ها و سینماهای خارج از گروه تهران اکران می شد. جمله معروفی میان دست اندرکاران سینمایی است که می گویند تهیه کنندگان فیلم عقاب ها هنوز از درآمد این فیلم ارتزاق می کنند. در همین سال 64 ملودرام گل های داودی (رسول صدرعاملی) و فیلم خاطره انگیز شهر موش ها هم به فروش های بالایی رسیدند تا در کنار فیلم حادثه یی تاراج (ایرج قادری) سال خاطره انگیزی در زمینه استقبال مخاطبان را رقم زنند. هرچند سیاست های مدیران سینمایی که در پی تغییر سطح سلیقه مخاطبان بودند، این استقبال ها را برنمی تافتند و سازندگان فیلم های عقاب ها و تاراج به واسطه همین فروش های بالا تا سال ها ممنوع الفعالیت شدند. از نیمه دوم دهه 60 با تصمیم مدیران سینمایی در راستای جهت دهی به ذائقه مخاطبان، سینمای حادثه یی در حاشیه قرار گرفت و فیلم های طنز آمیز یا مرتبط با کودکان در مرکز توجه قرار گرفتند. اجاره نشین ها (داریوش مهرجویی)، ماموریت (حسین زندباف) و خواستگار (مهدی فخیم زاده) از جمله پرفروش ترین فیلم های کمدی نیمه دوم دهه 60 بودند. از سوی دیگر سال های پایانی دهه 60 را باید متعلق به فیلم های مربوط به کودکان دانست که در آن سال ها در اوج خود بودند. فیلم هایی مانند گلنار (کامبوزیا پرتوی) و دزد عروسک ها (محمدرضا هنرمند) از جمله این فیلم ها بودند که آخری در سال 69 با فروش 24 میلیونی رکورد جدیدی در سینمای ایران به جا گذاشت.

دهه 70 - کشف عشق و التهاب

سرآغاز دهه 70 در سینمای ایران با اتفاقات گوناگونی همراه بود. پایان جنگ و آرامش نسبی که حاصل از این اتفاق در جامعه به وجود آمده بود همراه با نرمش سیاست های مدیریتی سینمای کشور در اجازه دادن به ساخت فیلم های متفاوت باعث شد دو سال اول دهه 70 به سال «کشف عشق» در سینمای ایران معروف شود. هرچند این سیاست دیری نپایید و با افزایش مخالفت ها و تغییر مدیران فرهنگی کشور دولت مستعجل بود اما باعث شد پرفروش ترین فیلم نخستین سال این دهه اثری باشد که به تمامی در قالب های سینمای بعد از انقلاب ایران تا آن سال ها نمی گنجید. «عروس» فیلمی جوانانه با بازیگران دیده نشده یی بود که خارج از ادبیات رسمی آینه یی از ارزش های مادی اجتماع آن دوران در ارتقای طبقاتی ارائه می داد. فیلم با فروش خیره کننده 33 میلیونی در سال 70 رکورد فروش سینمای ایران را شکست. با واکنش های ایجاد شده نسبت به سیاست های سینمایی کشور جریان فیلم هایی چون عروس متوقف شد و مجدداً فیلم هایی با پس زمینه طنز و حادثه مورد توجه قرار گرفتند. افعی (محمدرضا اعلامی) که نمونه ایرانی قهرمان مبارز امریکایی رمبو بود در سال 72 صدرنشین جدول فروش بود و البته در همین سال فیلمی چون از کرخه تا راین (ابراهیم حاتمی کیا) هم فروش بالایی داشت. سال های بعد نیمه اول دهه 70 را باید متعلق به سینمای کودک، طنز و درام دانست. در این سال ها فیلم هایی چون کلاه قرمزی و پسرخاله (ایرج طهماسب) و خواهران غریب (کیومرث پوراحمد) با مضامینی مرتبط با کودکان از مرز رویایی فروش 100 میلیون تومانی گذشتند که به ویژه در مورد کلاه قرمزی یک پدیده اجتماعی هم به وجود آمد و این فیلم نیز بسیاری از خانواده های قهر با سینما را مجدداً با این مکان آشتی داد. در همین دوره ملودرامی چون می خواهم زنده بمانم (ایرج قادری) هم فروش بالایی داشت و نشان داد که تماشاگران همچنان به داستان های اشک انگیز روی خوش نشان می دهند.

