سین هشتم
پسر داوود به نام امنون عاشق خواهرش به نام تامار می شود . خواهرش دوشیزه بود و در خانه نزد پدر به سر می برد و چون دوشیزه بود امنون ازدواج با او را سخت یافت . سرانجام از درد بی قراری لاغر و ضعیف و بیمار شد . چنانکه عمویش یوناداب از او علت اندوهش را جویا شد . امنون نیز داستان دلدادگی به خواهرش را عنوان کرد یوناداب لختی اندیشید و چاره ای ساخت و امنون را گفت که در خانه تمارض کند و چون پدرش داوود شاه بزرگ اسرائیل است خواهرت را به پرستاری ات خواهد فرستاد و چون تو با خواهرت در خانه تنها شدی پیشنهاد را عنوان کن . چنین شد و امنون به تامار درخواست نزدیکی کرد ولی خواهر او را از این کار برحذر داشت و راهی قانونی برایش پیشنهاد نمود تا با پدرانشان درمیان گذارد زیرا آنها خواهند پذیرفت . ولی امنون توجهی نکرد و با وی همبستر شد و سپس وی را از خانه اش بیرون کرد . خبر این ماجرا برای مدتی خشم پدر و برادرانش را بر می انگیزد ولی پدر وی پس از مدتی او را می بخشد ولی برادرش ابشالوم کینه این کار وی را بر دل میگرد و او را در میهمانی خانوادگی به قتل می رساند . در تمامی تواریخ باستانی حتی تا قرن دوم پس از میلاد در شهر "ارسی نوئه" دوسوم مردمان شهر با خواهران - مادران و دختران خود ازدواج میکردند . در یونان نیز زنان از ارث محروم بوده اند و انسانهایی دست چندم به حساب می آمده اند . ولی در مصر زنان بر مردان ارشد تر بودند .در مصر شوهر پس از مدتی همه میراث خود را به همسر می بخشید . در بابل معابد مخصوص برای مسائل جنسی برای مردمان داشته اند که نامش معبد ایشتار بوده . ایشتار الهه روسپی گری در میان مردمان بابل است . پدر و مادران دختران خود را برای احترام به این معابد تقدیم میکردند تا دیگران از آنان بهره ببرد . حال آنکه در هیچ یک از کتابهای دینی اوستا و گاتها چنین مواردی یافت نمی شود البته نباید گفته های بالا را با تعصب ایرانی بودن اشتباه گرفت . می شوم من غرق دریا شعری از عمق وجودم *** چشمهایم خیس و خسته کامران نجف زاده علی (ع) اسوه کار و تولید اقتصادی بعضی علی (ع) را به علم زیادش می شناسند و بعضی حیران عدالتش هستند. بعضی شیدای غیرتمندی اش هستند. بعضی هم مبهوت جنگاوری اش. اما کمتر کسی علی را اسوه و سمبل کار و تولید اقتصادی می شناسد. علی از همان دوران کودکی وبعدها نوجوانی و جوانی اش مشغول کار و فعالیت شد. از کودکی تا کهنسالی تا آنجایی که وقت و فرصت به او اجازه می داد، کار می کرد و خرج زندگانی اش را تأمین می نمود. در تمام این دوران هم : حتما ویندوزهایی مانند ویندوز MRT را دیده اید که همراه نصب ویندوز نرم افزارهای اضافه ای نصب می شود. اگر می خواهید چنین ویندوزهایی درست کنید این برنامه به شما کمک خواهد کرد. همچنین اگر بخواهید ویندوزی درست کنید که تمام تنظیمات را خودش انجام داده و مثلا سریال نصب را نیز از شما نپرسد این برنامه برای شما مفید است. می توانید ویندوزی به دلخواه خود و با برنامه های مورد نظر خود و با نصب خودکار بسازید و به دوستان خود نیز آن را معرفی کنید. منوهای این برنامه با تغییر زبان به صورت فارسی نمایش داده می شوند. این برنامه در ویندوز ویستا نیز بدون مشکل نصب و اجرا می شود.
