سین هشتم
برگزاری امتحانات پایان ترم برخی دانشگاههای کشور که در فاصله زمانی هفته آخر خرداد تا هفته اول تیر برنامه ریزی شده بود با تغییراتی در برگزاری مواجه شده که گروه حوزه و دانشگاه خبرگزاری مهر در گزارشی جزئیات این تغییرات را منتشر کرده است. به گزارش خبرنگار مهر، دانشگاههایی نظیر دانشگاه تهران، علوم پزشکی تهران، صنعتی شریف، خواجه نصیر الدین طوسی، شیراز، صنعتی اصفهان و علم و صنعت برخی از دانشگاههایی هستند که با لغو امتحانات مجبور به تغییر زمان برگزاری امتحانات خود شدند. برخی دانشگاهها نیز برگزاری امتحان مجدد را برای دانشجویان در نظر گرفته اند. دانشگاه خواجه نصیر الدین طوسی دانشگاه شیراز وی افزود: زمان دقیق برگزاری امتحان دانشگاه شیراز هنوز مشخص نشده است. دانشگاه تهران این دانشگاه همچنین اعلام کرده است: دانشجویانی که آمادگی شرکت در امتحانات پایان نیمسال جاری طبق برنامه اعلام شده را دارند به گروه آموزشی یا اداره کل آموزش پردیس، دانشکده، موسسه و مرکز ذی ربط مراجعه کنند. دانشگاه صنعتی امیرکبیر به گزارش مهر، شورای دانشگاه صنعتی امیرکبیر در جلسه مورخ 25/3/88 موضوع برگزاری امتحانات پایان نیمسال دوم 88-87 را مورد بررسی قرار داد و بعد از ارزیابی شرایط زمانی و امتحانات باقیمانده به شرح زیر تصمیمگیری کرد: 1- امتحانات دوره کارشناسی از تاریخ دوشنبه 25/3/88 تا تاریخ پنج شنبه 28/3/88 برگزار نمی شود. 2- از تاریخ شنبه 30/3/88 امتحانات مطابق جدول زمانبندی قبلی برگزار می شود. 3- امتحانات برگزار نشده در حد فاصل 23/3/88 لغایت 27/3/88 به ترتیب به 7/4/88 لغایت 11/4/88 منتقل میشود. برنامه امتحان روز 28/3/88 به تاریخ 6/4/88 منتقل می شود. 4- جدول زمانبندی دقیق امتحانات در سایت دانشگاه اعلام شده است. 5- برنامه امتحانات کارشناسی ارشد و دکتری با نظر رؤسای دانشکدهها مطابق برنامه اعلام شده قبلی خواهد بود. دانشگاه علوم پزشکی تهران وی افزود: البته در این روزها برخی از دانشکده ها به دلیل حضور دانشجویان امتحان برگزار شده است اما در برخی دیگر از دانشکده ها امتحانات به دلیل اینکه دانشجویان نتوانسته اند شرکت کنند، برگزار نشده است. وی اضافه کرد: زمان مناسب برای این امتحانات در آینده به دانشجویان اعلام می شود. کشاورز تاکید کرد: نمره ای برای دانشجویانی که در امتحان حاضر نشوند در نظر گرفته نمی شود دانشگاه صنعتی اصفهان بر اساس مصوبه شورای دانشگاه صنعتی اصفهان امتحانات دانشگاه صنعتی اصفهان لغو شده و از تاریخ 9 تیرماه 84 تا 17 تیر ماه مطابق با برنامه های اطلاع رسانی شده توسط اداره کل آموزش برگزار می شود. بر اساس اعلام دانشگاه صنعتی اصفهان کلیه خوابگاههای دانشجویی و سلف سرویسهای دانشگاه نیز حداکثر تا روز گذشته 25 خرداد ماه 88 به دانشجویان سرویس ارائه می دادند. دانشگاه صنعتی شریف بر اساس اعلام دانشگاه صنعتی شریف و بنا بر مصوبه شورای دانشگاه کلیه امتحانات 24، 25، 26، 27 و 28 خردادماه لغو شده است و امتحانات لغو شده در تاریخهای 10، 11، 12، 13 و 14 تیرماه در همان ساعات تعیین شده قبلی برگزار می شود. دانشگاه علم و صنعت به گزارش مهر، شورای دانشگاه علم و صنعت ایران در جلسه روز سه شنبه 26 خرداد در مورد درخواست دانشجویان دانشگاه مبنی بر تغییر تاریخ امتحانات پایان ترم که به شکل درخواست کتبی شورای صنفی دانشجویان ارائه شده بود تصمیم گیری کرده است. بنا بر این تصمیم امتحانات هفته اول دانشگاه علم و صنعت از تاریخ 30 خرداد الی سه تیر ماه به صورت انتخابی برگزار می شود و دانشجویانی که به هر دلیل نمی توانند در این امتحانات شرکت کنند