اما نیمه دوم دهه هفتاد به تمامی متفاوت از نیمه نخستش است. وقوع رویدادی تاریخی چون دوم خرداد بسیاری از مناسبات سیاسی - فرهنگی جامعه را تغییر داد که سینما نیز از جمله آنها بود و این چنین بود که بسیاری از فیلم ها و مضامینی که تا آن زمان بر پرده دیده نشده بودند، اجازه ساخت گرفتند و چهره هایی مشهور شدند که تا قبل از آن بنا بر معیارهای موجود فرصت رسیدن به مرزهای آن را هم نداشتند. آدم برفی (داود میرباقری) نخستین فیلم پرفروش این دوره بود که تا قبل از این اتفاق اجازه نمایش نداشت. پرفروش شدن چنین فیلمی در همان نخستین سال نشان دهنده ویژگی ها و مختصات چنین دوره یی بود. سال بعد یک کمدی بوف درباره یک مرد دو زنه رکورد فروش سینمای ایران را قاطعانه شکست. مرد عوضی (محمدرضا هنرمند) در روایت داستانش برای اولین بار جلوه هایی از یک کمدی جنسی را حداقل در گفتار در سینمای ایران ارائه می داد که به گمان بسیاری اصلی ترین دلیل پرفروش شدنش بود. این فیلم برای اولین بار از مرز فروش 300 میلیونی فقط در تهران عبور کرد. اواخر دهه 70 باز هم تجربه های جدید سینمای ایران در نزدیک شدن به مرزهای بیانی جدیدی که تا قبل از آن اجازه فعالیت در آنها را نداشتند، صدرنشینان جدول فروش بودند. قرمز (فریدون جیرانی) و دو زن (تهمینه میلانی) در سال 78 و شوکران (بهروز افخمی) و زیر پوست شهر (رخشان بنی اعتماد) در سال 79 از جمله این فیلم ها بودند که هرکدام در نوع خود موضوعاتی را روایت می کردند که جزء نکات مغفول مانده سینمای ایران در سال های قبل بودند. در میان آنها فیلمی چون شوکران را می توان نمونه موردی سینمای اواخر دهه 70 ایران دانست که پرفروش شدنش نشان از اقبال مخاطبان به آن نوع سینما هم دارد. در این میان فیلمی چون عینک دودی (محمدحسین لطیفی) نیز پرفروش بود که همچنان از جایگاه مناسب طنز و کمدی نزد تماشاگران حکایت می کرد.

دهه 80 - بازگشت به طنز و کودک

افول شعارها و برنامه های جریان سیاسی و اجتماعی دوم خرداد، در سال های ابتدایی دهه 80 خیلی زود جلوه خود را در سینما نشان داد. در سال اول این دهه مسوولان سینمایی کشور تغییر کردند و سیاست های سینمایی به ویژه در بیان مضامین التهاب برانگیز سختگیرانه تر شد. در چنین شرایطی به سنت مالوف سینما در ایران باز هم این طنز و کمدی بود که پرفروش ترین فیلم ها را شکل داد. در نخستین سال این دهه البته آثار به جا مانده از دوران قبل مانند سگ کشی (بهرام بیضایی) و پارتی (سامان مقدم) پرفروش ترین فیلم ها بودند. سال بعد اما جدول فروش به تمامی در اختیار فیلم های کمدی یا مرتبط با کودکان بود. کلاه قرمزی و سروناز (ایرج طهماسب)، دختر شیرینی فروش (ایرج طهماسب) و نان و عشق و موتور هزار (ابوالحسن داودی) پرفروش ترین فیلم های سال 81 بودند که اولی مانند نسخه اولیه اش رکورد فروش سینمای ایران را جابه جا کرد و از مرز 400 میلیون گذشت. توکیو بدون توقف (سعید عالم زاده) در سال 82 باز هم با مضمونی طنزآمیز پرفروش ترین بود و سال بعدش پدیده مارمولک با وجود اکران محدود در مدت 3 هفته مرزهای فروش را در هم ریخت و سینمای ایران را به مرز رویایی یک میلیارد نزدیک کرد. سال بعد این بار نوبت مکس (سامان مقدم) بود که با مضمونی طنزآمیز صدرنشین جدول شود. و سرانجام سال گذشته آتش بس (تهمینه میلانی) با عبور از مرز یک میلیارد تومان فروش سینمای ایران را به مرزهای جدیدی رساند و حالا ظاهراً نوبت اخراجی ها است تا فروش تاریخی جدیدی برای این سینما خلق کند. هرچند که در گذر تمام این سال ها هیچ گاه مکانیسم دقیقی از سنجش میزان تماشاگران (نه فروش) فیلم ها وجود نداشته تا مشخص نشود که کدامیک از این فیلم های پرفروش، لزوماً پرتماشاگرترین فیلم های ایرانی بوده اند