دانلود کنید ( 4/4 م ب ) بعد از خارج کردن فایل از حالت فشرده، محتوای آن را در محل نصب نرم افزار کپی کنید.
می زنم او را صدایش
کشتی عشقست اینجا
می رود با ناخدایش
***
می سرایم از برایش
اشک هایم را ضمیمه
می کنم با هر کلامش
می شود از اشک هایم
ذکرهایم می شود گم
لابلای گریه هایم......
پادشاهان ایران بدون شک معایبی داشته اند چون خصلت طبیعی انسان است و اگر مشکل و خطایی نداشته باشد که می شود ذات یزدان پاک . این خطاها را بایستی تجزیه و تحلیل کرد که آیا قابل قبول است یا خیر ؟ شاهان ایران هرگز قابل مقایسه با روزگاران خود نبوده اند و هزاران سال جلوتر از زمان می اندیشیدند . منشور کورش بزرگ بدون تردید حداقل 2500 جلوتر از زمان خودش صادر شده است و تا آن روزگار هیچ کس چنین نکرده بود روزگاری که شاهان سومر و بابل و آشور چنین فرمان می داده اند .
کتیبه ای از آشور نصی پال : به گینایو حمله بردم و آنرا تصرف کردم . 600 نفر از جنگاوران دشمن را بیدرنگ سربریدم . 3000 نفر اسیر را زنده زنده طعمه آتش کردم . اسیران دیگر را پوست کندم و از دروازه اصلی شهر آویزان کردم . مشرق زمین - تمدن ویل دورانت
حال گوشه ای از اندیشه شاهان یکتاپرست ایران باستان
داریوش بزرگ چنین گوید : خدای بزرگ است اهورامزدا. که این جهان را بیافرید . که خرد و نیروی کوشش را بر من ارزانی داشت به خواست و نیروی اهورامزدا شاهم و فرمانهای او را اجرا میکنم این چنین : دوستدار و پیرو راستی هستم و بدی را دشمنم . خواهان داد و عدل هستم . نه می خواهم که از سوی توانایی به ناتوانی ستم شود و نه میخواهم که ناتوانی به توانایی بد کند . آنچه موافق راستی است میل من است و آنچه خلاف راستی است به شدت با آن مخالفم . خویم را در حد اعتدال نگه میدارم و چون خشم بر مرا فرا گیرد با اراده بر آن چیره میشوم تا مبادا ناروایی روی دهد . تو که بعد از من شاه خواهی بود از دروغ سخت بپرهیز . مردی که خواهد دروغزن بود نیک کیفر ده. اگر چنین می اندیشی باید کشورم در امان باشد . آنهایی که پیشتر شاه بودند در آن مدت ، آنچه را که من در یک سال و اندی به خواست اهورامزدا کردم نکردند . از آن رو اهورامزدا مرا یاری کرد، چون بدکردار نبودم ، دروغزن نبودم ، خطاکار نبودم ، نه من ، نه دودمانم . بر پایه راستی رفتار کردم : نه به ناتوان و نه به توانا بد کردم ، مردی که با خاندانم همکاری کرد او را نیک پاداش دادم و آنکه زیانکاری کرد ، او را نیک کیفر دادم . تو که سپس شاه خواهی بود ، مردی که دروغزن یا خطاکار است او را دوست مباش و او را نیک کیفر ده . تو که سپس این نوشته ها را که من نوشتم ، یا این نگاره ها را ببینی ، آنها را ویران مکن ، تا جایی که ممکن است آنها را بپای ، تا زمانی که تندرست باشی .