باید از تاریخ 20 الی 24 تیر ماه در امتحانات مجدد طبق برنامه شرکت کنند. همچنین امتحانات هفته دوم دانشگاه علم و صنعت از تاریخ 6/4/88 الی 10/4/88 طبق تقویم اعلام شده قبلی برگزار خواهد شد. بر اساس همین اطلاعیه امتحانات دروس عملی شامل کارگاهها و آزمایشگاهها که در هفته جاری برگزار نشده است از تاریخ 13 الی 17 تیرماه با نظر دانشکده های مربوطه برگزار خواهند شد. دانشگاه هنر وی گفت: برخی از امتحانات دانشگاه هنر با حضور عمده دانشجویان برگزار شده اما برخی از امتحانات نیز به دلیل عدم حضور دانشجویان برگزار نشده است. رئیس دانشگاه هنر در رابطه با نحوه برگزاری امتحان مجدد برای این دانشجویان گفت: اگر این دانشجویان مدرک و دلیل موجهی را برای عدم حضور ارائه دهند دانشگاه از آنها امتحان مجدد خواهد گرفت. دانشگاه شهید بهشتی بر اساس اعلام دانشگاه شهید بهشتی آن دسته از دانشجویانی که نمی توانند به هر دلیلی در هفته جاری مطابق تاریخهای اعــلام شده در امتحانات شرکت کنند می توانند در امتحانات جایگزین هفته جاری به ترتیب روز از اولین روز بعد از پایان امتحانات (سه شنبه دو تیر ماه) تکرار خواهد شد. بر اساس اعلام دانشگاه هر دانشجو تنها می تواند یک بار در هر امتحان شرکت کند و ساعت برگزاری امتحان همان ساعت اعلام شده در تقویم دانشگاه است. منبع:مهر چهار گروه انسان بر اساس شاهنامه وجود دارد که عبارتند از : این چهار گروه بر اساس شاهنامه عبارتاند از: 1. کاتوزیان 2. نیساریان 3. نسودیان 4. اهنوخشیان طبق ظاهر داستان چهار گروه فوق عبارت است از چهار طبقة اجتماعی. اما از منظر عرفان چهار دستة فوق میتواند چهار ویژگی مهم انسانی باشد که طبق دستور علمای عرفان و اخلاق اگر تحت فرمان عقل و اندیشة انسان قرار گیرند و انسان بر آنها غالب شود به سعادت و خوشبختی دست یازیده ولی اگر نفس اماره بر آنها غالب شد و آنها در تحت امر نفس اماره قرار گرفتند آن انسان به شقاوت و بدبختی مبتلا خواهد شد. کاتوزیان نماد زاهدان، عارفان، روحانیان و اعضا و جوارحی است که در پرستش و نیایش دخالت و نقش بارز دارند. دربارة گروه اول یعنی کاتوزیان در شاهنامه میخوانیم:
واژهای است به معنی پرستندگان یا پرستشکنندگان این واژه به احتمال قریب به یقین تحریفشدة واژة «که آتوربان» است که به معنی پرستندگان آتش و یا پرستاران آتش میباشد. اما از منظر عرفان میتوان گفت: کاتوزیان در اجتماع و جامعه، نماد زهدان، رهبانان، پارسایان و صوفیان و بلکه دانایان است ولی در وجود یک شخص نماد اعضا و جوارحی است که در پرستش و نیایش دخالت دارند که بارزترین آنها عبارتاند از: دستها، زانوها، پیشانی و انگشتان پا، این اعضا و جوارح بنا به اینکه در نماز هم نقش اساسی دارند در اسلام از احترام خاصی برخوردارند، از جملة آن میتوان به مسئله حنوط اشاره کرد چرا که در اسلام واجب است بعد از غسل میت این اعضا حنوط شوند یعنی به پیشانی، کف دستها، سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها کافور مالیده شود و اگر کافور آن بر اثر کهنهگی یا نامرغوب بودن، عطر و بوی خود را از دست داده باشد کافی نیست. بر اساس شاهنامه جمشید، کازتویان را به کوه فرستاد. حال اگر کاتوزیان را نماد اعضا و جوارحی که در پرستش و نیایش دخیلاند بگیریم کوه نیز جنبة نمادین نماز، معراج و … و پناهگاه عارفانه به خود میگیرد. همچنانکه در آیات و روایات از نماز با عناوین معراج، ستون دین، وسیلة تقرب و… یاد شده است. مثلاً در قرآن میخوانیم «انّ صلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر» نماز بازدارندة انسان از کارهای زشت و ناپسند است و در