نوشته شده در شنبه 87/3/4ساعت 5:11 صبح توسط یزدان ذوالقدر نظرات ( ) |

مادر
گریه میکنی ، پسرت مثل خودت دلش بزرگ نیست ... اون علی هستش که در بنی نجار با
خدایش برای دردهای من و تو می گرید ، و همان جا با دستهایش چاه می کند ، همان جا
مینوسد و با همان دست های پاک خود دستهای کوچک من و تو را میگیرد و باز هم با آن
دستهای پاک شمشیرش را میکوبد و همه بر سره کسانی که همواره بر سر ما می کوفتند ،
اشک هایش نیر دورن همان دستهای پاکش میریزد ، و با دستهای قدرتمندش باز مسئولیت
سنگین را میکشد و چه می گویم ؟ با همان دستها مقبره فاطمه را می کند اما نه همچون
ما اشکبار و نه همچون ما بی احساس ، می کند ، آنچنان که قلب را میکند ، میکند و
میگرید اما نمی ایستد و چگونه بگویم ؟ با همان دستهایش چشمان پیام آور را می بندد ...


 مادرم از علی سخن گفتم ظلم است ، از علی گفتن
خیانت است ، ببخش که یک گوشه از نظرم را گفتم.

شریعتی


نوشته شده در شنبه 87/3/4ساعت 5:10 صبح توسط یزدان ذوالقدر نظرات ( ) |

مادر...اونجا باز یادی از پیام آور بزرگ کردم و یادی از اون مرد عدالت طلب و
فهمیدم که آون پیام آور بزرگ ، این پیام آور زمانه و این علی بزرگ ، همچون من و ما
تنها هستند ، مادر تو همچون فاطمه پنهانی و من بر گور ! نتوانستم درک کنم که آیا در
گفته های این مردان بزرگ مشکلی بود ؟ و یا نه ، مشکل از ما بود ؟ " من اکنون
دوباره همچون آن پیامبر زمانه ، «آمده ام کنار یک خانه گلی ، متروک ، خاموش ، زنش
پنهان ، ابوذرش در کویر مدفون ، پسرش هست اما بی سر ، سجادش را دهن بریده » من سرم
را به درب این خانه گذاشتم ، در این خانه سکوت مطلق است ، در این خانه آرامش مطلق
است ، دراین خانه تنها هستم ، مادر تنها هستم در این کویر بی پایان و در انتظار
مدفون شدن ...
نوشته شده در شنبه 87/3/4ساعت 5:10 صبح توسط یزدان ذوالقدر نظرات ( ) |

حرف هایی است برای نگفتن

       حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورد.

      ارزش هر انسان به حرف هایی است که برای نگفتن دارد!

                                                              دکتر شریعتی


نوشته شده در شنبه 87/3/4ساعت 5:9 صبح توسط یزدان ذوالقدر نظرات ( ) |


 در جنوب وجنوب شرقی آسیا و شرق دور پیروان زیادی  دارد.خاستگاه آن در شمال شرقی شبه قاره هند و مربوط به 2600 سال پیش است.


 

این دین عمدتا یک فلسفه معنوی و سیستم اخلاقی می باشد. مرحله تکامل معنوی از طرق" تمرین انسانیت بخشندگی/ رحم و شفقت/ پرهیز از خلاف کاری و کنترل شخصی" حاصل می شود. پیروان بودا او را یک پیغمبر منطقی و تجربه گرا و اجتماعی گرا می دانند.


بودا اخلاق را بر 10 اصل بنا     می کند:


1-نکشتن حیوانات  2- مصرف نکردن اموال غیر  3- دوری از ناپاکی و بی عقتی  4- دوری از فریبکاری  5- اجتناب از شکم بارگی به خصوص در بعدازظهرها  6- دوری و اجتناب از مستی شراب  7- اجتناب از رقص و آواز و لهو ولعب  8- نفی زیور آلات و آرایشها و تجمل های ظاهری  9- دوری از جمع آوری زر و سیم(پول)  10- کناره گیری از بستر نرم و راحت


اعمال و مراسم مذهب بودا:


 

1-    لباس زرد پوشیدن که نشانه اضطراب است.