آری اینگونه می توان پنداشت که ملتی بزرگ همچون ایرانیان را غرب برای آنکه مردم ما دیگر به اندیشه گذشته با شکوهشان نباشند سرکوب کرده است و تمدن یونان که البته بزرگانی را در خود داشته ولی از دیدگاه اخلاقی و فساد سرآمد تمامی ملتها بودند را به نام مهد فرهنگ و اخلاقیات و علوم جهان معرفی میکنند . این هیچ دلیلی ندارد به جز حقیر شمردن ملت بزرگ باستانی ایران که هیچ یک از این مظاهر فساد اخلاقی را در تاریخ خود نداشته است و همواره یکتا پرست ترین ملتهای جهان به شمار می آید . به همین جهت دهها فیلم و سریال های جهانی ساخته می شود و از شاهان گذشته روم و یونان ستایش میکنند ولی تا کنون هیچ برنامه و فیلمی برای بزرگ مردان جهان همچون کوروش بزرگ و داریوش بزرگ و زردشت و نوشیروان دادگر و اردشیر بابکان و مهرداد بزرگ وتیرداد و خشایار شا و . . . ساخته نشده است این اوج جانب داران نگریستن به تاریخ جهان است که تنها ملت ایران می تواند در برابر آن بایستد و باردیگر به شکوه گذشته اش باز گردد و این بزرگ ترین خطر برای آنان شمرده می شود .
متاسفانه امروزه اکثر سالمندان به « سوء تغذیه » دچارهستند ، یا تمایلی به صرف مواد غذایی ندارند و در واقع بی اشتها می باشند و یا در اثر مصرف بیش از حد انواع غذاهای چرب و نامناسب به چاقی و یا بیماریهای ناشی از آن مانند بیماریهای قلبی ـ عروقی ، دیابت و فشار خون بالا مبتلا شده اند . به همین دلیل سالمندان باید به نوع تغذیه ی خود توجه بسیار زیادی داشته باشند تا به عوارض فوق دچار نگردند . اختلال در سیستم ایمنی بدن کاهش قدرت و توانایی و هم چنین اختلال در عمل کرد ارگان ها و کاهشحواس از جمله تغییرات دوران سالمندی است . همان طور که اشاره گردید سالمندان با مشکل کاهش حواس چشایی و بویایی مواجه اند حتما بارها شنیده اید که برخی از پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها می گویند : « غذاها دیگر طعم غذاهای قدیم را ندارد »
با افزایش سن متابولیسم بدن کاهش می یابد ، لذا فرد به انرژی کمتری در طول روز نیاز دارد . در مقابل به دلیل افزایش کاتابولیسم بدن میزان پروتئین بیشتری باید به بدن او برسد که می توان از طریق از طریق مصرف مواد غذایی ( گوشت گوسفند و گاو کم چربی ) آن را جبران نمود .
تامین املاح معدنی و ویتامین های مورد نیاز بدن نیز یکی دیگر از مواردی است که سالمندان باید به آن توجه داشته باشند . در این خصوص مصرف میوه و سبزی جات به ویژه از نوع برگ سبز تیره میتواند موثر باشد .
سبزی جات و میوه جات سرشاراز فیبرهستند در نتیجه در رفع مشکل یبوست که اکثر سالمندان با آن مواجه آن مواجه اند نیز مفید است . نا گفته نماند سالمندانی که چربی خون دارند می توانند با مصرف سبزی جات ، چربی خون خود را کاهش دهند چرا که سبزی جات اثر کاهش دهندگی چربی دارند .
مشروعیت کار برای علی (ع) مهم بود، نه نوع و مقبولیتش!
به همین جهت هم، امام را در دورانهای مختلف عمرشان در کارهای گوناگون و مختلفی می بینیم. در جوانی با شتری برای مردم مشکهای آب را حمل می نمود و آنها را در اختیار آنان قرار می داد و آنها را در اختیار آنان قرار می داد تا مخارجش تأمین شود. با کاشت درخت و بنای باغها، با حفر قنات و چاهها زمین را آباد می کرد و چرخ اقتصادی را به چرخش درمی آورد. او کار می کرد و درآمدش را انفاق می نمود. با اینکه بعدها یکی از پردرآمدترین انسانهای زمان خودش شده بود، اما باز هم به اموالش دل نمی بست. خود می فرماید :
صدقه ای که من از مال خودم خارج می کنم، اگر مابین همه بنی هاشم تقسیم کنم، آنها را کفایت می کند.