گسترة روایات از پیامبر اسلام (ص) نقل شده است «الصلوة معراج المؤمن» یعنی نماز معراج مؤمن است. نیز از آن حضرت است که «الصلوة قربان المؤمن» نماز عامل نزدیکی و تقرب مؤمن به خداست. نظیر همین حدیث از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده که فرمودند: «الصّلوة قربان کل تقی» یعنی نماز وسیلة تقرب به خداوند متعال است برای هر مؤمن و پرهیزکاری که نماز را اقامه کند. کوه علاوه بر اینکه خود نماد استقامت و استواری است و از ویژگیهایی که برای نماز برشمردیم به صورت نمادین برخوردار است چنانکه خداوند در قرآن میفرمایند: «والجبال اوتادا» کوه نگهبان و نگهدارندة زمین است، زمینی که محل سکونت انسان، حیوانات و گیاهان است و به تعبیر دیگر زمینی که عامل بقا و دوام حیات همه زیحیات است. بنابراین میتوان گفت کوه نماد پایداری همه موجودات است. با این توضیح روشن میتوان گفت از منظر عرفان کوه نماد پیر، قطب، حجت و امام است. چنانکه در احادیث اسلامی آمده است «لاتخُلو الارض من حجَّّةٍ ظاهرٍ اَوْ خافٍ مغمور» به علت اینکه «لو بقیتِ الارضُ بغیر امامِ لساخت» یعنی زمین از حجت و امام خالی نمیماند، چه امامت او آشکار و یا پنهان و مقهور باشد به علت اینکه اگر زمین بدون امام باشد فرورود. (بنیان و نظمش از هم گسیخته گردد) و همین دیدگاه را عرفا نسبت به قطب و شیخ دارند، در باور عرفا «قطب، مرکز حقیقی نیروی معنوی عالم بوده و دوام و بقای این جهان متکی به اوست» عرفا معتقدند «جهان نمیتواند بدون وجود یک قطب یا محور چرخش، پایدار بماند، همانطور که آسیاب به دور قطب و محور خویش میگردد تا استفاده برساند، جهان هم به دور محور شیخ و قطب زمانه در گردش است» این نظر عرفا به احتمال زیاد مأخوذ از بیان حضرت علی (ع) است که در آغاز خطبة سوم و نیز در خطبة 119 نهجالبلاغه خطاب به مردم فرمودهاند: «و انّما انا قطب الرّحی تدور علیَّ و انا بمکانی، فإذا فارقتُه استحار مدارُها و اضطراب ثقالُها» یعنی من چون قطب و محور آسیاسنگم، بر جای ایستاده و ثابت و آسیاسنگ به دورم در گردش افتاده اگر از مرکز آسیاب جدا شوم یا اینکه از آن دور گردم، مدار آن بلرزد و سنگ زیرین آسیاب از جای بگردد و فروریزد. نیز احتمالاً بر همین اساس شاعر سروده است: کی جهان بیقطب باشد پایدار آسیا از قطب باشد برقرار ناگفته نماند که کوه در بسیاری از داستانها و اسطورههای قدیم، جایگاه عارفان، دانایان و حتی پیامبران و به طور کلی سمبلهای حکمت و عرفان بوده است برای نمونه در احوالات پیامبران طبق گزارش قرآن و کتاب مقدس موسی در کوه طور لوح ده فرمان را دریافت میکند و برای هدایت قوم خویش به پایین کوه میآید و یا حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم در غار حرا به دریافت اولین آیات قرآنی و تجربة نبوی موفق میگردد. در اساطیر و داستانهای عرفانی نیز کوه جایگاه سیمرغ (نماد انسان کامل) است و ابراهیم ادهم در آغاز سلوکش در کوه سکنی میکند. نماد اعضا و جوارحی است که در حفظ و امنیت انسان از خطرات، نقش بارزی دارند: گروه دومی که جمشید به عنوان طبقة خاصی از جامعه مورد توجه قرار میدهد نیساریان یعنی ارتشیان و سپاهیان میباشد که فردوسی در نظم خود چنین آورده است:
وز ایشان بود نام مردی به پای چنانچه در ابیات فوق دقت بیشتری به خرج دهیم متوجه میشویم که نیساریان حافظ و نگهبان تخت شاهی هستند. حال اینکه بر کسی پوشیده نیست که تخت شاه، کنایه از مرکز و محور یک کشور یا جامعه است. لذا تا زمانی که مرکز و محور اجتماعی در سلامت و آسایش باشد آن جامعه قادر به ادامة حیات و زندگی است در غیر این صورت محکوم به شکست و نابودی است. این قاعده در جسم و جان انسان نیز قابل تصور است چنانکه همه میدانیم مراکز احساسات (لامسه، بویایی، چشایی، بینایی و شنوایی) چه به صورت فردی و چه به صورت جمعی نقش مهمی در سلامت و امنیت بدن و حتی حالات روحی روانی انسان دارند بر این اساس نیساریان در این داستان از منظر عرفان میتوانند نمادی از اعضا و جوارحی باشند که مانند چشم و گوش در حفظ و حراست جسم و جان انسان از خطرات بیرونی یعنی خطراتی که از طرف محیط زیست و امثال آن انسان را تحدید میکنند نقش اساسی را ایفا میکنند. البته با تکامل بینش عرفانی اعضایی چون چشم معانی بسیار گسترده و معنوی پیدا کرده و همین امر موجب گشته ترکیبات گستردهای از این واژگان نیز پا به عرصه تفکر عرفانی بگذارد برای نمونه چشم کنایه از «صفت بصر الهی» شده و به تبع آن ترکیبات: چشم آهوانه، چشم نرگس، چشم جادو، چشم آهو، چشم ترک، چشم خمار، چشم شهلا، چشم شیدا، چشم مخمور، چشم مست، چشم بیمار، چشم روشنان، چشم سیر، چشم سحرانگیز و چشم رنگآمیز به وجود آمده که هر کدام از معنی خاصی برخوردار است. اگر کسی خواسته باشد که بداند میتواند به کتب عرفانی و یا فرهنگ واژگان و اصطلاحات عرفانی مراجعه کند. گفتنی است که تعدادی از اساتید احتمال دادهاند «نیساریان» تحریفشدة «ارتشتاران» باشد. نماد اعضا و جوارحی است که در بقای نسل و … نقش بارزی دارند: گروه سوم از چهار گروهی که جمشید برگزیده نسودیان یعنی کشاورزان و برزیگران است فردوسی در معرفی این گروه میگوید:
نسودیان برحسب ظاهر داستان عبارت است از گروهی کشاورز که به کار کشت و داشت و برداشت اقدام میورزند اما اگر از جنبة رمزی و عرفانی به داستان نظر شود، میتوان گفت: نسودیان نماد اعضا و جوارحی است که در بقای نسل نقشی بارز و آشکار دارند، لذا توجه به این اعضا و جوارح کنایه از به اختیار گرفتن خور و خواب و خشم و شهوت است. چرا که به قول استاد سخن سعدی شیرازی خور و خواب و خشم و شهوت شغب است و جهل و ظلمت و به قول جلالالدین محمد مولوی خشم و شهوت مرد را احول کند ز استقامت روح را مبدل کند اصولاً از نظر عرفا سلیمان علاوه بر سلیمان نبی، شخصی است که بر نفس خود مالک باشد و بتواند از شهوات گوناگون دامنش را حفظ کند و بداند که: نار شهوت می نیآرامد بآب زانکه دارد طبع دوزخ در عذاب از منظر عرفان جمشید (که نماد سلیمان است) با تسلط بر خشم و شهوت به طور طبیعی و مشروع نیازهای جسمی و جنسی خود را نیز برآورده کرده و در نظم و بقای نسل هم اختلالی به وجود نمیآورده است. = پیشهور، نماد اعضا و جوارحی است که در امور مختلف نقش دارند: چهارمین گروه از مردمان، که جمشید آنان را برگزیده و به کار گماشته است پیشهوران و اهل صنعت است. فردوسی در مقام معرفی این گروه میگوید:
فیلمبرداری فیلم سینمایی "آل" به کارگردانی بهرام بهرامیان تا پیدا شدن لوکیشنی خاص برای ادامه کار تا هفته آینده متوقف شده است. فیلمبرداری فیلم سینمایی "زندگی با چشمان بسته" به کارگردانی رسول صدرعاملی پنجشنبه 21 خرداد در تهران به پایان رسید. آسمانی پر از ستاره ، دشتی پر از گل تقدیم به کسی که بهشت زیر پایش جا دارد ... روز زن را بر زنان جامعه مجازی هم البته تبریک می گوییم ... می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند ستایش کردم ، گفتند خرافات است عاشق شدم ، گفتند دروغ است گریستم ، گفتند بهانه است خندیدم ، گفتند دیوانه است دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شوم ( دکتر علی شریعتی ) عشق در قالب الفاظ نبود ، ما به یک حرف تمامش کردیم. شربتی را که به هر درد دواست، نچشیدیم و حرامش کردیم.