 

2-    تراشیدن سر و ریش


 

3-    آرامش و تامل و مراقبت درونی


 

4- کشکول گدایی(از همه بی نیاز و بیزار می شود.)


 

شهر مقدس بودائیان شهر لهاسا در تبت می باشد. و دالائی لاما پیشوای بودائیان جهان می باشد.


نوشته شده در جمعه 87/3/3ساعت 4:37 صبح توسط یزدان ذوالقدر نظرات ( ) |

آشوربانی پال : من از شهرهای عیلام به اندازه ای ویران کردم که برای عبور از ویرانه ها یک ماه و بیست و پنج روز وقت لازم است . شاهزادگان و جوانان و پیران و خواهران شاه را همگی به اسیری بردم . زنان و مردان شهر را به همراه اسبان و گوسفندانشان که شمارشان از دسته های ملخ بیشتر بود همگی را به غنیمت بردم . تمام عیلام و شوش و هلتماس را تصرف کردم و بانگ آدمیزاد و شادی را از آنجا برانداختم .

آشوربانی پال فرمان داد تا زبان سربازان اسیر را بکنند و با گرز سرهایشان را بکوبند تا بمیرند . دستور داد تا مردم شهر را در برابر مجسمه گاوان بالدار شهر سر ببرند . این کار آشوربانی پال درست همانند جدش سناخریب است که وی نیز چنین کرده بود . جسد مردگان در شهر بایستی بماند تا خوکان و پرندگان بخورند .

(اندکی بعد از او کوروش با آن گفته های و کارهای عظیم آمد ، تفاوت ها و تضاد ها نمایان شدند...)


نوشته شده در جمعه 87/3/3ساعت 4:34 صبح توسط یزدان ذوالقدر نظرات ( ) |

هر آئینه به شما می گویم هرکسی که برای تقرب به وجود خداوند و ورود به ملکوت او خانه و پدر و مادر و زن و فرزندانش را ترک کند علاوه بر آنکه به پاداش بزرگ در این دنیا دست خواهد یافت بلکه در آینده زندگی جاودان را تجربه خواهد کرد.( انجیل لوقا باب هجدهم آیه بیست و نه)


هرگاه کسی نز من آید و پدر و مادر و زن و فرزندانش و برادران و خوهرانش و حتی جان خویش را دشمن نداند  شاگر من نیست .( انجیل لوقا باب چهارم آیه بیست و ششم)


 

نه به خاطر آن آمده ام که قانون شمشیر را شایه سازم و نه پیک سلامتی و خوشی می باشم . بلکه آمده ام تا مرد را از پدر خود و دختر را از مادر خود و عروس را از مادر شوهرش جدا سازم . دشمنان شما اهل خانه شما هستند . هرکه پدر را مادر را بیش از من دوست بدارد لایق من نباشد . هرکه پسر یا دختر را از من بیشتر دوست بدارد لایق من نباشد . هر که صلیب را برندارد و به همراه من نیاید لایق من نیست . هرکه جان خود را در یابد هلاک خواهد گشت ( انجیل متی باب دهم آیه چهل)