و اینهمه از آن رو بود که امیرالمؤمنین بزرگترین دشمن فقر و نداری بود. در کلامی به فرزندش محمد حنفیه می فرماید :
پسرم من از فقر بر تو می ترسم. از آن به خدا پناه ببر! چرا که فقر دین انسان را ناقص و عقل و اندیشه او را مشوش و مردم را نسبت به او، و او را نسبت به مردم بدبین می سازد.
او دشمن فقر بود. سفارش می کرد که هرکس باید با کار و کوشش، از دچار شدن خانواده اش به فقر و مکنت جلوگیری کند و پس از آن هم در آمدش را به کمک و یاری فقرا، اختصاص دهد. امیرالمؤمنین کاری را که در جهت مبارزه با فقر انجام می شد امری مقدس و در ردیف جهاد فی سبیل الله به حساب می آورد. از همین رو هم بود که مولای مؤمنان علاقمند بود تا از دسترنج خودش به تأمین زندگی اش بپردازد. حتی در دوران خلافت هم که کار و وظیفه اش سنگین، و فعالیتش زیادتر بود- امیرالمؤمنین بر کشوری وسیع حکومت می کرد که چندین برابر ایران فعالی است و به عزل و نصب و بازرسی و حسابرسی می پرداخت- با اینکه کارهای خلافت خسته اش می کرد، اما همچنان تأکید داشت که از دسترنج خودش امرار معاش کند و از بیت المال مصرف نکند. و نقل است حتی پس از بیعت مردم با ایشان در امر خلافت، به مزرعه رفت و مشغول کار و زراعت خویش شد.
آری! بی رغبتی به دنیا، بابنای دنیا که خدای متعال آنرا وظیفه همگان قرار داده است،منافات ندارد. شیوه امیرالمؤمنین که تربیت یافته اسلام است به ما می فهماند :
دنیا را بسازید، زمین را آباد کنید، ثروت ایجاد کنید، اما دل نبندید! اسیر آن نشوید، تا راحت بتوانید در راه خدا انفاق کنید. هر چه می توانید ثروت تولید کنید،اما خودتان کمتر مصرف کنید!
ناظم الاطباء در سال ???? هجری قمری، اولین بیمارستان تهران و ایران را در میدان حسن آباد و در محلهای به نام هشت گنبد، تاسیس نمود.
این بیمارستان تا سالها به نام "مریضخانه دولتی" نامیده میشد. پس از آنکه این بیمارستان شروع به فعالیت کرد، ناظم الاطباء به ناصرالدین شاه پیشنهاد کرد تا در این بیمارستان، پزشکان تربیت شده ایرانی به معالجه بیماران بپردازند. پس از آن و با موافقت ناصرالدین شاه، تدریس رشته طب در مدرسه دارالفنون پذیرفته شد و هر ساله تعدادی دانشجو، به منظور فراگیری دانش پزشکی وارد این مدرسه میشدند و بر اساس تعالیم ناظم الاطباء به فراگیری این دانش میپرداختند. این عده، همزمان در مریضخانه دولتی و تحت نظر پزشکان غربی به کارآموزی پرداخته و توانستند اولین نسل از پزشکان تربیت شده دارالفنون شوند.
پس از این بیمارستان، چند بیمارستان دیگر نیز در تهران دایر شد، می توان از بیمارستان نظامی تهران نام برد که موسس آن شاهزاده علیقلی میرزا بود.
"مریضخانه دولتی" پس از چندی و در سال ???? به پاس زحمات پدر طب ایران به بیمارستان سینا تغییر نام داد. این بیمارستان سالهای متمادی، محلی برای معالجه و درمان امراض بیماران بود.
اولین آگهی بازرگانی تهران
در تهران کنونی که چشم میگردانی، تابلوها و پوسترهای تبلیغاتی به چشم میآید. شهر پر است از آگهیهای بازرگانی و تجاری.
اولین بار که پای آگهیهای تجاری در ایران باز شد، زمانی بود که روزنامه "وقایع اتفاقیه" تازه منتشر میشد. امیرکبیر به منظور انعکاس اخبار بلدیه، اقدام به چاپ این روزنامه کرده بود و از اتفاقات و وقایع شهر در آن مینوشت. در همین زمان بود که اولین آگهی تجاری در این روزنامه به چاپ رسید.