خبرگزاری فارس: «حمید اعتباریان» قصد دارد سریالی بر اساس «گمشدگان» (Lost) را برای شبکه دوم سیما تهیه کند. «حمید اعتباریان» در گفتوگو با خبرنگار سینمایی فارس در این باره گفت: حدود 5-6 ماه پیش طرح اولیهای براساس مجموعه تلویزیونی لاست Lost نوشتم که در حال و هوای آن و با دید و نگاه ایرانی و اسلامی است. وی افزود: از آنجایی که کار من نویسندگی فیلمنامه نیست، طرح اولیه آن را در اختیار «علیرضا معتمدی» قرار دادم و از ایشان خواهش کردم که روی آن کار کنند. این کار میتواند بسیار ماندنی و جذاب باشد و بحثهای عمیقی در آن مطرح کرد. اعتباریان به فارس گفت: این موضوع آنقدر جذاب بود که تشویق شدم تا آن را در تلویزیون بسازم. طرح را به تازگی در اختیار شبکه دوم سیما قرار دادم و صحبتهای اولیه نیز در این باره شده است، در صورت توافق به مرحله تولید میرسد. وی در ادامه افزود: با چند کارگردان مثل «سامان مقدم» در این زمینه صحبتهایی شده ولی هنوز به قطعیت نرسیده است. براساس این گزارش، مجموعه تلویزیونی گمشدگان (Lost) یکی از سریالهای پربیننده دنیاست که از سال 2004 پخش آن آغاز شد و تاکنون نیز ادامه دارد. اوضاع سیاسى - اجتماعىِ عصر فارابى همان طور که در فصل سوم این بخش خواهد آمد، فارابى احتمالاً در عصر خلافت معتضد (279 - 289 ق) وارد بغداد شده است و با توجه به وفات وى در سال 339 حیات علمى، فرهنگى و سیاسىِ او هم زمان با خلافت هشت تن از خلفاى عباسى بوده است.(1) بنابراین، به جهت اختصار، تنها اوضاع سیاسىِ همین مقطع تاریخى را، یعنى از آغاز نیمه دوم قرن سوم تا پایان نیمه اول قرن چهارم، بررسى خواهیم کرد، مگر آن که براى ریشه یابىِ تاریخىِ برخى از مباحث، ضرورتاً از این زمان فراتر برویم. عده اى از مورخان، عصر عباسى را به دو یا سه دوره، دوره طلایى، دوره تمدن و دوره انحطاط تقسیم مى کنند(2) و نوعى اتفاق نظر وجود دارد مبنى بر این که دوران انحطاط، از زمان المعتصم (218 - 227) و فرزندش، الواثق بالله شروع شد و تا آخر دوره خلافت عباسى ادامه یافت؛ اما در آغاز خلافت معتضد بالله (279 - 289) اوضاع سیاسى بسیار آشفته بود که یکى از عوامل آن را مى توان همان عملکرد بد پیشینیان دانست. در زمان معتصم، او براى مقابله با نفوذ روز افزون سربازان ایرانى، غلامان و مزدوران ترک را به عنوان گارد محافظ خلافت، به کار گمارد که گفته شده شمار آنان به چهار هزار نفر مى رسید. سرانجام، رفتار خشن آن ها با مردم بغداد غیر قابل تحمل شد و دارالخلافه، ناچار گردید بر ضد آنان مسلح شود. بنا به نقل سیوطى، در تاریخ الخلفاء، خلیفه در سال 220 دستور بناى سامرا را صادر کرد و بدان جا منتقل شد تا اگر از لشکریان خلافى سر زند، او را مقامى حصین باشد. هندوشاه نخجوانى، مورخ قرن هفتم هجرى در تاریخ خویش آورده است که «روزى معتصم نشسته بود و پیرى بغدادى پیش آمد و گفت: یا ابا اسحاق!. لشکریان خواستند او را تنبیه کنند؛ اما معتصم مانع این کار شد و گفت: اى شیخ! چه کار دارى؟ پیر گفت: خدا تو را جزاى نیکو ندهد. مدتى با ما همسایگى کردى و عاقبت، ما را از ترکان تو رنج رسیده و مى رسد، خانه هاى ما ازدست فرو گرفته اند و کودکان ما را یتیم کرده و زنان را بیوه گردانیده. واللهِ العظیم که ما با تو به تیر سحرگاهى حرب مى کنیم. معتصم در خانه رفت و تا یک هفته از خانه بیرون نیامد و چون یک هفته بگذشت، بیرون آمد و تا سرّ من رأى (سامرا) برفت. آنجا شهرى بنا نهاد و این حال، در سنه دویست و بیست و یک قمرى بود.»مرکز خلافت در سامرا بود تا آن که معتضد در سال 279 هجرى به خلافت رسید و بغداد را به پایتختى برگزید. او اگر چه ظاهر را دگرگون کرد، اما نتوانست قدرت را از دست لشکریان خارج کند. بنابراین، خلیفه از اقتدار کافى برخوردار نبود، بلکه بیش تر، آلت دست سپاهیان و غلامان ترک نژاد بود و چون بحران اقتصادى و فقر و قحطى وجود داشت، خلیفه نتوانست مقررىِ سپاه را به طور منظم پرداخت کند و بر آن ها مسلط شود. از این رو نارضایتىِ لشکریان به صورت تمرد و نافرمانى خودنمایى مى کرد. از سوى دیگر، عملکرد خود خلفا موجب شده بودکه دستگاه خلافت، به تدریج از درون پوسیده شود و آشفتگىِ سیاسى، تجزیه جغرافیایى،کشمکش هاى فرقه اى، مشکلات اقتصادى و عوامل خارجى، پایه هاى قدرت را متزلزل سازند. ویل دورانت چهار عامل ضعف حکومت عباسى در این دوره را چنین برمى شمرد: فساد دربار، اختلافات مذهبى، کشمکش هاى سیاسى و بحران اقتصادى. او مى نویسد: پیش از آن که حکومت به دست نیروهاى خارجى سرنگون شود، عوامل داخلى کار آن را به تباهى کشانیده بودند. قدرت خلفا به دلیل افراط در شرابخوارى، شهوترانى، عیاشى و بیکارى، سستى گرفته بود. برخى خلفاى ضعیف النفس بر تخت نشستند که از مشکلات حکومت به لذت هاى سستى زاى حرم پناه مى بردند ... و خصایل جنگى شان را از بین برد. مسلماً زبونى و آشفتگى، نمى توانست دست نیرومندى را که براى متحد کردن این مخلوط پراکنده ولایات و قبایل لازم بود، پدید آورد. از اختلافات نژادى و اقلیمى، شورش ها پدید آمد، به طورى که عرب، ایرانى، شامى، بربر، مسیحى، یهودى و ترک، فقط در کار تحقیر همدیگر متفق بودند. بدتر از همه، در دین اسلام، که سابقاً مایه وحدت و اتفاق نظر بود، تفرقه افتاد، فرقه ها زاد، اختلافات سیاسى و جغرافیایى را سخت کرد، قحطى و فقر عمومى، از یک طرف، و زورگویى مأموران مالیاتى، از طرف دیگر، زندگىِ اقتصادى را دچار بحران کرده بود ... ضعف پایتخت از لحاظ فعالیت سیاسى و نیروى جنگى، ولایت هاى دولت را به تفرقه داد و حکام محلى، در منطقه خویش حکومت مستقل داشتند و پایتخت خلافت، بر آن ها تسلطى ناچیز و ظاهرى داشت. آن ها در فکر دائمى کردن و بلکه موروثى نمودن منصب خود بودند.بدین سان گستردگىِ جغرافیایىِ جهان اسلام، در قرن نهم هجرى، که تحت لواى اسلام متحد شده بود و به تعبیر دولا ندلن، یکى از پدیده هاى شگفت تاریخ را به وجود آورده بود،(5) به تدریج رو به تجزیه و فرو پاشى نهاد و خلفا که مردمى بى اعتماد و سختگیر بودند، سادگىِ پیشینیان را به کلى از یاد بردند و مانند پادشاهان قدیم مشرق، با شکوه و تجمل بسیار زندگى مى کردند. در بغداد، علاوه بر درباریان، زمینداران بزرگ، که صاحب رعایا و