نوشته شده در جمعه 87/3/3ساعت 4:34 صبح توسط یزدان ذوالقدر نظرات ( ) |

در یونان باستان پر است از ازدواجهای خواهر با برادر - پسر با مادر - دختر با پدر . اساطیر آنان در کنار داشتن بزرگانی همچون سقراط و افلاطون پر است از داستانهای جنسی میان خانوادهایشان ! . متاسفانه این تمدن را به عنوان پیشرفته ترین تمدن اخلاقی جهان معرفی کرده اند و هیچ سخنی از آلوده گی ها جامعه یونانی نشده است . زیرا اگر چنین نمیکردند بایستی به سراغ تمدن شرقی ایران می آمدند و آن را برترین جهان معرفی میکردند که این نیز بدلایل کاملا آشکار سیاسی غربیان به همگان ثابت شده است .
در اوستا کتاب دینی زرتشتیان حتی یک مورد یافت نمی شود که امر به ازدواج با خواهران و مادران خود داده باشد و حال آنکه بنیان گذار چنین سخنانی کسانی نیستند جز تاریخ نگاران یونانی مانند : استرابون - هرودوت و خسانتوس . حال آنکه اسکندر گجستک که سه مرد برتر جهان لقب یافته است زندگی اش مملو از آلودگی های جنسی بوده است و این در دهها کتاب و حتی فیلم الکسندر گریت نیز ذکر شده است . هرودوت بنیان گذار این تهمت به ایرانیان است . وی درباره خشایارشاه می گوید او درخواست ازدواج با خواهر خویش را مطرح میکند ولی موبدان وی را از این کار منع میکنند ولی با پافشاری وی موبدان قانونی را به ثبت می رسانند که تنها شاه مجازاست چنین کاری کند . درباره شخصیت هرودوت در نوشته های پایانی متذکر می شویم که او به دهها خدا اعتقاد داشته است و کار به جای شاهنشاه کمبوجیه در کشتن خدای دروغین مصر که گاوی بوده است را از دیدگان خود که در جامعه ای هرزه و روسپی زندگی کرده است را به شکل زشتی نکوهش میکند و انتظار داشته است که کمبویجه فرزند کوروش بزرگ که در جامعه ایران باستان یکتا پرستی را آموخته بود به گاوی به نام خدای مصر احترام بگذارد .


زرتشتیان هرگز با افراد داخل خانواده خود طبق قانون زرتشتی سـ کـ س نکردند


نوشته شده در جمعه 87/3/3ساعت 4:33 صبح توسط یزدان ذوالقدر نظرات ( ) |

پسر داوود به نام امنون عاشق خواهرش به نام تامار می شود . خواهرش دوشیزه بود و در خانه نزد پدر به سر می برد و چون دوشیزه بود امنون ازدواج با او را سخت یافت . سرانجام از درد بی قراری لاغر و ضعیف و بیمار شد . چنانکه عمویش یوناداب از او علت اندوهش را جویا شد . امنون نیز داستان دلدادگی به خواهرش را عنوان کرد یوناداب لختی اندیشید و چاره ای ساخت و امنون را گفت که در خانه تمارض کند و چون پدرش داوود شاه بزرگ اسرائیل است خواهرت را به پرستاری ات خواهد فرستاد و چون تو با خواهرت در خانه تنها شدی پیشنهاد را عنوان کن . چنین شد و امنون به تامار درخواست نزدیکی کرد ولی خواهر او را از این کار برحذر داشت و راهی قانونی برایش پیشنهاد نمود تا با پدرانشان درمیان گذارد زیرا آنها خواهند پذیرفت . ولی امنون توجهی نکرد و با وی همبستر شد و سپس وی را از خانه اش بیرون کرد . خبر این ماجرا برای مدتی خشم پدر و برادرانش را بر می انگیزد ولی پدر وی پس از مدتی او را می بخشد ولی برادرش ابشالوم کینه این کار وی را بر دل میگرد و او را در میهمانی خانوادگی به قتل می رساند .



نوشته شده در جمعه 87/3/3ساعت 4:32 صبح توسط یزدان ذوالقدر نظرات ( ) |

در تمامی تواریخ باستانی حتی تا قرن دوم پس از میلاد در شهر "ارسی نوئه" دوسوم مردمان شهر با خواهران - مادران و دختران خود ازدواج میکردند . در یونان نیز زنان از ارث محروم بوده اند و انسانهایی دست چندم به حساب می آمده اند . ولی در مصر زنان بر مردان ارشد تر بودند .در مصر شوهر پس از مدتی همه میراث خود را به همسر می بخشید . در بابل معابد مخصوص برای مسائل جنسی برای مردمان داشته اند که نامش معبد ایشتار بوده . ایشتار الهه روسپی گری در میان مردمان بابل است . پدر و مادران دختران خود را برای احترام به این معابد تقدیم میکردند تا دیگران از آنان بهره ببرد . حال آنکه در هیچ یک از کتابهای دینی اوستا و گاتها چنین مواردی یافت نمی شود البته نباید گفته های بالا را با تعصب ایرانی بودن اشتباه گرفت .


نوشته شده در جمعه 87/3/3ساعت 4:31 صبح توسط یزدان ذوالقدر نظرات ( ) |

<   <<   16   17   18   19   20      >
Design By : Pars Skin