در سال ???? هجری قمری و در زمان صدارت امیر کبیر، شخصی به نام "میسوروجیاری" اولین آگهی تجاری را در این روزنامه به چاپ رساند. این آگهی به تبلیغ غذاهای اروپایی اختصاص یافته بود که در تهران آن روز فراوان یافت میشد. تا مدتها بعد از چاپ این آگهی، تنها غربیان ساکن تهران مشتریان چاپ آگهی بودند.
بعدها تجار ایرانی متوجه تاثیر این گونه روش تبلیغاتی جدید شده و از آن استفاده نمودند.
آتش نشانی در تهرانشالوده اداره آتش نشانی در بین سالهای 1304 و 1305و در زمان تصدی سرلشکر بوذرجمهری در شهرداری تهران ریخته شد.
یک نفر آلمانی به نام "هانری فردریش دوئل" به ریاست فنی و یکی از افسران روس سفید به نام "کلنل وربا" به ریاست نظامی آتش نشانی تعیین شدند و سپس این موسسه تحت نظر روسای ایرانی که غالبا از افسران بودند قرار گرفت.
در آذر 1307، پنج دستگاه اطفا حریق و یک دستگاه آبپاش بزرگ و 4 دستگاه آبپاش کوچک به وسیله بلدیه از آلمان خریداری شد و برای ساختمان محل و تامین بودجه اطفائیه پیشنهادی تهیه و تقدیم گردید. به علاوه یک فروند کشتی اطفائیه به وسیله دولت از آلمان خریداری شد که برای خاموش کردن حریق کشتیها در دریای خزر و مرکز آن در بندرانزلی بود.
اداره اطفائیه ابتدا در سه راه امین حضور در گاراژ حسینی تشکیل گردید و در سال 1311 به محل چهارراه حسن آباد که گورستانی بود و من جمله قبر کلهر خوشنویس معروف قرن اخیر ایران درآنجا بود، منتقل شد.
در اواخر 1333 با موافقت شهرداری قرار شد که شهر تهران دارای یک مرکز و 3 شعبه آتش نشانی باشد و یک شعبه نیز در شمیران تاسیس شود. محل شعبههای مزبور در شهر به این ترتیب معین شد: یک شعبه در انتهای خیابان شهباز، یک شعبه در خیابان شوش و یک شعبه در انتهای خیابان بهار
اولین کارخانه تهران
کارخانه چراغ گاز اولین کارخانه ای که در تهران تاسیس شد و بعدها، خیابانی که کارخانه مزبور در آن قرار داشت و بدان نام، نامیده شد.
این کارخانه به منظور تامین روشنایی اندرون شاهی تاسیس شده بود. ناصرالدین شاه، این کارخانه را پس از اولین سفرش به اروپا، به عنوان ارمغان سفر به ایران آورده بود. در این کارخانه، دیگهای بزرگی قرار داشت که حامل گاز "کاربیت" بودند. این دیگها به وسیله لولههایی به اندرونی متصل شده وحتی به خیابانهای ناصریه و ارک نیز گازرسانی میکردند.
بعدها، به دلیل خرابکاری مردم، روشنایی این خیابانها از بین رفت. اندرونی شاهی تا سالها از این روشنایی بهره میبردند و تنها منبع روشنایی این خیابان و دارالخلافه، از این کارخانه تامین میگردید. خیابان چراغ گاز که از خیابانهای پرتردد شهر تهران محسوب میشد، همواره به دلیل وجود این کارخانه و نزدیکی آن به محل استقرار شاه، دارای اهمیت بود.بعدها، این خیابان به خیابان چراغ برق تغییر نام داد. دلیل آن هم، این بود که مظفرالدین شاه هنگامی که به روسیه سفر کرد یک کارخانه تامین برق خریداری کرد که در مکان کارخانه چراغ گاز نصب شد.بعدها، این خیابان و میدان آن، یکی از مهم ترین اماکن تهران قلمداد شد.
Design By : Pars Skin |