بردگان فراوان بودند و هر یک، نیروى جنگىِ خاصى براى خود داشتند، جان گرفتند. در نواحىِ جداگانه قلمرو خلافت، امیرنشین هاى خود مختار بسیارى تأسیس گردید و خاندان هاى امیران محلى به وجود آمدند؛ از جمله، خاندان سامانیان در آسیاى میانه به حکومت رسید که بخارا، پایتخت آنان، از لحاظ شکوه و جلال با بغداد رقابت مى کرد. خلافت بغداد، رفته رفته به یک رشته نواحى، که تحت اقتدار شاهزادگان یا امیران قرار داشت، تجزیه شد. منازعات داخلى، کشور را به ویرانى کشاند و اقتصاد مملکت را از هم گسیخت و شورش هاى قرون نهم به بعد و هجوم ترک ها رونق خلافت بغداد را متوقف ساخت.(6) خلفاى عباسى، کم و بیش به وضعیت آشفته و بحرانى مملکت پى بردند و به فکر چاره برآمدند. وقتى الراضى بالله (322 - 329) روى کار آمد و متوجه وضعیت بحرانىِ دولت و نیز خزانه خالى و تمرد سپاهیان و انتقاد شهروندان شد، تصمیم گرفت به اوضاع سر و سامانى بدهد. بر این اساس، نهاد جدیدى به نام «امیرالامرا» را تأسیس کرد تا برخى از مسئولیت هاى سیاسى نظامى و مالى را بر عهده گیرد و از بار سنگین آن بر دوش خلیفه بکاهد. تعبیر بروکلمان این است که «التمس الخلیفة ظهیراً جدیداً یستندالیه»(7) و ابن اثیر در کامل مى نویسد: «لمّا رأى الراضى وقوف الحال عنده الجأته الضرورة الى ان راسل ابابکر محمد بن رائق».سرانجام الراضى تحت فشار شرایط سیاسى، محمد بن رائق را به این منصب گماشت و مسئولیت سپاه واداره امور مالى و خراج و نفقات و امور سیاسى و دیوانى مربوط به همه مناطق را به او سپرد. جالب است که امیرالامرا به محض تحکیم پایه قدرتش، به این ها قانع نشد و خواهان مشارکت در امور اختصاصىِ مربوط به خلیفه شد و خلیفه نیز با آن موافقت کرد. از آن پس، بر سر منبرها، در کنار اسم خلیفه، به اسم امیرالامرا نیز خطبه مى خواندند و امیرالامراءهاى بعدى مثل «بجکم» و «ناصرالدوله» به این هم اکتفا نکرده و خواستار ضرب سکه به نام خود نیز شدند.
گروهی که: کاتوزیان خوانیش
به رسم پرستندگان دانیش
جدا کردشان از میان گروه
پرستنده را جایگه کرد کوه
بدان تا پرستش بود کارشان
نوان پیش روشن جهاندارشان کاتوزیان
کوه نماد نماز، معراج، قطب، پیر، امام، معبد، قلب و پناهگاه عارفانه است
نیساریان
صفی بردگردست بنشاندند
همی نام «نیساریان» خواندند
کجا شیرمردان جنگآورند
فروزندة لشکر و کشورند
کز ایشان بود تخت شاهی به جای
نسودیان
«نسودی» سه دیگر گره را شناس
کجا نیست برکس از ایشان سپاس
به کارند و ورزند و خود بدروند
به گاه خورش سرزنش نشنوند
ز فرمان سرآزاده و ژندهپوش
ز آواز بیغاره آسودهگوش
تنآزار و آباد گیتی بدوی
برآسوده از داور و گفتوگوی اهنوخشی
چهارم که خوانند «اهنوخشی»
همان دستورزان با سرکشی
کجا کارشان همگنان پیشه بود
روانشان همیشه پُراندیشه بود
علی معلم تهیهکننده پروژه "آل" به خبرنگار مهر گفت: برای 15 درصد پایانی فیلمبرداری به یک لوکیشن داخلی نیاز داریم که باید فضایی خاص داشته باشد. به همین دلیل از سهشنبه 19 خردادماه کار را متوقف کردیم و امیدواریم بتوانیم اواخر هفته آینده دوباره کار را آغاز کنیم.
وی افزود: یک صحنه مربوط به رودخانه هم دشواریهای خاص خود را دارد و تا چند روز آینده تدوینگر "آل" مشخص میشود. فیلم از نظر فنی کاری دشوار محسوب میشود. ما به دلیل اینکه در ایران استودیو برای کارهای اینچنینی نداریم، باید مکان واقعی برای فیلمبرداری انتخاب و در آن تغییراتی ایجاد کنیم، این موضوع بسیار پرهزینه است و زمان تولید را طولانی میکند.
معلم ادامه داد: "آل" اولین تجربه سینمای ایران است که حدود دو ماه فیلمبرداری آن در ارمنستان به طول انجامید. با وسواسی که کارگردان داشت و تمایل ما برای تولید یک کار استاندارد باعث شد زمان زیادی صرف کنیم. سعی کردیم با تمام دشواری تولید در سینمای ایران گامی رو به جلو برداریم و این سینما را در بخش فنی متحول کنیم.
"آل" یک تریلر ترسناک و پس از "گاوخونی" و "ازدواج به سبک ایرانی" سومین فیلم معلم به عنوان تهیهکننده است. فیلمنامه را بهرام عظیمی نوشته و امیر پوریا آن را بازنویسی کرده است. مصطفی زمانی، آنا نعمتی، همایون ارشادی، هنگامه حمیدزاده، کیتوش آرزویان، سونیا کاتوزیان، لیزا عزیزیان، نارنیه خاچاتوریان و سورن کانجومیان بازیگران "آل" هستند.
داستان درباره مهندسی جوان است که همراه همسر باردارش به ارمنستان میرود. عوامل تولید "آل" عبارتند از مدیر فیلمبرداری: فرشاد محمدی، مدیر تولید: رحمت عبداللهزاده، طراح گریم: سودابه خسروی، صدابردار: فرخ فدایی، دستیار کارگردان: نغمه نظری، جلوههای ویژه: آرمن پطروسیان، عکاس: جواد جلالی، طراح گرافیک و تیتراژ: حمید کریلی، محصول دنیای تصویر.
فیلمبرداری زندگی با چشمان بسته تمام شد - تاریخ 25/03/1388
فیلمبرداری فیلم تازه رسول صدرعاملی پنجشنبه گذشته پس از 80 جلسه در خیابان فاطمی به پایان رسید. فرج حیدری فیلمبرداری این فیلم را برعهده داشت، حیدری پیش از این در فیلم سینمایی "هر شب تنهایی" با صدرعاملی همکاری کرده بود که در جشنواره بیست و هفتم فجر روی پرده رفت. حامد بهداد و ترانه علیدوستی در سکانسهای پایانی مقابل دوربین رفتند.
تدوین این فیلم سینمایی را هایده صفییاری همزمان انجام میدهد. فیلم داستان خواهر و برادرى است که در یک محله قدیمى زندگی میکنند و با اتفاقات زیادی روبرو میشوند. ترانه علیدوستی، پولاد کیمیایی، فرهاد قائمیان، فرهاد آئیش، پریوش نظریه، الهام پاوهنژاد، اندیشه فولادوند، آناهیتا افشار، علی مردانی، گلاره شهبازیان، مهدی اسلامپور و عاطفه رضوی در این فیلم به ایفای نقش میپردازند.
"زندگی با چشمان بسته" پس از "دیشب باباتو دیدم آیدا"، "من ترانه پانزده سال دارم" و "دختری با کفشهای کتانی" به نوعی بیانگر دغدغههای اجتماعی صدرعاملی است. این فیلم بر اساس فیلمنامهای از محمود اربابی جلوی دوربین رفته است.
عوامل تولید عبارتند از مدیر فیلمبرداری: فرج حیدری، صدابردار: محمد مختاری، طراح گریم: سعید ملکان، طراح صحنه و لباس: آتوسا قلمفرسایی، جلوههای ویژه: عباس شوقی، عکاس: مریم تختکشیان، روابط عمومی: افسانه فراهانی و تهیهکننده: محمدرضا تختکشیان.
صدرعاملی فیلمهای "پائیزان"، "دختری با کفشهای کتانی"، "من ترانه 15 سال دارم" و "شب" را در کارنامه دارد .
Design By : Pars Skin |